خانواده همسرم مرا متهم می کنند که دخترم از یک رابطه نامشروع به دنیا آمده
ساعت 24- زن 29 ساله ای که برای چاره مشکلش قدم به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گذاشته بود، داستان زندگی اش را تعریف کرد.
با همین نگاه آشنایی من و سیاوش شکل گرفت و ارتباط خیابانی ما آغاز شد. من که در زندگی کمبود محبت داشتم با هر جمله عاطفی او بیشتر عاشقش می شدم تا جایی که شش ماه بعد تصمیم به ازدواج گرفتیم اما خانواده او به شدت مخالف ازدواج ما بودند. با وجود این، مدتی بعد با اصرار سیاوش رضایت دادند تا ما با هم ازدواج کنیم ولی در این میان خانواده ام در حالی مرا رها کردند که من هیچ اراده ای از خودم نداشتم و همیشه خانواده همسرم برای زندگی ما تصمیم می گرفتند.
در این گیر و دار من و سیاوش بدون برگزاری مراسم عروسی و با حداقل لوازم، زندگی مشترکمان را شروع کردیم. مادرشوهرم که زنی معتاد بود، من و همسرم را نیز به استعمال مواد مخدر ترغیب کرد تا جایی که وقتی پسرم به دنیا آمد، من هم زنی معتاد بودم. در این شرایط همسرم نیز سر هیچ کاری دوام نمی آورد و پس از چند ماه اخراج می شد.
وقتی در تنگناهای اقتصادی قرار گرفتیم تهمت های ناروای خانواده همسرم به من شروع شد. سیاوش نیز با این حرف ها دچار بدبینی شدیدی شده بود و ادعا می کرد همان طور که با یک لبخند با من رابطه برقرار کردی از کجا معلوم که با افراد دیگری ارتباط نداشته باشی! این سوءظن ها به جایی رسید که همسرم مرا به زندان انداخت و من چند روز بعد آزاد شدم ولی جا و مکانی نداشتم و خانواده ام نیز به خاطر آشنایی خیابانی با سیاوش از من حمایت نکردند. گ
مجبور شدم دوباره به همسرم پناه ببرم. در حالی که دخترم «تینا» را باردار شده بودم، خواهر شوهرم در زندگی ما رخنه کرد و با تحریک هایش سیاوش را مجبور کرد تا مرا از خانه بیرون کند. آن ها قصد داشتند در قبال بخشیدن مهریه ام حضانت فرزندانم را به آن ها بسپارم به همین دلیل تهمت زشت دیگری به من زدند که دخترم حاصل یک رابطه نامشروع است.
با آن که آزمایش های پزشکی خلاف ادعای آن ها را به اثبات رساند و مشخص شد به من تهمت ناروایی زده اند اما این موضوع نیز از شدت بدبینی های همسرم نکاست تا جایی که من و فرزندانم را رها کرد و هیچ نفقه ای نداد. در این شرایط مجبور شدم برای خرید شیر خشک و لوازم ضروری زندگی به خیریه ها مراجعه کنم. اکنون نیز سیاوش مرا زیر مشت و لگد می گیرد تا خانه اش را ترک کنم که او بتواند به قول خودش با دختری پاک ازدواج کند! و من با دو کودک خردسال باید آواره کوچه و خیابان شوم.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.