علی اکبر عالیخانی* تشریح کرد **
صلح گرم و الزامهای آن دربرابر صلح سرد
امنیت اولین و ضروریترین نیاز انسان و وظیفه هر حکومتی است. صلح و حل منازعه به نوعی همان امنیت است. بدون صلح و توان حل منازعه، امنیتی هم وجود نخواهد داشت. اما صلح را که ارتباط وثیقی با امنیت دارد میتوان به دو نوع تقسیم کرد:نخست صلح گرم و دوم صلح سرد.
هر جامعهای برای پیمودن مسیر پیشرفت و توسعه و سعادت و رفاه حتماً به صلح گرم نیاز دارد. صلح گرم شرایطی است که اولاً، نهادها و بخشهای مختلف در داخل ساختار نظام سیاسی با یکدیگر همکاری و تعامل بالایی دارند. ثانیاً، نهادها و بخشهای مختلف نظام سیاسی با نهادهای و بخشهای غیردولتی و سمنهای داخلی، همکاری و تعامل مطلوبی دارند. ثالثاً، نظام سیاسی و حکومت با بازیگران بینالمللی- اعم از دولتها و سازمانهای بینالمللی و شرکتهای خصوصی بینالمللی- همکاری فعال و مؤثر دارند؛ و رابعاً نهادهای غیردولتی و سمنها و شرکتهای خصوصی بهآسانی با بازیگران بینالمللی تعامل و همکاری دارند.
روشن است تحقق چهار شرط فوق به پیشزمینهها و نگرشها و شرایط ویژهای نیاز دارد. شرایطی که حکومت و جامعه از مرحلهبقا و تثبیت گذر کنند و مسئله و دغدغه اصلیشان حفظ امنیتِ جامعه و حفظ حکومت نیست، چون امنیت و بقا را تضمینشده میبینند و هیچ تهدیدی متوجه اصل حکومت و جامعه نیست. همچنین، نیازهای اولیه آن جامعه تأمین شده و مسائل روزمره مردم حل شده است؛ در نتیجه، نگاه حکومت و مردم و نهادها و سمنها و فعالان اجتماعی به افقهای بالاست؛ یعنی، درگیر مشکلات و مسائل اولیه و روزمره یا منازعه و اختلاف با یکدیگر نیستند و به توسعه و پیشرفت و رشد و تعالیِ خود و جامعه میاندیشند و در آن مسیر قدم بر میدارند. در چنین شرایطی است که افراد و نخبگان و سازمانهای آن جامعه حضور فعال بینالمللی خواهند داشت و به عرصههای رقابت جهانی وارد میشوند. صلح گرم در دو حوزة داخلی و بینالمللی تحققپذیر است. از باب «تُعرف الاشیاء بأضدادها»، برای اینکه ضرورت و اهمیت و جایگاه صلح گرم روشن شود به تبیین صلح سرد میپردازم.
صلح سرد
صلح سرد سطح پایینی از صلح برای حفظ بقای جامعه است. صلح سرد به معنای وجود امنیت و نبود جنگ و خشونت، و رضایت جامعه است و این را دستاورد میبینند. در صلح سرد، چون بقا مسئله اصلی است، حکومت و جامعه نمیتواند به درازمدت فکر کند یا برنامههای عمیق و طولانیمدت برای توسعه و پیشرفت و تعالی داشته باشد. اگر نظام سیاسی و اداری کارآمد و پویا باشد، این امور روزمره و جاری بهخوبی تدبیر میشود، و اگر نباشد، همینها هم با اختلال و مشکل مواجه خواهد بود؛ ضمن اینکه در شرایط صلح سرد، اساساً نظام اداریِ پویا و کارآمد نمیتواند شکل بگیرد، و اگر از قبل نظام پویا و کارآمدی هم وجود داشته باشد، با بروز صلح سرد به ضعف و ناکارآمدی میگراید. در گستره تاریخی و با نگاه تمدنی، صلح سرد دوره ریاضت تمدنی است. بههمین دلیل، در شرایط صلح سرد، معمولاً آثار بزرگ و ماندگار خلق نمیشود، انسانهای بزرگ و الگو از نظر علمی، ادبی، هنری، تخصصی، اجتماعی و حتی سیاسی پدید نمیآیند، و اختراعات و اکتشافاتِ شاهکار صورت نمیگیرد. در عرصه هنر و معماری، فیلم، موسیقی، بناها و نمادهای بینظیر و شگفتآور تمدنی خلق نمیشود. کشور و جامعهای با صلح سرد، حضور بینالمللی ندارد چون توان و ظرفیت رقابت بینالمللی ندارد، چون حکومت و جامعه در فکر بقای خود است و برای این بقا باید هزینههای زیادی بپردازد و بحرانهای متعددی را مدیریت کند. بههمین دلیل، منابع مالی، انسانی، انرژی، دغدغهها و امکانات برای بقای خود و مدیریت منازعات و کشمکشها صرف میشود.
در صلح سرد، کشور و حکومت، چه در بُعد داخلی و چه در بُعد بینالمللی، دشمنان بسیاری دارد که از سه حالت خارج نیست: نخست اینکه، به هر دلیلی، از قبل وجود داشته اند یا ایجاد شدهاند، ولی حکومت نتوانسته یا نخواسته از راههای مختلف وارد شود و این دشمنی را از بین ببرد یا کاهش دهد. دوم اینکه حکومت با رفتارها و مواضع و سیاستهای خود که به هر دلیلی آن را موجه دانسته است، باعث به وجودآمدن آن دشمنان و مخالفان شده است. سوم اینکه دشمنان بالقوه و رقبایی از قبل وجود داشته اند که رفتارها، مواضع و سیاستهای حکومت آنها را بالفعل کرده و طرفدار را به بیتفاوت، رقیب را به مخالف، و مخالف را به دشمن تبدیل کرده است.در صلح سرد، چه در عرصه داخلی و چه بینالمللی، بیشترِ دغدغه و توان و انرژی و منابع کشور در جهت منازعات با این و آن صرف میشود. بههمین دلیل، جایی برای پیشرفت و رشد و تعالی باقی نمیماند. انرژی و توان و منابع انسانی و منابع طبیعیِ هر جامعه و هر کشوری محدود است. وقت حاکمان و مدیران نیز بسیار محدود است و فقط میتوانند آن را روی موارد خاص و اندکی متمرکز کنند. طبیعی است که در شرایط صلح سرد که توان و انرژی و منابع و وقت در مسیر منازعه صرف میشود، برنامهها و مسیرهای دیگر مغفول میماند. در چنین شرایطی، ممکن است در برخی موارد و حوزهها پیشرفتهای برجسته و موردی اتفاق بیفتد، اما این، با پیشرفت همهجانبه و توسعه پایدار تفاوت دارد و اساساً مهمترین نوع توسعه و پیشرفت، توسعه انسانی و اجتماعیِ همهجانبه است که معمولاً در صلح سرد یا اتفاق نمیافتد یا در سطح پایین و جزیرهای اتفاق میافتد. در چنین شرایطی، ممکن است سعی شود برای پرکردن کمبودها یا توجیه رفتارها یا ایجاد رضایت، برنامههای بلند پروازانه یا حتی مطلوب برای آینده تدوین، و آیندهای ایدهآل و درخشان ترسیم شود، ولی این به معنای محققشدن آن نخواهد بود، چون طبق قواعد «علّی و معلولیِ» اجتماعی، در شرایط صلح سرد امکان تحقق آنها وجود ندارد. هم رشد و پیشرفتِ همگام با جهان، و هم آیندة درخشانِ هر ملت و جامعهای، تابع شرایط «علّی و معلولی» خود است، نه به ارادة افراد و گروهها و دولتها. در شرایط صلح سرد، حکومتها و ساختارهای اداری و نهادها قادر به حل مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، و نظایر آن نیستند. بههمین دلیل از آن گذر میکنند. مسائل حلنشده باقی میمانند و بهانحای مختلف در طول زمان خود را بازتولید و بازیابی میکند و با انباشته شدن، مسائل به بحران تبدیل میشود. وقتی بحران بالقوه شکل گرفت، ظهور بحران دلیل نمیخواهد بلکه علت میخواهد. دلایل آن ریشههای چند دههای در گذشته دارد. علت یعنی جرقهای که بحران را آشکار یا بالفعل میکند و این جرقه هر چیز خوب یا بد، یا مثبت و منفی میتواند باشد. در نتیجه، وظیفه و کار ویژة اصلی حکومت در شرایط صلح سرد، میشود مدیریت بحرانها که برخی کوچک و محدود و محلی، برخی ملی، برخی منطقهای و برخی بینالمللی است.
حکومتی که در شرایط صلح سرد با این همه بحران روبه روست طبیعی است که مسئله اصلیاش بقای خودش است و در این مرحله است لاجرم و ضرورتاً نظامیان و نیروهای امنیتی اهمیت بیش از حد پیدا میکنند و وارد عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و رسانهای میشوند، یا بهطور مستقیم در مدیریت بحرانها دخالت میکنند. این امر همانند مسکّن، اوضاع را بهتر میکند و بحران را میخواباند ولی حل نمیکند، اما به تدریج خود به پدیدهای تبدیل میشود که در درازمدت بحرانها و ناکارآمدی کل نظام سیاسی و اداری را به طور مضاعف و تصاعدی تشدید خواهد کرد و در نهایت امنیت را با عمق و گستره بیشتری به خطر خواهد انداخت. صلح سرد لرزان و در معرض فروریختن است. صلح سرد آخرین مرزهای بقای هر حکومت و جامعه و به شدت آسیبپذیر است. بههمین دلیل، هر جامعه و حکومتی باید با جدیت و عقلانیت تلاش کند به هر قیمتی و بهسرعت از مرحلة صلح سرد بگذرد و با ورود به صلح گرم حاشیة امنیتی برای خود ایجاد کند.
*علی اکبر علیخانی دانشیار دانشگاه تهران، مؤسس و مدیر گروههای آموزشی مطالعات مصر و عراق از سال 1390در دانشکده مطالعات جهان است.
منبع - سایت دانشگاه مطالعات جهان
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.