عباس آخوندی در مرگ غم انگیز رومینا نوشت
جامعه ستیزه جو دوست داشتن را نابود می کند
ساعت 24 - جامعهای که گفتگویی در آن صورت نمیگیرد و بهجای آن ستیز ستوده میشود، دوست داشتن در آن جایی ندارد و بهجای آن خشونت، ارزش تلقی میگردد و جوانهای آن یا رویایی ندارند و یا اگر دارند رویای گریز و نه تغییر است.
بههرروی، هر جمعیتی در حد خود دارای سازمانی اجتماعی است و بزرگانی در آن دارای اقتدار معنوی هستند. آنچه مسلم است آن است که سازمانِ اجتماعی روستا در این مورد هیچ کمک مؤثری نتوانسته بکند. چون بر اساس اخباری که تا کنون انتشار یافته، والدین هر دو طرف، پیش از وقوع این جنایت در جریان موضوع بودهاند و حتی برخی مقامهای رسمی از احتمال وقوع این حادثه مطلع بودهاند و دخترک معصوم خود این خطر را به آنان گوشزد نموده بودهاست. با این وجود سازمان اجتماعی رسمی و غیررسمی روستا هیچ کمک مؤثری در جهت جلوگیری از این واقعه نتوانسته بکند. حال، یا این وضعیت به دلیل آن است که سازمان اجتماعی متکی به جامعه فروپاشیده و جای آن را سازمان رسمی و متکی به قدرت گرفته که در موردهای این چنینی فاقد کارایی و اقتدار معنوی است و یا آنکه بهطور جدیتر، جامعه با یک خلاء جدی از منظر شبکهی ارتباطات سالم و کارآمد اجتماعی در ساحتهای مختلف زندگی روبهرو شدهاست.
این فاجعه احتمالا اولین و آخرین نخواهدبود. شوربختانه از منظر جزایی هزینههای ارتکاب چنین جنایتهایی بسیار پایین است و فاقد ویژگی بازدارندگی هستند. همچنانکه در اخبار دیدیم با فاصله کمی خبر یک خواهرکشی در رشت انتشار یافت. ازاینرو، فعالان اجتماعی درخواست ورود فوری سه قوه به منظور ممانعت قانونیِ اعمالِ خشونت بر علیه زنان هستند. ولی افزون بر ضرورت این اقدام، این جنایت و جنایتهای مشابه نشان از بحرانهایی در حوزهی گفتمانی غالب و زیرینترین لایههای فرهنگی و تمدنی ما دارد. آیا زمان آن نرسیده است که اندیشه ورزان و دغدغه مندان چون در حوزهی دینی و چه بیرون آن به تضادهای فزایندهی درون و بیرون خانه و هم چنین تعارض بین گفتمان غالب و رسمی و آنچه در زندگی خانوارهای ایرانی جریان دارد بیندیشند؟
باور کنیم که این تضادها تمام نظم ارتباطی درون خانوادهها را متلاشی و پدربودن و یا مادربودن را با هزاران دغدغه همراه ساختهاست. این وضعیّت کشنده است. باشد که اندیشمندان و سیاستورزان حوزهی تمدنی ایران تکانی بخورند، بهخود بیایند و بدانند که فروپاشی تمدنها بسیار خون ریز خواهد بود. هریک به سهم خود مسئولیّت بپذیریم و گامی برای تحول به سوی بهبود و فرمانروایی خرد به جای تعصب و جهل به ویژه جهل مقدس در سه نهاد خانواده، آموزش و تربیت و الگوهای ارتباطی برداریم. بازگردیم به ایدهی ایران. بازخوانی ایدهی ایران در روزگار معاصر راهکار بنیادین است. با هم به آن بیندیشیم.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.