کد خبر
536194
بلند شو آقای پله
ساعت 24-در مستند جدیدی که نتفلیکس از زندگی پله منتشر کرده ،جزییات تازهای از زندگی این اسطوره بزرگ فوتبال به نمایش درآمده است. از جمله اینکه او دیگر نمیتواند بدون کمک ویلچر و واکر راه برود.
فکر میکنید این چیزی جز یک شوخی بیمزه است که «پله» قدرت راه رفتن را از دست داده؟ از آن دست شوخیهایی که بزرگترها اسمش را میگذارند قسمت و ما به آن میگوییم دنیای لعنتی. فرقی هم نمیکند کدام درست باشد وقتی واقعیت به شکل مسلم و محتوم مقابل چشمان ماست: «پله نمیتواند راه برود». وضعیت فعلی پله میتواند دستمایه خوبی برای اثبات نوع اندیشه یونانیان باستان در مورد ۱۲ ایزد کوه المپ باشد. خدایگانی که یکیشان عشق هدیه میداد و دیگری نفرت و جنگ. یکی الهه باروری بود و آن یکی خدای شکار. در مورد پله هم باید دست همین ایزدها در کار باشد. ربالنوع عاشق فوتبال، در نوجوانی قدرتی جادویی داده بود به نلسون تا دنیا را بهتزده کند و لقب «پله اسطورهای» را به دست آورد و حالا ربالنوعی دیگر برای اینکه لج اولی را در بیاورد، در سن پیری رفته سراغ همان پاها و افلیجشان کرده است؛ وگرنه این همه درد و مریضی توی دنیا. چرا باید درست همان عضوی نابود شود که «رقص میانه میدان» را باز تعریف کرده بود؟ واقعا که شوخی بیمزهای است! ادینیو سال گذشته گفت: «روحیه پدرم بسیار شکننده شده است. مفصل ران او عوض شد و روند ریکاوری خوب پیش نرفت. بنابراین او هنگام راه رفتن مشکل دارد و این باعث ایجاد نوعی افسردگی شده است. تصور کنید، او سلطان است، همیشه شخصیتی ثابت شده و مهم بود و حالا امروز نمیتواند حتی به درستی راه برود.» پسر پله همچنین گفته بود به همین دلیل پدرش علاقهای به بیرون رفتن از خانه ندارد و به نوعی احساس شرمساری میکند. شاید بتوان به پله حق داد که دلش نخواهد از خانه خارج شود. او حق دارد شرمسار باشد. او معنای شکوه از دست رفته، شکوه مضمحل شده را اکنون و با تمام پوست و گوشت و استخوانش درک میکند و دلش نمیخواهد ما نیز چنین تجربه تلخی داشته باشیم. او نمیخواهد تصویر بینظیری که در ذهن میلیاردها نفر از مردم زمین ثبت کرده بیشتر از این نابود شود. دوست ندارد مردم ببینند، پسری که روزی یازده نفر را به دنبال خودش میکشاند و آنها به گرد پایش هم نمیرسیدند، حالا با واکر و ویلچر و با کمک دیگران جابهجا میشود. شاید تلاش او بهطور کامل منجر به تثبیت تصویر جاودانهاش همراه با لبخند مرواریدگونه وسط صورتی تیره نشود، اما این احتمالا همه کاری است که این روزها از دستش برمیآید. لطف بزرگی به همه عاشقان فوتبال. برای آنان که با مرگ مارادونا چیزی از جهانشان کم شده دیدن پله در حالی که از کمر به پایین فلج است، چه حسی خواهد داشت؟ حالا ما امیدواریم که مرد مقدس فوتبال، پله افسانهای بتواند در نبردی که پایش به آن کشیده شده پیروز شود. بعد از آن همه پیروزی و عبور از مدافعان و دروازهبانها و شکستن قفلهای دروازه، حالا در آخرین نبرد مهم زندگیاش هم برنده شود. خدایگان، تقدیر، اقبال و هر چه که اسمش باشد، امیدواریم آنها هم شبیه تمام مدافعانی که روزی مقابل پله قرار گرفتند، مقابل معجزه این بازیکن زانو بزنند تا بهترین بازیکن قرن، یک بار دیگر روی پاهای خودش، همان دو پای جادویی بایستد و با لبخندی به پهنای صورت در میان طرفداران و مریدانش ظاهر شود.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.