کد خبر
542412
صد میلیارد دردی از کشتی دوا نمیکند/تیر اول را خودمان به عباس جدیدی شلیک کردیم
ساعت 24-کشتی ایران هفته پرخبر و حاشیهای را پشت سر گذاشته و از روز گذشته با شروع رقابتهای قهرمانی آسیا وارد یک بزنگاه دیگر شده است. در روزهای قبل مسابقات انتخابی المپیک را داشتیم که با ثبت یک شگفتی منفی برای ما همراه بود و بعد از آن درخواست دبیر برای تزریق منابع مادی به کشتی و سپس انتخابات شورای آسیا را پشت سر گذاشتیم که با رای نیاوردن عباس جدیدی همراه بود و حاشیههای زیادی به دنبال داشت. برای نگاهی به همه این اتفاقات و تحلیل وضعیت با صدرالدین کاظمی، کارشناس مسائل کشتی به گفتوگو نشستیم.
ما در مسابقات گزینشی ۵ سهمیه کسب کردیم اما همه به آن یک سهمیهای که از دست رفت نگاه میکنند. دلیلش چیست؟
مسابقات گزینشی المپیک مسابقات سختی نبود برای کشتی ایران. مسابقات در اکثر اوزان فرنگی و آزاد در یک سطح تقریبا نازل برگزار شد. به همین دلیل پیروزیهای کسب شده در این رقابتها جای تعجب نداشت. فقط شکست ما مقابل نماینده چین در وزن ۸۷ کیلوگرم یک شگفتی بود. یعنی آنجا جای بحث است. ما باید به راحتی هر ۶ سهمیه را میگرفتیم. ولی خب از این ثانیههای پرمناقشه هم کشتی ما و هم کشتی کشورهای دیگر زیاد داشته است. یعنی در تاریخ کشتی کشورمان از این «از دست دادن موقعیتها» زیاد داشتیم. این یکی هم روش. به هر حال اشتباهاتی است که در کشتی وجود دارد و نباید این اتفاق میافتاد که متاسفانه رخ داد.
با توجه به نمایش محمدحسین محمدیان در وزن ۹۷ کیلوگرم آزاد، آیا او میتواند نماینده ما در المپیک باشد؟
هنوز مشخص نیست چه کسی به المپیک میرود. کادر فنی تصمیمی در این زمینه نگرفته است. ولی اگر بخواهید همین شکلی که تا امروز تصمیمگیری شده، یعنی چشمی و سلیقهای و بدون متر و معیار مشخص و با توجه به سابقهای که وجود دارد و نوع مبارزاتی که انجام میگیرد، محمدیان در شرایط بهتری از سایرین برای مبارزه با رقبای خارجی قرار دارد. یعنی هم از نظر سنی، هم از نظر شکل و شیوه مبارزاتی و هم از نظر تجربه این کار. یعنی بعد از شش، هفت سال حضور در سطح اول کشتی ایران به استثنای آن ۴ سالی که در محرومیت ناشی از دوپینگ بهسر میبرد، انتخاب محمدیان انتخاب بهتری است نسبت به دیگران.
چند وقت پیش انتخابی تیم ملی امریکا را داشتیم. آیا راهیابی برخی کشتیگیران کشورهای صاحبنام کشتی باید روی نفرات انتخابی ما تاثیر بگذارد؟
بهطور طبیعی باید اینگونه باشد. یعنی ما باید در حال رصد کردن حریفان خودمان باشیم. عرض کردم اگر معیار ما سلیقه و انتخاب شخصی افراد باشد باید همه رقبای خودمان را از کشورهای مختلف یا حداقل کشورهای تراز اول رصد کنیم. یعنی باید فیلم تمام مبارزات اینها را ببینیم. در گذشتههای دور مربیان ایرانی میرفتند در مسابقات مینشستند و رقابتها را تماشا میکردند. حالا امروز که ما مسابقات را به صورت همزمان و زنده میبینیم دیگر نیازی به این کار نیست. لااقل برای اینکه ما بتوانیم شرایط آنالیز ایدهآلی برای مبارزه با هر حریفی داشته باشیم باید ببینیم که حریفانمان با چه ترکیبی شرکت میکنند. دوباره تاکید میکنم چون این نکته مهمی است. اگر ملاک ما همین سلیقه و انتخاب مربیان باشد حتما باید کسانی انتخاب شوند که در مبارزه با آن حریفانی که از کشورهای دیگر میآیند توانمندی و کارایی لازم را داشته باشند.
مسابقات قهرمانی آسیا در رشته فرنگی هم آغاز شده. این رقابتها را چطور ارزیابی میکنید؟
وقتی مسابقات گزینشی المپیک در آن سطح نازل برگزار میشود، وضعیت قهرمانی آسیا معلوم است. تیمهایی که در این رقابتها حاضر شدهاند تیمهای در سایه آسیا هستند. یعنی اینکه تیمهای اصلی و نفرات اصلی کشورهای شرکتکننده در همان مسابقات گزینشی به میدان آمدند و اینها تیمهای دوم کشورهای دیگر هستند. همینطور که ما با تیمهای دوم و سوم حاضر شدیم. بنابراین انتظار ما از این مسابقات قهرمانی آسیا باید همین اندازه باشد. یعنی رقابتهایی با سطح نازل با حضور تک چهرههای مطرح آسیایی. مثلا تاسمرادوفی که با دلخانی کشتی گرفت یک کشتیگیر پا به سن گذاشته ازبکستانی است که چند مدال جهانی و آسیایی هم دارد. او یک تک ستاره است، ولی حقیقت این است که ستاره دیگری غیر از او وجود ندارد. بنابراین انتظار ما از این مسابقات در همین حد باید باشد.
رییس فدراسیون کشتی اعلام کرده است برای کسب مدال در المپیک باید هزینه شود و اگر هزینه نشود خبری از مدال نیست. آیا این خدای نکرده یک جور زمینهچینی برای شکست احتمالی در المپیک نیست؟ که مثلا اگر نتیجه نگرفتیم ایشان بگوید من اعلام کرده بودم.
میشود از این منظر هم نگاه کرد، ولی حقیقت این است که ما در ورزشمان نه بودجه کافی اختصاص میدهیم به ورزش و نه برنامه مناسبی را درنظر میگیریم. فرض کنید مثلا همین امروز اعلام شود همان مبلغی که آقای دبیر میخواهد یعنی صد میلیارد تومان را میگذارند دراختیار فدراسیون کشتی. خب چه تضمینی است که ما با دادن این مقدار پول مثلا چهار تا پنج مدال در المپیک میگیریم؟ هیچ تضمینی نیست. چرا؟ چون ما این پول را هم برمیداریم خرج چند تا کشتیگیر و چند تا همراه میکنیم که بروند مسابقات مختلف با این امید که آماده شوند و بروند در مسابقات المپیک. درحالی که اصلا اینطور نیست. یعنی اینکه ما پایه و اساس کشتیمان اشکال دارد و آنجا باید درست شود. یعنی کجا؟ زیرساختها! و مهمترین زیرساخت ما آموزش است که ما در این مقوله هنوز به روش سنتی استعدادهای خودمان را پرورش میدهیم. یعنی هنوز فکر میکنیم باید با همان روشهای قدیمی و تهییج کشتیگیران به داشتن غیرت و تعصب و ملیت و این چیزها کشتیگیر خودمان را برتر از حریف نشان بدهیم. اینها ممکن است درصدی به روحیه، به باور و اعتماد به نفس کشتیگیری کمک کند. اما حقیقت این نیست. حقیقت این است که ما باید همراه با یاد دادن کشتی، به ورزشکارمان یاد بدهیم چطور بدنش را آماده کند. امروز بدنسازی در کشتی دنیا یک اصل و یک برگ برنده است. مهمتر از آن ما باید به کشتیگیر یاد بدهیم چه نوع تغذیهای استفاده کند که دچار اضافه وزن یا کاهش وزن یا تحلیل رفتن بدن نشود. بعد به کشتیگیرمان اعتماد به نفس و باور توانایی خودش را یاد بدهیم. یعنی باور کند که اگر همه این شرایط کنارش قرار بگیرد و نه فقط یک مربی خوب یا رییس فدراسیون خوب یا یک مسابقه تدارکاتی مناسب، میتواند در درازمدت موفق باشد. فارغ از اینکه ما یک استعداد یا درخششی در گوشه و کنار داشته باشیم، ولی اینها هیچ کدامشان دایمی نیستند و حاصل یک جرقه کوتاه هستند. اگر ما دنبال موفقیتهای دایمی میگردیم و میخواهیم اینها به یک جریان اساسی و یک موج مبدل شود باید آن روشها به کار گرفته شود از جمله اینکه باید بودجه کافی هم در اختیار فدراسیون باشد، ولی این منافاتی با این ندارد که رییس فدراسیون کشتی که آمده در انتخابات شرکت کرده و حتما آییننامه انتخابات را خوانده و یکی از وظایف رییس فدراسیون را که تامین بخش مالی فدراسیون از راه غیر از بودجه دولتی قرار داده، فراموش کند. یعنی هر کسی که در فدراسیون آمده و کاندیدا شده این اصل را پذیرفته که بودجه ورزش ایران بودجه نازلی است و از این بودجه نازل بخش عمدهاش به کشتی میرسد و باقی آن بخش را باید رییس فدراسیون از طریق بازاریابی و ایجاد امکانات برای به دست آوردن منابع مالی پایدار استفاده کند که ببینیم آیا در این بخش فدراسیون کشتی توفیقی داشته یا خیر؟ یعنی ببینیم چند درصد فدراسیون کشتی آورده تزریق کند.
پس آقای دبیر این پول را برای چه چیزی میخواهد؟ چه دستاوردی از تزریق این منابع مالی در این فرصت کم نصیب کشتی میشود؟
دستاوردش همین است که میتوانند تیمهایشان را بفرستند در مسابقات مختلف که البته ما بهشدت با کمبود میدانهای مختلف مواجهیم، چون هیچ تورنمنتی در آستانه المپیک برگزار نمیشود و بعد اینکه کشتیگیرانی که ما الان روی آنها انگشت گذاشتهایم شاید دیگر نیازی به تجربه بیشتر و میداندیدگی نداشته باشند. شما فرض کنید رضا اطری یا محمد حسین محمدیان یا حسن یزدانی. اینها دیگر نیازی به میدان رفتن ندارند. اینها نیاز دارند بدنشان با استانداردهایی آماده شود که در دوران المپیک، یعنی همزمان با شروع مسابقات در اوج آمادگی و پیک دوران ورزشی خودشان قرار داشته باشند. این نیاز به یک علم کاملا حساب شده دارد. شما مسابقه جردن باروز و کایل دیک را در انتخابی امریکا دیدید. این کشتیگیر نشان داد کاملا برای این مسابقه آماده است. ممکن بود اگر مسابقه هفته بعد بود بدنش اینقدر آماده نشان نمیداد. یعنی همه برنامهریزیهای کشتی دنیا روی این متمرکز است که کشتیگیرانشان چگونه میتوانند در المپیک در اوج آمادگی باشند. ما هم باید این کار را بکنیم. ما باید قضیه انتخاب ملیپوشانمان را روزدتر انجام دهیم. شما دیدید که امریکاییها و روسها این کار را انجام دادند. آنها تیمشان را شناختند. حالا که تیمشان را شناختند، میتوانند برنامهریزی کنند، ولی اینجا لااقل هنوز مردم نمیدانند قرار است چه کسانی بروند المپیک. اگرچه که در ذهن مربیان این وجود دارد که چه کسانی را انتخاب کنند. بنابراین ما باید برنامهریزیهای با حساب و کتاب داشته باشیم. در این ۶ ماه باقیمانده این صد میلیارد دردی را شاید دوا نکند. مگر اینکه ما برنامه دیگری برای کشتی داشته باشیم.
روز دوشنبه عباس جدیدی در انتخابات شورای کشتی آسیا شرکت کرد. فارغ از نتیجهای که به دست آمد، تحلیل شما از معرفی عباس جدیدی به عنوان نماینده ایران چیست؟
نمیدانم بر چه اساسی عباس جدیدی انتخاب شد. براساس کدام پیشینه حضور در مجامع بینالمللی جز مسابقات کشتی به عنوان کشتیگیر. هر راهی که میخواهید بروید درست مثل کشتی گرفتن است. یعنی اگر شما به اندازه کافی تمرین نکرده باشید، آموزش ندیده باشید، روابط عمومی قوی نداشته باشید در کشتی موفق نمیشوید. در انتخابات کشتی هم همین است. شما دیپلماسی فعال میخواهید در ورزش و به صورت خلاصهتر در کشتی اما ما فاقد آن هستیم. یعنی اینکه یک نیرویی را بدون اینکه مقدمات لازم برای پیروزیاش فراهم کنیم میفرستیم و بدون اینکه به سوابق او نگاه کنیم مورد حمایتش قرار میدهیم. آن هم به دلایل خاص. ببینید وقتی عباس جدیدی در انتخاب فدراسیون کشتی ایران فاقد صلاحیت شناخته میشود از طرف دستگاه ورزش ایران، این طبیعی است که در مجامع بینالمللی از آرای لازم و وجهات لازم برخوردار نباشد. یعنی ما خودمان تیر اول را به طرف نماینده ایران شلیک کردیم و او را برای یک پست کوچکتر به عنوان رییس فدراسیون کشتی ایران فاقد صلاحیت معرفی و از حضورش در انتخابات فدراسیون کشتی جلوگیری کردیم. بعد ما میآییم همین آدم را به دلایل کاملا شخصی اعزام میکنیم که قرار است به ظاهر یک پست بینالمللی مهم بگیرد. حالا اینکه میگویم ظاهرا به این خاطر است که هیچ کدام از پستها جز رییس شورای کشتی آسیا واجد اهمیت نیستند. ما طرف را میفرستیم و بعد انتظار داریم بدون رایزنی لازم، بدون مقدمهچینی مورد نیاز و بدون شناخت قواعد بازی برنده شویم. این کاری است که ما در دورههای مختلف، در سالهای اوایل انقلاب و بعد از حتی کنار گذاشتن دکتر توکل انجام دادیم. ما حتی آدمهای سرشناس و موجهی مثل امیر خادم را دست خالی فرستادیم و شکست خوردیم. بنابراین هر پیروزی مربوط میشود به مقدمهچینی آنکه ما انجام ندادیم. بعد از آن دیگر حرفهایی که زده میشود که ایمیل فرستاده شده و از داخل شیطنت کردند، حرفهای خالهزنکی است. یعنی اینکه مثلا آقای لالویچ تحت تاثیر حرف فلان آقا یا خانم یا فلان ایمیل قرار گرفته و عباس جدیدی را رد صلاحیت کرده. اصلا اینها وجود ندارد. قاعده بازی چیز دیگری است. قاعده بازی این است که شما چقدر با اتحادیه جهانی کشتی همسو، همراستا، همپیمان و همعهد هستید. به همان اندازه شما میتوانید از مواهب همراهی با آنها برخوردار شوید.
پس شما میگویید اینکه گفته میشود جدیدی بیستوچند رای داشته و به دلیل فشار لالویچ آرایش ریز کرده و چیزهایی از این دست بیشتر شوی تبلیغاتی است.
راجع یک بخش از این حرفها نه. اینکه در انتخاب اعضا شخص آقای لالویچ دخالت میکند، چون میخواهد نیروهایی داشته باشد که دراختیارش باشد، وجود دارد. اصلا به خاطر همین است که وقتی کسی قاعده بازی را رعایت نمیکند او میرود در پرونده طرف میگردد تا ببیند چه نقطه ضعفی میتواند پیدا کند. اینکه ما بیستوچند رای داشتیم را چه کسی میتواند بگوید؟ کجا اثبات شده؟ چه کسی قطعی اعلام کرده من رای خودم را به عباس جدیدی میدهم که بگوییم فلان تعداد رای داشته؟ همه آنها چشمشان دوخته شده بود به آقای لالویچ و نمایندگان قزاقستان و کرهجنوبی. یعنی قطبهای مهم کشتی آسیا. ما الان شرایط سیاسی خوبی با کرهجنوبی نداریم. یعنی کرهایها آرای بخش عظیمی از حوزه جنوب شرقی آسیا که تحت تاثیر آنها هستند را به خودشان اختصاص میدهند و میگویند به ایرانیها نمیدهیم. ایرانیهایی که جلوی ما ایستادند. در این سمت قزاقها حاضر نیستند آدمی بیاید و رو در روی خودشان قرار بگیر و نه اینکه فقط دبیرکل شود. آنها میدانند وقتی ایرانیها بیایند دبیرکل شوند، میخواهند در قامت رییس شورای آسیا برای تورلیخانوف هم عرض اندام کنند. یعنی قاعده بازی را رعایت نمیکنند. آنها میخواهند هر کس در جایگاهی که هست بماند و وقتی این اطمینان را از نماینده ایران ندارند به دیگران هم اجازه نمیدهند به ایرانیها رای بدهند. ما اعتماد عمومی را در آسیا نسبت به خودمان جلب نکردیم. این دیپلماسی ورزشی است.
مسابقات گزینشی المپیک مسابقات سختی نبود برای کشتی ایران. مسابقات در اکثر اوزان فرنگی و آزاد در یک سطح تقریبا نازل برگزار شد. به همین دلیل پیروزیهای کسب شده در این رقابتها جای تعجب نداشت. فقط شکست ما مقابل نماینده چین در وزن ۸۷ کیلوگرم یک شگفتی بود. یعنی آنجا جای بحث است. ما باید به راحتی هر ۶ سهمیه را میگرفتیم. ولی خب از این ثانیههای پرمناقشه هم کشتی ما و هم کشتی کشورهای دیگر زیاد داشته است. یعنی در تاریخ کشتی کشورمان از این «از دست دادن موقعیتها» زیاد داشتیم. این یکی هم روش. به هر حال اشتباهاتی است که در کشتی وجود دارد و نباید این اتفاق میافتاد که متاسفانه رخ داد.
با توجه به نمایش محمدحسین محمدیان در وزن ۹۷ کیلوگرم آزاد، آیا او میتواند نماینده ما در المپیک باشد؟
هنوز مشخص نیست چه کسی به المپیک میرود. کادر فنی تصمیمی در این زمینه نگرفته است. ولی اگر بخواهید همین شکلی که تا امروز تصمیمگیری شده، یعنی چشمی و سلیقهای و بدون متر و معیار مشخص و با توجه به سابقهای که وجود دارد و نوع مبارزاتی که انجام میگیرد، محمدیان در شرایط بهتری از سایرین برای مبارزه با رقبای خارجی قرار دارد. یعنی هم از نظر سنی، هم از نظر شکل و شیوه مبارزاتی و هم از نظر تجربه این کار. یعنی بعد از شش، هفت سال حضور در سطح اول کشتی ایران به استثنای آن ۴ سالی که در محرومیت ناشی از دوپینگ بهسر میبرد، انتخاب محمدیان انتخاب بهتری است نسبت به دیگران.
چند وقت پیش انتخابی تیم ملی امریکا را داشتیم. آیا راهیابی برخی کشتیگیران کشورهای صاحبنام کشتی باید روی نفرات انتخابی ما تاثیر بگذارد؟
بهطور طبیعی باید اینگونه باشد. یعنی ما باید در حال رصد کردن حریفان خودمان باشیم. عرض کردم اگر معیار ما سلیقه و انتخاب شخصی افراد باشد باید همه رقبای خودمان را از کشورهای مختلف یا حداقل کشورهای تراز اول رصد کنیم. یعنی باید فیلم تمام مبارزات اینها را ببینیم. در گذشتههای دور مربیان ایرانی میرفتند در مسابقات مینشستند و رقابتها را تماشا میکردند. حالا امروز که ما مسابقات را به صورت همزمان و زنده میبینیم دیگر نیازی به این کار نیست. لااقل برای اینکه ما بتوانیم شرایط آنالیز ایدهآلی برای مبارزه با هر حریفی داشته باشیم باید ببینیم که حریفانمان با چه ترکیبی شرکت میکنند. دوباره تاکید میکنم چون این نکته مهمی است. اگر ملاک ما همین سلیقه و انتخاب مربیان باشد حتما باید کسانی انتخاب شوند که در مبارزه با آن حریفانی که از کشورهای دیگر میآیند توانمندی و کارایی لازم را داشته باشند.
مسابقات قهرمانی آسیا در رشته فرنگی هم آغاز شده. این رقابتها را چطور ارزیابی میکنید؟
وقتی مسابقات گزینشی المپیک در آن سطح نازل برگزار میشود، وضعیت قهرمانی آسیا معلوم است. تیمهایی که در این رقابتها حاضر شدهاند تیمهای در سایه آسیا هستند. یعنی اینکه تیمهای اصلی و نفرات اصلی کشورهای شرکتکننده در همان مسابقات گزینشی به میدان آمدند و اینها تیمهای دوم کشورهای دیگر هستند. همینطور که ما با تیمهای دوم و سوم حاضر شدیم. بنابراین انتظار ما از این مسابقات قهرمانی آسیا باید همین اندازه باشد. یعنی رقابتهایی با سطح نازل با حضور تک چهرههای مطرح آسیایی. مثلا تاسمرادوفی که با دلخانی کشتی گرفت یک کشتیگیر پا به سن گذاشته ازبکستانی است که چند مدال جهانی و آسیایی هم دارد. او یک تک ستاره است، ولی حقیقت این است که ستاره دیگری غیر از او وجود ندارد. بنابراین انتظار ما از این مسابقات در همین حد باید باشد.
رییس فدراسیون کشتی اعلام کرده است برای کسب مدال در المپیک باید هزینه شود و اگر هزینه نشود خبری از مدال نیست. آیا این خدای نکرده یک جور زمینهچینی برای شکست احتمالی در المپیک نیست؟ که مثلا اگر نتیجه نگرفتیم ایشان بگوید من اعلام کرده بودم.
میشود از این منظر هم نگاه کرد، ولی حقیقت این است که ما در ورزشمان نه بودجه کافی اختصاص میدهیم به ورزش و نه برنامه مناسبی را درنظر میگیریم. فرض کنید مثلا همین امروز اعلام شود همان مبلغی که آقای دبیر میخواهد یعنی صد میلیارد تومان را میگذارند دراختیار فدراسیون کشتی. خب چه تضمینی است که ما با دادن این مقدار پول مثلا چهار تا پنج مدال در المپیک میگیریم؟ هیچ تضمینی نیست. چرا؟ چون ما این پول را هم برمیداریم خرج چند تا کشتیگیر و چند تا همراه میکنیم که بروند مسابقات مختلف با این امید که آماده شوند و بروند در مسابقات المپیک. درحالی که اصلا اینطور نیست. یعنی اینکه ما پایه و اساس کشتیمان اشکال دارد و آنجا باید درست شود. یعنی کجا؟ زیرساختها! و مهمترین زیرساخت ما آموزش است که ما در این مقوله هنوز به روش سنتی استعدادهای خودمان را پرورش میدهیم. یعنی هنوز فکر میکنیم باید با همان روشهای قدیمی و تهییج کشتیگیران به داشتن غیرت و تعصب و ملیت و این چیزها کشتیگیر خودمان را برتر از حریف نشان بدهیم. اینها ممکن است درصدی به روحیه، به باور و اعتماد به نفس کشتیگیری کمک کند. اما حقیقت این نیست. حقیقت این است که ما باید همراه با یاد دادن کشتی، به ورزشکارمان یاد بدهیم چطور بدنش را آماده کند. امروز بدنسازی در کشتی دنیا یک اصل و یک برگ برنده است. مهمتر از آن ما باید به کشتیگیر یاد بدهیم چه نوع تغذیهای استفاده کند که دچار اضافه وزن یا کاهش وزن یا تحلیل رفتن بدن نشود. بعد به کشتیگیرمان اعتماد به نفس و باور توانایی خودش را یاد بدهیم. یعنی باور کند که اگر همه این شرایط کنارش قرار بگیرد و نه فقط یک مربی خوب یا رییس فدراسیون خوب یا یک مسابقه تدارکاتی مناسب، میتواند در درازمدت موفق باشد. فارغ از اینکه ما یک استعداد یا درخششی در گوشه و کنار داشته باشیم، ولی اینها هیچ کدامشان دایمی نیستند و حاصل یک جرقه کوتاه هستند. اگر ما دنبال موفقیتهای دایمی میگردیم و میخواهیم اینها به یک جریان اساسی و یک موج مبدل شود باید آن روشها به کار گرفته شود از جمله اینکه باید بودجه کافی هم در اختیار فدراسیون باشد، ولی این منافاتی با این ندارد که رییس فدراسیون کشتی که آمده در انتخابات شرکت کرده و حتما آییننامه انتخابات را خوانده و یکی از وظایف رییس فدراسیون را که تامین بخش مالی فدراسیون از راه غیر از بودجه دولتی قرار داده، فراموش کند. یعنی هر کسی که در فدراسیون آمده و کاندیدا شده این اصل را پذیرفته که بودجه ورزش ایران بودجه نازلی است و از این بودجه نازل بخش عمدهاش به کشتی میرسد و باقی آن بخش را باید رییس فدراسیون از طریق بازاریابی و ایجاد امکانات برای به دست آوردن منابع مالی پایدار استفاده کند که ببینیم آیا در این بخش فدراسیون کشتی توفیقی داشته یا خیر؟ یعنی ببینیم چند درصد فدراسیون کشتی آورده تزریق کند.
پس آقای دبیر این پول را برای چه چیزی میخواهد؟ چه دستاوردی از تزریق این منابع مالی در این فرصت کم نصیب کشتی میشود؟
دستاوردش همین است که میتوانند تیمهایشان را بفرستند در مسابقات مختلف که البته ما بهشدت با کمبود میدانهای مختلف مواجهیم، چون هیچ تورنمنتی در آستانه المپیک برگزار نمیشود و بعد اینکه کشتیگیرانی که ما الان روی آنها انگشت گذاشتهایم شاید دیگر نیازی به تجربه بیشتر و میداندیدگی نداشته باشند. شما فرض کنید رضا اطری یا محمد حسین محمدیان یا حسن یزدانی. اینها دیگر نیازی به میدان رفتن ندارند. اینها نیاز دارند بدنشان با استانداردهایی آماده شود که در دوران المپیک، یعنی همزمان با شروع مسابقات در اوج آمادگی و پیک دوران ورزشی خودشان قرار داشته باشند. این نیاز به یک علم کاملا حساب شده دارد. شما مسابقه جردن باروز و کایل دیک را در انتخابی امریکا دیدید. این کشتیگیر نشان داد کاملا برای این مسابقه آماده است. ممکن بود اگر مسابقه هفته بعد بود بدنش اینقدر آماده نشان نمیداد. یعنی همه برنامهریزیهای کشتی دنیا روی این متمرکز است که کشتیگیرانشان چگونه میتوانند در المپیک در اوج آمادگی باشند. ما هم باید این کار را بکنیم. ما باید قضیه انتخاب ملیپوشانمان را روزدتر انجام دهیم. شما دیدید که امریکاییها و روسها این کار را انجام دادند. آنها تیمشان را شناختند. حالا که تیمشان را شناختند، میتوانند برنامهریزی کنند، ولی اینجا لااقل هنوز مردم نمیدانند قرار است چه کسانی بروند المپیک. اگرچه که در ذهن مربیان این وجود دارد که چه کسانی را انتخاب کنند. بنابراین ما باید برنامهریزیهای با حساب و کتاب داشته باشیم. در این ۶ ماه باقیمانده این صد میلیارد دردی را شاید دوا نکند. مگر اینکه ما برنامه دیگری برای کشتی داشته باشیم.
روز دوشنبه عباس جدیدی در انتخابات شورای کشتی آسیا شرکت کرد. فارغ از نتیجهای که به دست آمد، تحلیل شما از معرفی عباس جدیدی به عنوان نماینده ایران چیست؟
نمیدانم بر چه اساسی عباس جدیدی انتخاب شد. براساس کدام پیشینه حضور در مجامع بینالمللی جز مسابقات کشتی به عنوان کشتیگیر. هر راهی که میخواهید بروید درست مثل کشتی گرفتن است. یعنی اگر شما به اندازه کافی تمرین نکرده باشید، آموزش ندیده باشید، روابط عمومی قوی نداشته باشید در کشتی موفق نمیشوید. در انتخابات کشتی هم همین است. شما دیپلماسی فعال میخواهید در ورزش و به صورت خلاصهتر در کشتی اما ما فاقد آن هستیم. یعنی اینکه یک نیرویی را بدون اینکه مقدمات لازم برای پیروزیاش فراهم کنیم میفرستیم و بدون اینکه به سوابق او نگاه کنیم مورد حمایتش قرار میدهیم. آن هم به دلایل خاص. ببینید وقتی عباس جدیدی در انتخاب فدراسیون کشتی ایران فاقد صلاحیت شناخته میشود از طرف دستگاه ورزش ایران، این طبیعی است که در مجامع بینالمللی از آرای لازم و وجهات لازم برخوردار نباشد. یعنی ما خودمان تیر اول را به طرف نماینده ایران شلیک کردیم و او را برای یک پست کوچکتر به عنوان رییس فدراسیون کشتی ایران فاقد صلاحیت معرفی و از حضورش در انتخابات فدراسیون کشتی جلوگیری کردیم. بعد ما میآییم همین آدم را به دلایل کاملا شخصی اعزام میکنیم که قرار است به ظاهر یک پست بینالمللی مهم بگیرد. حالا اینکه میگویم ظاهرا به این خاطر است که هیچ کدام از پستها جز رییس شورای کشتی آسیا واجد اهمیت نیستند. ما طرف را میفرستیم و بعد انتظار داریم بدون رایزنی لازم، بدون مقدمهچینی مورد نیاز و بدون شناخت قواعد بازی برنده شویم. این کاری است که ما در دورههای مختلف، در سالهای اوایل انقلاب و بعد از حتی کنار گذاشتن دکتر توکل انجام دادیم. ما حتی آدمهای سرشناس و موجهی مثل امیر خادم را دست خالی فرستادیم و شکست خوردیم. بنابراین هر پیروزی مربوط میشود به مقدمهچینی آنکه ما انجام ندادیم. بعد از آن دیگر حرفهایی که زده میشود که ایمیل فرستاده شده و از داخل شیطنت کردند، حرفهای خالهزنکی است. یعنی اینکه مثلا آقای لالویچ تحت تاثیر حرف فلان آقا یا خانم یا فلان ایمیل قرار گرفته و عباس جدیدی را رد صلاحیت کرده. اصلا اینها وجود ندارد. قاعده بازی چیز دیگری است. قاعده بازی این است که شما چقدر با اتحادیه جهانی کشتی همسو، همراستا، همپیمان و همعهد هستید. به همان اندازه شما میتوانید از مواهب همراهی با آنها برخوردار شوید.
پس شما میگویید اینکه گفته میشود جدیدی بیستوچند رای داشته و به دلیل فشار لالویچ آرایش ریز کرده و چیزهایی از این دست بیشتر شوی تبلیغاتی است.
راجع یک بخش از این حرفها نه. اینکه در انتخاب اعضا شخص آقای لالویچ دخالت میکند، چون میخواهد نیروهایی داشته باشد که دراختیارش باشد، وجود دارد. اصلا به خاطر همین است که وقتی کسی قاعده بازی را رعایت نمیکند او میرود در پرونده طرف میگردد تا ببیند چه نقطه ضعفی میتواند پیدا کند. اینکه ما بیستوچند رای داشتیم را چه کسی میتواند بگوید؟ کجا اثبات شده؟ چه کسی قطعی اعلام کرده من رای خودم را به عباس جدیدی میدهم که بگوییم فلان تعداد رای داشته؟ همه آنها چشمشان دوخته شده بود به آقای لالویچ و نمایندگان قزاقستان و کرهجنوبی. یعنی قطبهای مهم کشتی آسیا. ما الان شرایط سیاسی خوبی با کرهجنوبی نداریم. یعنی کرهایها آرای بخش عظیمی از حوزه جنوب شرقی آسیا که تحت تاثیر آنها هستند را به خودشان اختصاص میدهند و میگویند به ایرانیها نمیدهیم. ایرانیهایی که جلوی ما ایستادند. در این سمت قزاقها حاضر نیستند آدمی بیاید و رو در روی خودشان قرار بگیر و نه اینکه فقط دبیرکل شود. آنها میدانند وقتی ایرانیها بیایند دبیرکل شوند، میخواهند در قامت رییس شورای آسیا برای تورلیخانوف هم عرض اندام کنند. یعنی قاعده بازی را رعایت نمیکنند. آنها میخواهند هر کس در جایگاهی که هست بماند و وقتی این اطمینان را از نماینده ایران ندارند به دیگران هم اجازه نمیدهند به ایرانیها رای بدهند. ما اعتماد عمومی را در آسیا نسبت به خودمان جلب نکردیم. این دیپلماسی ورزشی است.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.