حرفهای حیرتانگیز علی مطهری و عزت الله ضرغامی نشان میدهد
سونامی بی تعادلی در جامعه ایران
ساعت 24-هر کس که سخنان تازه علی مطهری نایب رییس سابق مجلس قانونگذاری ایران و یکی از کسانی که قصد کاندیداتوری دارد را درباره تفاوت مردان ایرانی و غربی شنیده و آن را با پیشینه سیاسی و فرهنگی و خانوادگی وی مقایسه میکند دهانش از شگفتی باز میماند. او همان کسی است که درباره حجاب زنان و نیز مسائل جنسی در میان جوانان بیشترین مراعات کلامی و فکری را نشان میداد و حالا چیزهایی میگوید که نمیتوان آنها را درج کرد.
دلایل تاریخی بیتعادلی
چرا جامعه ایرانی شاهد گفتار و نوشتارهایی چنین شگفتانگیز شده است؟ اگر بخواهیم در کوتاهترین عبارت به این پرسش پاسخ دهیم باید بگوییم جامعه ایرانی شوربختانه به سونامی بیتعادلی در همه ارکان و بخشهای قوامدهنده و پایههای کشور دچار شده است. چرا جامعه ایرانی بیتعادلی را تجربه میکند؟ واقعیت تاریخی این است که پس از فروپاشی نظام شاهی و استقرار نظام تازه در ایران در زمستان ۱۳۵۷ به هر دلیل نشد که شهروندان ایرانی شاهد روزهای آرام و بیدردسر باشند. در سالهای نخست پس از انقلاب شاهد مجادله یاران و بانیان نظام جمهوری اسلامی با گروههای سیاسی بودیم و پس از آن نیز شاهد یک جنگ بزرگ هشت ساله شدیم. در فاصلا این سالها اما یک رخداد بزرگ در ایران اتفاق افتاد و آن هم تسخیر سفارت ایالات متحده آمریکا بود و اکنون چهار دهه است که نظام سیاسی ایران در مساله جا انداختن خود در نظام بینالمللی با دشواری مواجه شده است. در این چهار دهه اما توزیع قدرت در نظام سیاسی ایران به گونهای بوده که عدم تعادل در آن واقعی و عینی بوده است به این معنی که نهادهای مدنی شامل احزاب، بنگاهها و خانوادهها قدرتی بسیار اندک و نهادهای حکومتی در آن بیشترین قدرت را دارند و این بیتعادلی تاریخی انباشتشده کار را سخت کرده است. آنچه در سطرهای نخست این نوشته آمد نمادها و نشانههای کوچکی از سونامی بیتعادلی تاریخیشده جامعه ایرانی در سال ۱۴۰۰ است و باید برای دیدن عدم تعادلهای بنیادین بررسی کارشناسانه دقیق و بدون ترس داشت. برخی از عدم تعادلها در بخشهای گوناگون را که چون حل نشدهاند روی هم سوار شده و صخرههایی نفوذناپذیر شدهاند در ادامه به خلاصهترین شکل میآوریم.
عدم تعادل اقتصادی
یکی از عدم تعادلهای بنیادین جامعه ایرانی در حوزه اقتصاد به چشم میخورد که زیرشاخههای گوناگون دارد. به طور مثال در حالی که شهروندان ایرانی از زبان مقامهای اصلی کشور میشنوند که ایران یکی از قدرتهای بزرگ دنیا در اقتصاد است و آنگاه وضعیت مادی خود را با کشورهای دیگر مقایسه میکنند به عدم تعادل میرسند. چرا ترکیه و کرهجنوبی درآمد سرانهشان دو برابر و سه برابر ایران است در حالی که در دهه ۱۳۵۰ درآمد سرانه ایرانیها دو برابر درآمد سرانه آنها بود. عدم تعادل در کسب درآمد میان یک گروه کوچک از ایرانیان که به قدرت سیاسی وصل شده و روزنههای رانتخواری و فساد را میشناسند درآمدهایی دارند که در مقایسه با ۸۰ درصد جامعه، عدم تعادل و نابرابری بنیادین درست کرده است. عدم تعادل در میزان قدرت اقتصادی دولت و بخش خصوصی و نیز خانوادهها یکی دیگر از عدم تعادلهای فزاینده است که اقتصاد را به لبه پرتگاه کشانده است.
عدم تعادل در سیاست خارجی
واقعیت این است که ایران انقلابی در دهههای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ و تا قبل از پایان جنگ مطابق قانون اساسی، سیاست خارجی خود را بر اساس «نه شرقی، نه غربی» بنیان گذاشته بود که نوعی تعادل به حساب میآمد اگرچه در همان سالها نیز غرب در ایران مظهر شیطان معرفی شده بود. اما با سپری شدن دههها و تحولات عجیب در صحنه سیاست داخلی و به تبع آن سیاست خارجی ایران آهستهآهسته سیاست خارجی خود را بر اساس مبارزه آشتیناپذیر با غرب قرار داد و در راس آنها آمریکاستیزی پایه و اساس سیاست خارجی شده است. واقعیت این است که رفتار غرب با نظام سیاسی ایران به گونهای بوده و هست که الان سیاست خارجی ایران را به عدم تعادل رسانده و ایران با روسیه، چین، کوبا، کرهشمالی و سایر کشورهای چپگرا دوست و با کشورهای مهم جهان مثل بریتانیا، فرانسه و آلمان و کانادا حالت غیردوستانه دارد. این بیتعادلی در سیاست خارجی اقتصاد ایران را در شرایط دشوار قرار داده و اعمال رژیم تحریمها پیامد این بیتعادلی است.
بیتعادلی فرهنگی
در حالی که نظام سیاسی ایران در بودجههای سالانه ارقام بزرگی به سازمانها و مراکز فرهنگی و تبلیغاتی مثل صداوسیما و نهادهای مذهبی اختصاص میدهد تا آنها روش زندگی بر اساس خواست و اراده نظام سیاسی را به شهروندان بیاموزند اما بیتعادلی در بخش فرهنگ به ویژه در میان جوانان با اراده نظام سیاسی بسیار افزایش یافته است. آمارهای غیررسمی و نیز گلایهها نشان میدهد بیشتر جوانان و حتی شهروندان میانسال نیز ترجیح میدهند اخبار و فیلمها و سریالهایی که از شبکههای غیررسمی منتشر میشود را تماشا کنند.
بیتعادلی سیاسی
فهرست بلندبالایی از سرداران سابق سپاه پاسداران دیده میشود که دورخیز کردهاند تا منصب ریاستجمهوری را به دست آورند. با توجه به اینکه همه این سرداران در یک سازمان آموزش فکری- ایدئولوژیک دیدهاند صف کشیدن آنها برای کاندیداتوری آیا نشان از عدم تعادل در سیاست ایران نیست؟ یکی از عدم تعادلهای دیگر به سازمان انتخابات در ایران برمیگردد و آن، بیتعادلی میان خواست احتمالی شهروندان و شورای نگهبان است. شهروندان میخواهند همه جناحهای سیاسی قویترین و ورزیدهترین کاندیداهای خود را به میدان بفرستند اما نظارت استصوابی شورای نگهبان این خواسته را محدود کرده است.
سرانجام سونامی بیتعادلی
زنده کردن شعار یک سازمان مارکسیستی از سوی یک سردار سابق سپاه و رییس سابق مهمترین سازمان تبلیغاتی- فرهنگی کشور و سخنان شگفتانگیز یکی از چهرههای شناختهشده سیاسی که از اصولگرایی به اصلاحطلبی گرایش یافته است و نیز حرفهای روحانی درباره اینکه خبرهای واکسیناسیون شفاف شود در حالی که اطلاعات در اختیار خودش است و دهها نماد بیتعادلی در اقتصاد، سیاست، امور اجتماعی و فرهنگی نمیتواند تا ابد ادامه یابد و باید در جایی جلویش گرفته شود تا کلیت جامعه به تاریکی وارد نشود.
روزنامه جهان صنعت
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.