رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 498008

درباره تحریم با مردم درست حرف بزنیم

ساعت 24 - خصومت نظام سیاسی آمریکا با نظام سیاسی ایران به پنجمین دهه رسیده و موقعیت و وضعیت گونه ای است که دسته کم در حرف و در مجادله های محدود این منازعه پایان ناپذیر به نظر می رسد. مقامهای آمریکایی با صراحت می گویند آمریکا با ادامه تحریم اقتصادی و تضعیف کامل اقتصاد ایران به هدف نهایی اش خواهد رسید.

تحریم
dir="RTL">واقعیت این است که روزگار اقتصاد ایران نیز به گونهای است که نشان می دهد ادعای مقامهای آمریکایی چندان دور از ذهن نیست. اگر ارقام رشد اقتصاد ایران در دوره های تحریم را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که ایران دراین دورهها نه تنها ثروت آفرینی نکرده بلکه با رشد منفی اقتصادی ثروت خواری کرده است. از سوی دیگر میلیونها خانواده ایرانی که درآمد آنها به مزد و حقوق دریافتی از کارفرمایان دولتی و خصوصی سنجاق در دو سال تازه سپری شده با تنگناهای واقعی روبه رو شده و سطح رفاه مادی آنها به طور واقعی کاهش جدی داشته است. با توجه به افزایش نرخ تورم و عقب ماندن رشد مزد و حقوق از نرخ تورم و با توجه به احتمال بالای ادامه این وضعیت، اکنون شهروندان ایرانی در میان دلهره تأمین معاش و حتی شغل خود گرفتار شده اند. شهروندان ایرانی بدون چون و چرا دولت را عامل بدبختی خود می دانند و می گویند دولت توانایی ندارد با فساد مبارزه کند و جلوی تورم را بگیرد و می گویند دولتی ها و مجلسی ها به فکر جیب خودشان هستند. واقعیت هر چه باشد و دولت هر توضیحی بدهد که نهادهای دیگر هم در پدیدار شدن این وضعیت غم انگیز و دشوار برای خانواده های ایرانی سهم دارند باز هم شهروندان حرف خود را می زنند. همه سخنها و حرف و حدیث های نوشته شده و یا بر زبان آمده مدیران سیاسی درون دولت و بیرون از دولت را وقتی کنار هم می گذاریم تا دلیل پریشانی امروز شهروندان را بیابیم به یک نقطه مشترک میرسیم: تحریم آمریکا کار را بر ایران و ایرانیان سخت کرده است. این واقعی ترین گزاره از اصل داستان و پریشانی اقتصاد ایران در این روزهای سخت است و بقیه حرفها را باید در حاشیه این مقوله اساسی دید و تحلیل کرد.

اعمال تحریمها راه را بر فروش نفت ایران به خارج مسدود کرده و ایران از درآمد میانگین حدود ۷۰ میلیارد دلار در ۱۲ سال منتهی به ۱۳۹۶ به درآمد احتمالی حداکثر ۲۰ میلیارد دلاری پیش بینی شده خوش بینانه رسیده است. این رخداد بزرگ اصل داستان است و پیامد آن فقیر شدن نهاد دولت و سپس سایر ارکان و اجزای اداره کننده کشور است. این یک واقعیت سرسخت است و تا روزی که ایران بتواند بدون درآمد حاصل از صادرات نفت زندگی مناسبی داشته باشد چند سال فاصله داریم.اقتصاد ایران به دلایل گوناگون توانایی مقابله با تحریم ها را از دست می دهدو اگر چاره ای اندیشیده نشود به بدترین روزها می رسیم.. اگر مدیریت سیاسی نتواند شرایط سیاست خارجی را تغییر دهد، اگر آمریکا جرات میکند در سایر جبهه ها نیز ایران را به جدال دعوت کند. از این مساله اطلاع کافی دارد که اقتصاد ایران ضعیف شده است. در این وضعیت بهتر نیست ایران به جای اینکه نیروهای خود را در بسترهای دیگر هدر دهد نیروی خود را بر اقتصاد متمرکز کند؟ اگر اقتصاد ایران از این روزهای بد عبور نکند نمی توان امیدوار بود به نتیجه مناسب برسیم. مقامهای آمریکایی خوب می دانند گسترده شدن و بالاتر رفتن دیوار تحریم ها نتیجه نهایی اش بدتر شدن کسب و کار و معیشت میلیونها شهروند ایران است. تشدید تحریم ها احتمال ناراحتی و نارضایتی ایرانیان به ویژه گروههای کم درآمد را افزایش میدهد و این همان چیزی است که در کانون توجه تحریم گر قرار دارد.

واقعیت این است که تشدید تحریم ها و طولانی تر شدن آن تا همین جای کار نیز به گواه آمار و اطلاعات و همچنین احساس ناخوش ایرانیان پیامدهای ناامیدکنندهای داشته است. پرسش مردم و فعالان اقتصادی از زوایای گوناگون این است که لاغر شدن اقتصاد تا کجا میتواند ادامه یابد و شرایط پایداری اقتصاد در سطح کلان و ملی و در سطح بنگاهها و در سطح خانواده ها تا کجاست؟ شاید مدیریت ارشد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران برآورد کارشناسانه و بر پایه برآوردهای دقیق و نظرخواهی بی طرف از شهروندان دارد و بر اساس همین اطلاعات است که ادامه این وضعیت را ممکن میداند و به جای تغییر مسیر راهبردی و قابل اعتنا تشخیص میدهد در همین مسیر مقاومت باقی بماند. اگر چنین باشد باز هم نقطه اتکای مناسبی است و در ادامه نبرد با غول نخست جهان در حوزه اقتصاد می توان روی آن حساب باز کرد. اما اگر نهادهای معتبر و بی طرف در این باره اطلاعات و آمارهای دقیق و برپایه واقعیت های سرسخت نداشته و تنها برحدس و گمان و وفاداری شهروندان حساب باز کرده اند بهتر است دقیق تر عمل کرده و راههایی برای نگهداشت کسب وکار موجود و سطح فعلی معیشت مردم در همین مسیر باز کنند. به نظر می رسد باید برای محاسبه میزان تاب آوری شهروندان و همچنین میزان تاب آوری فعالیتهای اقتصادی که اکنون ستون خیمه اقتصاد و اشتغال و درآمد هستند از دقیق ترین و علمی ترین روشها و نظرسنجی ها استفاده کرد. چگونه سخن گفتن با شهروندان در این روزهای سخت و دوری از به کار بردن برخی عبارت های تحریک کننده احساس و نگاه آنها یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و مدیران باید دقت کنند. به طور مثال نباید به شهروندان گفت حالا خدا را شکر قحطی نیامده است یا اینکه قرار بود ابرتورم بیاید اما جلویش را گرفتیم و حالا تورم بالا داریم. به کار بردن عباراتی که نشان دهنده این است که به مردم فشار نمی آید و در گذشته بدتر از این وضعیت را داشته ایم نیز به روح و روان شهروندان آسیب میرساند. ایرانیان حق دارند بدانند هر روزی که سپری میشود تحریم ها در کجا ایستاده اند و قرار است تا کجا ادامه یابد. امیدوار کردن مردم البته از وظایف نهاد دولت و سایر نهادهای اداره کننده جامعه است اما امیدوار کردن باید به اصولی محکم و غیرقابل خدشه سنجاق شود تا اعتمادها سست نشود. علاوه بر این باید به شهروندان امید داد در ادامه روز و روزگار به سوی کاهش دامنه و ژرفای تحریم ها پیش میرویم. علاوه بر این باید الزامهای نبرد با نیرومندترین اقتصاد جهان را نیز شناخت و رعایت کرد. دور کردن کشورها و شرکتهای بزرگ اروپایی از پیرامون ایران باید با احتیاط انجام شود. یادمان باشد لاغر شدن بی رویه اقتصاد و کوچکتر شدن آن شاید مرگ ناگهانی نیاورد اما میتواند به ضعف بنیادین و ساختاری منجر شود. برای روشن شدن این مقوله آخر یادآوری میشود اقتصاد ایران در دوره ای همسنگ ترکیه و کره جنوبی بود و شاید از نظر درآمد سرانه بالاتر نیز بودیم اما امروز تولید ملی ایران بسیار کمتر از کره جنوبی است و شکاف با ترکیه نیز بیشتر میشود.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها