کد خبر
536756
چگونه میتوان برجام را ماندگار کرد؟
ساعت 24-سیدحسین موسویان، مدرس دانشگاه پرینستون آمریکا و ابوالقاسم بینات، مدرس دانشگاه هاروارد آمریکا، در مقالهای در نشریه نشنالاینترست آمریکا به بررسی این موضوع پرداختند که «چگونه میتوان برجام را ماندگار کرد».
متن این مقاله به شرح زیر است: سرنوشت برجام به ریسمانی بند است. درحالیکه دیپلماتهای بینالمللی در تلاش برای نجات آن هستند، موضوع مهمتر این است که چه اطمینانی وجود دارد که برجام به فرض احیا یا هر توافق دیگری با ایران، چه در دوره بایدن یا رئیسجمهور بعدی، به وضعیت برجام در دوره ترامپ دچار نشود. گزینههایی همچون یک معامله کلان یا درگیرکردن کنگره آمریکا برای توافقهای احتمالی مطرح هستند، اما هیچیک واقعبینانه نیست. آنچه میتواند برجام یا هر توافق دیگری بین ایران و آمریکا را پایدار کند، تغییر در وضعیت جاری و ایجاد یک بهبود حداقلی در روابط دو کشور است.
تجربه برجام در پنج سال گذشته نشان میدهد که آمریکا مایل است از ابزار تحریمهای اقتصادی بهگونهای بهرهبرداری کند که منافع اقتصادی ایران از برجام به حداقل ممکن کاهش یابد. علت هم این است که مشکل اصلی بین آمریکا و ایران، مسائل منطقه است و نه هستهای. خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای بیسابقه نیز به این خاطر بود که او میخواست از ابزار تحریمها برای دستیابی به یک توافق جدید دربرگیرنده موضوعات هستهای و منطقهای استفاده کند.
نگرانی تهران از خروج آمریکا از هر توافقی در کنار تهدیدات امنیتیاش، موجب میشود ایران تعهدات غیرقابلبرگشت ندهد و بخش کلیدی توانمندی هستهای خود را هم حفظ کند. واقعیت این است که در برگشتپذیری تعهدات بین آمریکا و ایران، توازن وجود ندارد؛ زیرا آمریکا میتواند سریع تحریمها را برگرداند، درحالیکه ایران برای بازگرداندن وضعیت هستهایاش، هم به زمان نیاز دارد و هم از نظر فنی کار دشواری است. این تجربه برجام از دوره ترامپ بود که موجب تشدید بیاعتمادی ایران به آمریکا شد.
عبور از این وضعیت ممکن نخواهد بود، مگر اینکه «ذهنیت حاصلجمع صفر» که گریبانگیر روابط دو کشور است، اصلاح شود. واشنگتن و تهران باید به این نتیجه برسند که وضعیت 40ساله گذشته، برندهای نداشته و برای هر دو کشور پروسه باخت – باخت بوده است. آمریکا و ایران نیازمند تغییر در وضعیت فعلی روابط هستند؛ بهگونهای که اختلافهای سیاسی قابل مدیریت شود. تغییر در روند کاهش خصومتها هم حاصل نخواهد شد، مگر اینکه استراتژی واشنگتن تغییر کرده و ارزیابی واقعبینانهای از تواناییها، ظرفیتها و نیتهای ایران داشته باشد و اغراقگوییها و دیدگاههای مخاطرهآمیز را کنار بگذارد.
استراتژی واقعبینانه آمریکا زمانی شکل میگیرد که این حقیقت را درک کند که ایران یکی از چند قدرت خاورمیانه است که هزینههای نظامیاش حتی از برخی قدرتهای درجه دو یا سه منطقه هم کمتر است. ایران صرفا میخواهد نقش طبیعی و مشروعش در منطقه به رسمیت شناخته شود و درگیرشدنش در کشورهایی مثل عراق و سوریه با وجود هزینههای سنگین، به قصد پیشگیری از سقوط این کشور صورت گرفته است. ضمن اینکه آمریکا باید درک کند شکل و حجم مداخلات کشورهایی مثل ترکیه، عربستان و اسرائیل در سایر کشورهای منطقه در مقایسه با ایران بسیار بیشتر است.
تغییر وضعیت در روابط آمریکا و ایران که 40 سال مستمرا دنبال تضعیف یکدیگر بودهاند، کار آسانی نیست و یکشبه هم حاصل نخواهد شد، اما دو دولت میتوانند با آغاز حسننیت متقابل، مثل کاهش تبلیغات خصمانه، زمینه تغییرات حداقلی را فراهم کنند. این پروسه باید با احیای برجام و اجرای درست و کامل آن آغاز شود، سپس همکاریهای اقتصادی در قالب برجام در دستور کار قرار گیرد. در دوره اوباما و در قالب برجام، قرار بود بویینگ 80 فروند هواپیمای مسافربری به ایران بفروشد. تعداد زیادی از پروژههای اقتصادی مشابه وجود دارد که در قالب برجام و در صورت عادیشدن روابط مالی، بانکی و تجاری ایران، امکانپذیر خواهند بود. چنین تغییری میتواند روند خصومت را مهار کند.
اما حل مسائل منطقه بین ایران و آمریکا دشوار است؛ زیرا اولا اعتماد کافی وجود ندارد و ثانیا باید بین کشورهای منطقه و با درنظرگرفتن نگرانیهای مشروع کشورهای منطقه و در قالب یک سیستم همکاری و امنیت جمعی، گفتوگو و حل شود تا ثبات پایداری در منطقه به وجود آید. علاوه بر آن، یک سیستم همکاری جمعی در منطقه، به حل چالشهای مهم مثل امنیت انرژی، مشکلات زیستمحیطی، امنیت دریایی، جنایات سازمانیافته و قاچاق مواد مخدر کمک خواهد کرد.
شکست در دستیابی به بهبود حداقلی وضعیت روابط فعلی آمریکا و ایران، موجب تشدید روند تنشها و بیثباتیهای موجود شده و دو کشور را در مسیر تقابل نظامی قرار خواهد داد. چنانچه تغییر حداقلی مذکور در روابط واشنگتن و تهران رخ ندهد، برجام حتی پس از احیا، بعد از مدتی مجددا متلاشی خواهد شد و با توجه به تلاش دو طرف برای امتیازگیری متقابل، خصومتها و درگیریها نیز افزایش خواهد یافت.
تجربه برجام در پنج سال گذشته نشان میدهد که آمریکا مایل است از ابزار تحریمهای اقتصادی بهگونهای بهرهبرداری کند که منافع اقتصادی ایران از برجام به حداقل ممکن کاهش یابد. علت هم این است که مشکل اصلی بین آمریکا و ایران، مسائل منطقه است و نه هستهای. خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای بیسابقه نیز به این خاطر بود که او میخواست از ابزار تحریمها برای دستیابی به یک توافق جدید دربرگیرنده موضوعات هستهای و منطقهای استفاده کند.
نگرانی تهران از خروج آمریکا از هر توافقی در کنار تهدیدات امنیتیاش، موجب میشود ایران تعهدات غیرقابلبرگشت ندهد و بخش کلیدی توانمندی هستهای خود را هم حفظ کند. واقعیت این است که در برگشتپذیری تعهدات بین آمریکا و ایران، توازن وجود ندارد؛ زیرا آمریکا میتواند سریع تحریمها را برگرداند، درحالیکه ایران برای بازگرداندن وضعیت هستهایاش، هم به زمان نیاز دارد و هم از نظر فنی کار دشواری است. این تجربه برجام از دوره ترامپ بود که موجب تشدید بیاعتمادی ایران به آمریکا شد.
عبور از این وضعیت ممکن نخواهد بود، مگر اینکه «ذهنیت حاصلجمع صفر» که گریبانگیر روابط دو کشور است، اصلاح شود. واشنگتن و تهران باید به این نتیجه برسند که وضعیت 40ساله گذشته، برندهای نداشته و برای هر دو کشور پروسه باخت – باخت بوده است. آمریکا و ایران نیازمند تغییر در وضعیت فعلی روابط هستند؛ بهگونهای که اختلافهای سیاسی قابل مدیریت شود. تغییر در روند کاهش خصومتها هم حاصل نخواهد شد، مگر اینکه استراتژی واشنگتن تغییر کرده و ارزیابی واقعبینانهای از تواناییها، ظرفیتها و نیتهای ایران داشته باشد و اغراقگوییها و دیدگاههای مخاطرهآمیز را کنار بگذارد.
استراتژی واقعبینانه آمریکا زمانی شکل میگیرد که این حقیقت را درک کند که ایران یکی از چند قدرت خاورمیانه است که هزینههای نظامیاش حتی از برخی قدرتهای درجه دو یا سه منطقه هم کمتر است. ایران صرفا میخواهد نقش طبیعی و مشروعش در منطقه به رسمیت شناخته شود و درگیرشدنش در کشورهایی مثل عراق و سوریه با وجود هزینههای سنگین، به قصد پیشگیری از سقوط این کشور صورت گرفته است. ضمن اینکه آمریکا باید درک کند شکل و حجم مداخلات کشورهایی مثل ترکیه، عربستان و اسرائیل در سایر کشورهای منطقه در مقایسه با ایران بسیار بیشتر است.
تغییر وضعیت در روابط آمریکا و ایران که 40 سال مستمرا دنبال تضعیف یکدیگر بودهاند، کار آسانی نیست و یکشبه هم حاصل نخواهد شد، اما دو دولت میتوانند با آغاز حسننیت متقابل، مثل کاهش تبلیغات خصمانه، زمینه تغییرات حداقلی را فراهم کنند. این پروسه باید با احیای برجام و اجرای درست و کامل آن آغاز شود، سپس همکاریهای اقتصادی در قالب برجام در دستور کار قرار گیرد. در دوره اوباما و در قالب برجام، قرار بود بویینگ 80 فروند هواپیمای مسافربری به ایران بفروشد. تعداد زیادی از پروژههای اقتصادی مشابه وجود دارد که در قالب برجام و در صورت عادیشدن روابط مالی، بانکی و تجاری ایران، امکانپذیر خواهند بود. چنین تغییری میتواند روند خصومت را مهار کند.
اما حل مسائل منطقه بین ایران و آمریکا دشوار است؛ زیرا اولا اعتماد کافی وجود ندارد و ثانیا باید بین کشورهای منطقه و با درنظرگرفتن نگرانیهای مشروع کشورهای منطقه و در قالب یک سیستم همکاری و امنیت جمعی، گفتوگو و حل شود تا ثبات پایداری در منطقه به وجود آید. علاوه بر آن، یک سیستم همکاری جمعی در منطقه، به حل چالشهای مهم مثل امنیت انرژی، مشکلات زیستمحیطی، امنیت دریایی، جنایات سازمانیافته و قاچاق مواد مخدر کمک خواهد کرد.
شکست در دستیابی به بهبود حداقلی وضعیت روابط فعلی آمریکا و ایران، موجب تشدید روند تنشها و بیثباتیهای موجود شده و دو کشور را در مسیر تقابل نظامی قرار خواهد داد. چنانچه تغییر حداقلی مذکور در روابط واشنگتن و تهران رخ ندهد، برجام حتی پس از احیا، بعد از مدتی مجددا متلاشی خواهد شد و با توجه به تلاش دو طرف برای امتیازگیری متقابل، خصومتها و درگیریها نیز افزایش خواهد یافت.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.