رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 542929

از نگرانی مراجع برای وضعیت علمی حوزه‌ تا معلمی طلاب در مدارس

ساعت 24- براساس سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش، ساماندهی نیروی انسانی و اسلامی‌شدن مدارس آغاز شده است. روندی که پس از مباحث پاییز سال گذشته شدت بیشتری هم گرفت.

خبر
دقیقا پس از آنکه بودجه سال 1400 از سوی دولت اعلام شد و مجلسی‌ها عصبانی از روبه‌روشدن با بندی مربوط به سند 2030، شروع به اعتراض علیه وزارت آموزش و پرورش کردند، محسن حاجی‌میرزایی، وزیر آموزش و پرورش، خیلی زود همه‌چیز را تکذیب کرد و گفت: «مقصد نهایی آموزش و پرورش تربیت انسان‌هایی در تراز انقلاب اسلامی است که بتوانند سربازان شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی باشند». مدت زیادی از اظهارنظر حاجی‌میرزایی نگذشته بود که او ادعای خود را با خبر جذب طلاب به‌عنوان معلم در مدارس تکمیل کرد و در تاریخ 11 بهمن خبر داد: «این امکان فراهم شده تا برای بهره‌گیری از ظرفیت حوزه‌های علمیه برادران و خواهران، طلاب بتوانند در هشت رشته آزمون استخدامی شرکت کنند و پس از شرکت در دوره یک‌ساله، به‌کارگیری شوند. طلاب قرار است از طریق مرکز تربیت مبلغ معلم حوزه‌های علمیه وارد آموزش و پرورش شوند. آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان ۲۵ هزار نفر طلاب زن و مرد را استخدام می‌کند و به کار می‌گیرند».
طلاب از دو روش می‌توانند به‌عنوان معلم جذب مدارس شوند. مسیر اول، شرکت در کنکور سراسری و ورود به دانشگاه فرهنگیان است که پس از طی دوره چهارساله به‌عنوان معلم مشغول تدریس می‌شوند. تا اینجا همه‌چیز با سایر داوطلبان معلمی برابر به نظر می‌رسد؛ اما مسیر دوم شرایط را تغییر می‌دهد. آنجا که مشخص می‌شود، طلاب و دانشجویانی که مدرک سطح 2 یا کارشناسی دارند و خدمت سربازی خود را گذرانده‌اند می‌توانند جذب آموزش و پرورش شوند. همچنین طلاب دیگر نه‌تنها در رشته‌های علوم تربیتی و دینی که در هشت رشته متنوع، یعنی دبیری عربی، مربی امور تربیتی، دبیری معارف اسلامی، آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، دبیری علوم اجتماعی، دبیری تاریخ و دبیری فلسفه می‌توانند در آزمون استخدامی شرکت کنند و در صورت پذیرش در همان رشته‌ای که قبول شده‌اند به استخدام آموزش و پرورش درمی‌آیند.
نگاه به آموزش‌وپرورش نگاهی غیرتخصصی
آموزش و پرورش از نظر نیروی انسانی، عظیم‌ترین وزارتخانه کشور محسوب می‌شود. تعداد افراد درگیر این حوزه چه از حیث تعداد و چه از نظر کیفیت که کودکان، نوجوانان یعنی دانش‌آموزان و والدینشان از یک طرف و از سوی دیگر، معلمان محسوب می‌شوند، گستره و اهمیت بسزایی در اهداف توسعه‌ای کشور دارد. همین موضوع هم تصمیم‌گیری‌ها در این حوزه را زیر ذره‌بین تیزبینانه‌تری قرار می‌دهد. جذب طلاب به‌عنوان معلم در مدارس، آن هم در رشته‌هایی غیر از علوم دینی و با شروطی مثل حضور در دوره‌های کوتاه‌مدت، باعث انتقادهای متفاوتی شده است؛ نمونه‌اش اعتراض تعدادی از انجمن‌های آموزشی و پژوهشی یا نامه انجمن تاریخ کشور به رئیس‌جمهوری؛ اما علت این اعتراض‌ها، موضوعی است که این مسئله را مورد توجه قرار می‌دهد. عادل برکم، معلم و کارشناس آموزش و پرورش، در گفت‌وگو با «شرق»، مسئله تخصص را مهم‌ترین فقدان در تصمیم جدید وزارت آموزش و پرورش می‌داند: «اگر قرار باشد در نظام تعلیم و تربیت، تمرکز ما روی کیفیت معطوف شود، راهی نداریم جز اینکه بر تخصص و توانایی آموزش معلمان خود معطوف شویم و تنها از این رهگذر می‌توانیم به خروجی باکیفیتی دست یابیم. معلمانی که سال‌ها در دانشگاه آموزش دیده‌اند و خودشان به این منظور تربیت شده‌اند که دیگرانی را که از قضا کودک و نوجوان هم هستند، تربیت کنند، هم از نظر علمی و هم از نظر اخلاقی که به همین تناسب هم آموزش و پرورش را همواره در کنار یکدیگر قرار می‌دهیم. حالا اگر قرار باشد در این مسیر، افراد دیگری، از هر رشته‌ای که اساسا این رشته را نخوانده‌اند وارد حیطه تعلیم و تربیت به‌عنوان یک حوزه به‌شدت حساس شوند، پس چرا باید روی تربیت معلمان هزینه شود؟ اگر قرار است کسی که علوم دینی خوانده و در حوزه علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی یا تاریخ و ادبیات دانشی ندارد، وارد تدریس این امور شود، پس کسی که به‌طور مثال ماشین‌آلات خوانده هم باید بتواند چنین کاری را انجام دهد و بر همین اساس، دیگر چرا باید سرمایه‌ای تحت عنوان مراکز دانشگاهی برای این رشته‌ها ساخته شود، وقتی هرکسی با هر دانشی می‌تواند به تدریس آن بپردازد، پس می‌توان در آینده، همه دانشکده‌های جامعه‌شناسی و تاریخ را به‌طورکلی جمع کرد».
او با اشاره به اهداف ستاد همکاری‌های حوزه و آموزش و پرورش ادامه می‌دهد: «ستاد همکاری‌های حوزه و آموزش و پرورش از زمان راه‌اندازی تاکنون، سه هدف مختلف را چراغ راه خود قرار داده است؛ جذب طلاب به‌عنوان معلم، واگذاری مدارس که طبق طرح تحول پیش می‌رود و فعالیت‌های مرتبط با تنظیم کتب درسی که در سال گذشته اخبار زیادی هم درباره آن شنیدیم. طبق همان برنامه طرح تحول، قرار است 25 درصد مدارس کشور خصوصی شوند و دولت هم روش‌های مختلفی برای اجرای این هدف دارد که واگذاری مدارس به حوزه‌ها جزئی از این روش‌هاست. در چنین شرایطی است که دیگر حوزه با صلاحدید خودش به جذب نیرو می‌پردازد و به‌طورکلی مدارس برون‌سپاری می‌شوند».
برکم از نبود امکاناتی می‌گوید که فعالان حوزه آموزش کشور، سال‌هاست به آن اعتراض کرده‌اند: «متأسفانه ما آموزش و پرورشی که نسبت به جامعه، والدین و خانواده‌ها و دانش‌آموزان پاسخ‌گو باشد نداریم. نگاه از سمت حاکمیت به حوزه تعلیم و تربیت به‌شدت غیرتخصصی است و شما می‌توانید نمود آن را در تصمیمات کلانشان ببینید. سال‌هاست که فعالان این حوزه از فقدان مشاور و روان‌شناس در مدارس حرف می‌زنند. اگر سری به مدارس بزنید یا از دانش‌آموزان بپرسید، خواهید دید که در بیشتر مدارس کشور اساسا چنین فردی وجود ندارد. اگر باشد محدود به مدارس خاص با دانش‌آموزانی از طبقه خاص می‌شود که به غیر از مدرسه در خانواده خودشان هم می‌توانند از این خدمات بهره‌مند شوند و تازه در همین مدارس هم شکل فعالیت مشاوران متمرکز بر مشاوره درسی و کنکوری است. درصورتی‌که درحال‌حاضر مدارس به‌شدت نیازمند حضور جدی مشاوران کودک و نوجوان هستند تا به آنها در حوزه‌های مختلف بحران رشدی و اجتماعی کمک کنند؛ اما آموزش و پرورش هیچ توجهی به این درخواست ندارد».
به عقیده او، وجود نگاه غیرتخصصی در این وزارتخانه را می‌توان در تنظیم کتب درسی هم دید: «طبیعی است که اگر قرار باشد یک کتاب دینی یا محتوای کتب معارف تغییر کند، روحانیون گزینه‌ای باشند تا در این زمینه دست‌به‌کار شوند؛ اما چرا محتوای کتب درسی مثل تاریخ و ادبیات هم باید به دست روحانیون تنظیم شود؟ پس تخصص کجا می‌رود؟ طبق پژوهش انجمن جهانی اقتصاد، 60 درصد دانش‌آموزان حاضر در مقطع ابتدایی در آینده در شغل‌هایی به کار گرفته می‌شوند که نیاز به علوم آی‌تی و کامپیوتری خواهد داشت. بر همین اساس، کشورهای دیگر سراغ قوی‌ترکردن این حوزه‌ها در مدارس خود رفته‌اند. حتی در برخی کشورها، هوش مصنوعی هم وارد دروس مدارس شده است؛ اما اینجا ما باید خلاف موج شنا کنیم. سال سوم ریاضی یک درس برنامه‌سازی کامپیوتر داشتند که همان را هم حذف کردند. نتیجه می‌شود مدارسی که در یک فضای کنکورزده، صرفا دانش‌آموزان را برای المپیادها تربیت می‌کنند و تمام هدفشان نخبه‌پروری است. نخبه‌هایی که درصد بالایی از آنها بعد از چند سال از کشور مهاجرت می‌کنند. از آن طرف هم قاطبه دانش‌آموزان رها می‌شوند». به عقیده برکم، در شرایطی که ساختار جذب معلمان با مشکلات متعددی روبه‌رو است، جذب طلاب می‌تواند باعث اعتراضات جدیدی شود: «در همین چند سال اخیر، ماهی به اتمام نرسیده که شما شاهد تجمع معلمان در مقابل مجلس نبوده باشید. یک روز بازنشسته‌ها اعتراض می‌کنند و روز دیگر معلمان خرید خدمت. به‌خاطر اینکه در تمامی این سال‌ها، هیچ نظام کارآمد و منسجمی برای جذب نیرو وجود نداشته است. آموزش و پرورش الان نیروی حق‌التدریسی، معلمان غیردولتی و خرید خدمات دارد. اشکال دیگر جذب نیرو هم مشاهده شده است. این معلمان هرکدام به‌نوعی از حقوق و مزایا و بیمه و امنیت شغلی خود محروم مانده‌اند. آن وقت در چنین شرایطی که خود معلمان فریاد احقاق حقوقشان را دارند، جذب نیرو از یک نهاد کاملا متفاوت چه توجیهی دارد؟».
روحانیت و تمرکز بر بسط معنویت در جامعه
برای هرچه بهتر روشن‌شدن ابعاد این پرونده، لازم است که نگاه خود روحانیون هم مورد کنکاش قرار گیرد. روحانیونی که بخش زیادی از آنها با تصمیم اتخاذشده موافق هستند، اما در این میان مخالفانی هم وجود دارند.
علی‌اشرف فتحی، روحانی و مدرس حوزه، یکی از همین مخالفان است. او در گفت‌وگو با «شرق» از تضاد کارکرد روحانیت با این تصمیم می‌گوید: «یکی از آسیب‌هایی که نظام حوزه را در دهه‌های اخیر به‌شدت تهدید کرده، نقش‌آفرینی‌هایی است که همخوانی با کارکرد اصلی روحانیت ندارد و حتی گاهی هم با آن در تضاد است. به‌طور عمومی، هیچ‌کسی نباید وارد حوزه‌ای شود که در آن تخصصی ندارد و این یک اصل کلی است که همگان هم آن را پذیرفته‌ایم؛ اینکه می‌توانیم نظر خودمان را درباره موضوعات مختلف ارائه دهیم اما ورود جدی به یک حوزه و نقش‌آفرینی در آن، به‌طور حتم نیازمند تخصص است. روحانیت، نهادی است که وظیفه دارد به جامعه آرامش تزریق کند. آن هم با تعمیم معنویت در فضای مملو از بحرانی که جهان امروز درگیر آن است و به‌ویژه بعد از ویروس کرونا، شکل و شمایل ترسناک‌تری هم به خود گرفته است. باید به زندگی که شاید از نظر بسیاری در دنیای امروزی از معنا تهی شده است، معنای مجددی ببخشد. باید تلاش کند تا مردم را با خودشان و با یکدیگر آَشتی دهد و این مهم عملی نخواهد شد، جز با تمرکز جامعه روحانیت روی آنچه کارکرد اصلی و هدفش است».
او با ابراز نگرانی از دغدغه مراجع شیعه، از ضعف علمی حوزه می‌گوید: «وقتی از تخصص حرف می‌زنیم، موضوع کاملا یک جاده دوطرفه است. وقتی می‌گوییم یک روحانی که دروس حوزوی خوانده، نمی‌تواند صرفا با حضور در یک دوره معلم تاریخ و علوم اجتماعی شود، به همان اندازه هم معتقدیم که نظردهی در علوم دینی را باید به متخصصان آن سپرد. اینجاست که مسئله علمی حوزه هم به میان می‌آید. سال‌هاست که مراجع بزرگ شیعه در ایران و عراق، نگران افت علمی طلاب هستند. این حرف من نیست و اگر سری به اظهارنظراتشان بزنید، خواهید دید که هربار چقدر درباره این موضوع ابراز نگرانی می‌کنند و درباره‌اش هشدار می‌دهند. علوم حوزوی که حالا دیگر بیش از صد سال قدمت دارد، نیازمند درک عمیق‌تر است و این تعمق تنها با تمرکز بر همین حوزه و فضای علمی و فقهی آن رخ خواهد داد. چرا باید در چنین شرایطی سراغ دعوای جدید برویم؟».
فتحی معتقد است اغتشاش کارکردی این‌چنینی می‌تواند روی اعتماد مردم به نهاد روحانیت تأثیر منفی بگذارد: «چند وقت پیش در فضای مجازی دیدم که یکی از روحانیون جوان، در حساب کاربری خود نوشته بود: «پاسخ‌گویی به سؤالات شرعی، سطحی‌ترین کار ممکن برای روحانیت است». خیلی تعجب کردم و گشتی در صفحه‌اش زدم. ابتدا تصور کردم کسی که چنین نظری دارد، احتمالا در حوزه فلسفه دین پژوهش می‌کند، اما متوجه شدم محتوای پست‌هایش همین اظهارنظرات عامیانه است که همه ما داریم، از نارضایتی‌ها و مشکلات و حرف‌های عادی و سطحی، بدون اینکه عمق خاصی از دانش را بطلبد. واقعا متأسف شدم و همان موقع مجددا به این مسئله فکر کردم که چرا نظام حوزه این دید درست را در اختیار طلاب قرار نمی‌دهد؟ اغتشاش کارکردی، بلایی است که ما در کشور با آن واجهیم و همه در همه امور خود را صاحب‌نظر می‌دانند. همین مسئله هم اعتماد متقابل را در بین مردم از بین برده است و فقدان اعتماد، در برخی نهادها می‌تواند سنگین‌تر از سایر نهادها باشد و روحانیت دقیقا همان نهادی است که نباید بگذارد بین خودش و مردم و اعتمادشان فاصله‌ای ایجاد شود».
حلقه اتصال همکاری بین حوزه و آموزش‌وپرورش، حالا قوی‌تر از همیشه شده و در کنار تمامی این انتقادها، بیم هرچه ایدئولوژیک‌ترشدن فضای مدارس هم وجود دارد. اواخر سال 97 بود که آموزش و پرورش، سراغ طرح تربیت جنسی دانش‌آموزان رفت. طرحی که پس از حاشیه‌ها بر سر سند 2030 قصد داشت به دور از آموزش‌های غربی، ضمن آگاهی‌رسانی، از کودکان و نوجوانان در مقابل خطرات جنسی محافظت کند. سه سال است که این طرح، در شورای عالی انقلاب فرهنگی مانده و به‌نوعی بایکوت شده است؛ اما در مقابل، برنامه‌های این‌چنینی، با وجود منتقدان جدی، سریع و بدون توقف پیش می‌رود.
نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها