کد خبر
535512
جنگلهای حفاظتی فاقد مدیریت یکی از عوامل مهم بروز سیل است
وقتی جنگل قربانی میشود
ساعت 24-عدم شناخت دقیق از چگونگی دینامیک جنگلهای طبیعی همراه با نگرانیهای زیاد، دست آخر منجر به تصویب قانونی موسوم به تنفس جنگل شده است. تا زمانی که عملکرد این منابع جنگلی، توان اکوسیستمی، سیکل رویشی و وضعیت کنونی آنها به طور کامل مطالعه و شناسایی نشده باشد؛ اتخاذ هرگونه تصمیمی به منظور دخالت کردن یا عدم دخالت در آنها خطایی جبرانناپذیر است.
اکثر قریب به اتفاق منابع جنگلی کشور طی دورههای متوالی تحت تاثیر عوامل مختلف زنده و یا غیرزنده به طور مداوم تخریب و ساختار طبیعی آنها درهم ریخته شده و شدت تخریبها نیز در هر یک از مناطق رویشی کاملا با یکدیگر متفاوت است.یکی از عمدهترین اتفاقاتی که در سالهای اخیر به تکرار در حوزههای آبخیز این منابع مخصوصا در جنگلهای زاگرس و جنگلهای هیرکانی رخ داده و در آینده نیز امکان وقوع آن دور از ذهن نخواهد بود، طغیان آب رودخانهها و وقوع سیلابهای تخریبکننده است.سرچشمه آبهای جاری شده این سیلابها را باید در جنگلهای ارتفاعات بالا چه حفاظتی اعلام شده و چه قابل بهرهبرداری جستوجو کرد. به طور کلی جنگلهایی را حفاظتی به حساب میآورند که از لحاظ اکولوژیکی دارای شرایط منحصر به فرد هستند و عناصر تشکیلدهنده آنها باید کاملا حفظ و احیا شوند. علاوه بر این منابع، جنگلهای دیگری نیز وجود دارند که در ارتفاعات زیاد و بسیار پرشیب صخرهای در جهات مختلف بالاخص جبهههای جنوبی مستقرند. این جنگلها که بیشتر در شرایط آب و هوایی نامتناسب، وزش باد، فقیر بودن خاک، سنگلاخی و صخرهای بودن عرصهها قرار دارند؛ متاسفانه در اکثر مواقع بدون هیچگونه ممانعتی در معرض چرای دام و حیاتوحش گذاشته میشود.حضور فعال این علفخواران باعث ازبین رفتن پوشش گیاهی و تنوع گونهای میشود. درختان موجود در عرصههای این منابع اکثرا در اثر برفهای سنگین سر و شاخه شکسته، بیمار و تنه آنها تو خالی است. موانع موجود امکان جذب آب بارانهای شدید را از آنها سلب و مقدمات جاری شدن سیل را در عرصههای آنها فراهم میکند. این جنگلها با توجه به اهمیت بسیار زیادی که در به وجود آمدن هوموس خاک و حفظ آن دارند اغلب بدون داشتن هرگونه طرح حفاظتی، احیایی در شرایطی بسیار ناگوار به حال خود رها میشوند.
طرحهایی که به منظور پرورش ماهی، زنبورداری، گردشگری، تغییر کار بری و غیره در آنها به اجرا در میآیند به هیچ و جه در استواری این جنگلها نقش موثری نداشته و چه بسا در بیشتر مواقع اجرای آنها خود نیز باعث درهمریختگی و نابسامانیهای گستردهتر در آنها میشوند.
جاری شدن سیلاب از این مناطق موجب فرسایش خاکها در بالا دست و رسوبگذاری آنها در پایین دست است. به این ترتیب زیستگاههای ماهی و دیگر جانوران نابود و درختانی که در مسیر آب قرار دارند ریشهکن میشوند. تخریب جادهها، پلها، ابنیه و مهمتر از همه تلفات انسانی، حیوانی بخشی دیگر از خسارتهای سنگین اقتصادی- اجتماعی است که سیلابها موجب آن هستند.
چه باید کرد؟
تغییرات شدید اقلیمی در سالهای اخیر باعث افزایش و شدت بیشتر سیلابها در نقاط مختلف جهان شده است. سیلاب زمانی رخ میدهد که درختان، گیاهان و خاک جنگلها نتوانند آب حاصل از بارش شدید بارانها را جذب کنند. آب جذب نشده نخست به صورت جوی سپس به شکل رودخانه و در نهایت به سیلاب منتهی میشود. جریان حرکت آب از این ارتفاعات پرشیب کوهستانی شروع و هر چه جلوتر میرود به تدریج بر سرعت و قدرت آن نیز افزوده میشود. رها کردن عرصههای این منابع پرشیب به حال خود و تنها توجه کردن به جنگلهای اقتصادی میان بند و یا احتمالا جنگلهای جلگهای مانع از طغیان آب رودخانهها و ایجاد سیلاب نمیشود. یکی از مهمترین راههای پیشگیری از وقوع سیل به وجود آوردن شرایطی مناسب برای نفوذ آب باران در محل فرود قطرات آن است. بدین منظور ضرورت دخالتهای احیایی پرورشی در عرصههای این جنگلهای ناپایدار برای افزایش ضریب نفوذ پذیری خاک و غیره امری حیاتی است. این قبیل جنگلهای کوهستانی که تحت نام حفاظتی قابل بهرهبرداری و یا غیر قابل بهرهبرداری نامگذاری شدهاند؛ نمیتوان به صرف اینکه حفاظتی هستند به حال خود رها و حفاظت از آنها را به حفاظت مکانیکی موکول کرد.این بخش از جنگلها با توجه به شرایط نامساعد زیستی جزیی از آسیبپذیرترین بخشهای جنگل محسوب میشوند. آنها با وجود آنکه به وظایف سنگینی که به عهده دارند از توان پتانسیلی بالایی برخوردار نیستند. مشکلات ناشی از حضور فعال دام، زخمی شدن تنه و گسترش بیماری درختان آنها را با خطرات جدی مواجه کرده است و از این رو نیاز وافر به احیا شدن دارند. از میان برداشتن نارساییها و حل معضلات این منابع نیازمند اجرایی کردن طرحهای جنگداری مناسب آنها است. دخالتهایی که با توجه به شیوههای مختلف جنگلشناسی در این جنگلهای پرشیب کوهستانی به اجرا درآیند نخست معطوف به رعایت کلیه نیازمندیهای اکولوژیکی این منابع است. ضرورت بالا بردن توان اکوسیستمی این منابع، تهیه و اجرای طرحهای جنگلداری است که در چارچوب مفاد پیشبینی شده در آن تدابیری مناسب به منظور خروج بدون وقفه دام و ایجاد تعادل اکولوژیکی مناسب بین حیاتوحش و جنگل پیشبینی شده است. احیای مجدد زادآوری طبیعی، گسترش پوشش گیاهی متنوع کف جنگل، تثبیت خاک، ساختاری کردن رویشگاه، جوان کردن جنگل اقداماتی هستند که میتوانند به اجرا درآیند و در آینده نه چندان دور مانع از بروز سیل و خسارات ناشی از آن شوند. واگذاری این جنگلها به حال خود به منظور دستیابی به جنگلهای طبیعی دستنخورده به شرطی که حتی کلیه عوامل تخریبکننده در آنها از میان برداشته شوند نیازمند زمانی بس طولانی حدود 300 الی 400 سال است. تخریب تدریجی این جنگلها در این ارتفاعات پرشیب به حدی پیش رفته است که احیای آنها با واگذاری به خود از میان برداشته نخواهند شد. تکرار وقوع سیلاب در عرصههای این منابع شدت تخریب بیشتری را در آنها فراهم کرده و آنها را به سوی نابودی بیشتر سوق میدهد.
استفاده از فعالیتهای سازهای از قبیل احداث بند؛ آبخیزداری و غیره بدون درنظر گرفتن اهمیت این منابع حفاظتی در امر تثبیت خاک و ممانعت از جاری شدن سیلابها امری باطل و هزینهبر است که نتایج چندان ارزندهای نیز به همراه نخواهد داشت.
شایان یادآوری است که تخریب جنگلهای پرشیب کوهستانی یکی از مهمترین عوامل مهم بروز سیلاب به شمار میرود؛ تخریب پوشش گیاهی مراتع؛ گسترش روستاهای ییلاقی و زراعت در روستاهای بالادست و شخم در جهت شیب را باید از دیگر عوامل موثر در بروز سیل دانست.
مشاور بینالمللی جنگل و محیطزیست
طرحهایی که به منظور پرورش ماهی، زنبورداری، گردشگری، تغییر کار بری و غیره در آنها به اجرا در میآیند به هیچ و جه در استواری این جنگلها نقش موثری نداشته و چه بسا در بیشتر مواقع اجرای آنها خود نیز باعث درهمریختگی و نابسامانیهای گستردهتر در آنها میشوند.
جاری شدن سیلاب از این مناطق موجب فرسایش خاکها در بالا دست و رسوبگذاری آنها در پایین دست است. به این ترتیب زیستگاههای ماهی و دیگر جانوران نابود و درختانی که در مسیر آب قرار دارند ریشهکن میشوند. تخریب جادهها، پلها، ابنیه و مهمتر از همه تلفات انسانی، حیوانی بخشی دیگر از خسارتهای سنگین اقتصادی- اجتماعی است که سیلابها موجب آن هستند.
چه باید کرد؟
تغییرات شدید اقلیمی در سالهای اخیر باعث افزایش و شدت بیشتر سیلابها در نقاط مختلف جهان شده است. سیلاب زمانی رخ میدهد که درختان، گیاهان و خاک جنگلها نتوانند آب حاصل از بارش شدید بارانها را جذب کنند. آب جذب نشده نخست به صورت جوی سپس به شکل رودخانه و در نهایت به سیلاب منتهی میشود. جریان حرکت آب از این ارتفاعات پرشیب کوهستانی شروع و هر چه جلوتر میرود به تدریج بر سرعت و قدرت آن نیز افزوده میشود. رها کردن عرصههای این منابع پرشیب به حال خود و تنها توجه کردن به جنگلهای اقتصادی میان بند و یا احتمالا جنگلهای جلگهای مانع از طغیان آب رودخانهها و ایجاد سیلاب نمیشود. یکی از مهمترین راههای پیشگیری از وقوع سیل به وجود آوردن شرایطی مناسب برای نفوذ آب باران در محل فرود قطرات آن است. بدین منظور ضرورت دخالتهای احیایی پرورشی در عرصههای این جنگلهای ناپایدار برای افزایش ضریب نفوذ پذیری خاک و غیره امری حیاتی است. این قبیل جنگلهای کوهستانی که تحت نام حفاظتی قابل بهرهبرداری و یا غیر قابل بهرهبرداری نامگذاری شدهاند؛ نمیتوان به صرف اینکه حفاظتی هستند به حال خود رها و حفاظت از آنها را به حفاظت مکانیکی موکول کرد.این بخش از جنگلها با توجه به شرایط نامساعد زیستی جزیی از آسیبپذیرترین بخشهای جنگل محسوب میشوند. آنها با وجود آنکه به وظایف سنگینی که به عهده دارند از توان پتانسیلی بالایی برخوردار نیستند. مشکلات ناشی از حضور فعال دام، زخمی شدن تنه و گسترش بیماری درختان آنها را با خطرات جدی مواجه کرده است و از این رو نیاز وافر به احیا شدن دارند. از میان برداشتن نارساییها و حل معضلات این منابع نیازمند اجرایی کردن طرحهای جنگداری مناسب آنها است. دخالتهایی که با توجه به شیوههای مختلف جنگلشناسی در این جنگلهای پرشیب کوهستانی به اجرا درآیند نخست معطوف به رعایت کلیه نیازمندیهای اکولوژیکی این منابع است. ضرورت بالا بردن توان اکوسیستمی این منابع، تهیه و اجرای طرحهای جنگلداری است که در چارچوب مفاد پیشبینی شده در آن تدابیری مناسب به منظور خروج بدون وقفه دام و ایجاد تعادل اکولوژیکی مناسب بین حیاتوحش و جنگل پیشبینی شده است. احیای مجدد زادآوری طبیعی، گسترش پوشش گیاهی متنوع کف جنگل، تثبیت خاک، ساختاری کردن رویشگاه، جوان کردن جنگل اقداماتی هستند که میتوانند به اجرا درآیند و در آینده نه چندان دور مانع از بروز سیل و خسارات ناشی از آن شوند. واگذاری این جنگلها به حال خود به منظور دستیابی به جنگلهای طبیعی دستنخورده به شرطی که حتی کلیه عوامل تخریبکننده در آنها از میان برداشته شوند نیازمند زمانی بس طولانی حدود 300 الی 400 سال است. تخریب تدریجی این جنگلها در این ارتفاعات پرشیب به حدی پیش رفته است که احیای آنها با واگذاری به خود از میان برداشته نخواهند شد. تکرار وقوع سیلاب در عرصههای این منابع شدت تخریب بیشتری را در آنها فراهم کرده و آنها را به سوی نابودی بیشتر سوق میدهد.
استفاده از فعالیتهای سازهای از قبیل احداث بند؛ آبخیزداری و غیره بدون درنظر گرفتن اهمیت این منابع حفاظتی در امر تثبیت خاک و ممانعت از جاری شدن سیلابها امری باطل و هزینهبر است که نتایج چندان ارزندهای نیز به همراه نخواهد داشت.
شایان یادآوری است که تخریب جنگلهای پرشیب کوهستانی یکی از مهمترین عوامل مهم بروز سیلاب به شمار میرود؛ تخریب پوشش گیاهی مراتع؛ گسترش روستاهای ییلاقی و زراعت در روستاهای بالادست و شخم در جهت شیب را باید از دیگر عوامل موثر در بروز سیل دانست.
مشاور بینالمللی جنگل و محیطزیست
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.