چرا مردم پس از انتشار شایعات به پمپبنزینها هجوم میبرند؟/افزایش بیاعتمادی به دولتها
ساعت24-روز گذشته پمپهای بنزین سراسر کشور با اختلال در توزیع بنزین مواجه شدند و در حالی که گزارشهایی در سطح کشور حاکی از اختلالات در جایگاههای سوخت در شهرهای مختلف بود، خبرهای رسمی حکایت از حمله سایبری به جایگاههای سوخت داشت.
اگرچه که در همان ساعات اولیه انتشار این خبر واکنشهایی در فضای مجازی مبنی بر منبع این حملات سایبری منتشر شده بود و حتی برخی نیز فروش بنزین به قیمت آزاد را به نوعی مقدمهچینی برای افزایش ناگهانی نرخ بنزین مانند آنچه در آبان 98 رخ داد، میدانستند؛ اما آنچه حمله سایبری اخیر نشان داد، بیاعتمادی مردم به سیاستمداران بود. بهطوری که وزیر کشور بارها از نبود تصمیمی برای افزایش نرخ بنزین گفته و سایتها و خبرگزاریها نیز گفته وزیر را پوشش گستردهای داده بودند. اما تجربه سال 98 و تکذیب افزایش قیمت بنزین توسط مسوولان وقت که در نهایت باعث افزایش چند صد درصدی قیمت بنزین در آن سال و یکشبه شد، نشان میدهد که واکنش عموم مردم در این خصوص (به عنوان مثال صف بستن جلوی پمپبنزینها) نشات گرفته از تجربهای است که سالها قبل برای کشور رخ داد. در واقع میتوان ادعا کرد در سالهایی که وضعیت اقتصادی کشور به خوبی پیش نرفته و تحریم بر تمام ابعاد زندگی مردم سایه افکنده، بیاعتمادی نیز مانند یک بیماری در کل جامعه شیوع پیدا کرده و به نظر نمیرسد بتوان آن را در کوتاهمدت درمان کرد، چراکه تنها به یک بعد زندگی افراد محدود نمیشود. مرتضی افقه، اقتصاددان بر این باور است که از بین رفتن اعتماد مردم به دولتها، در واقع سالها ادامه داشته و در این مدت نیز سرمایه اجتماعی از بین رفته و به اندازهای وعده داده شده که اجرا نشده و مسوولان قولهایی دادهاند که آن را پیگیری نکردهاند، این خلف وعدهها باعث عدم اعتماد مردم به رسانههای داخلی و روی آوردن آنها به رسانههای بیگانه شده که آن هم تبعات خود را دارد.
همه چیز به تحریم باز میگردد
سید مرتضی افقه، اقتصاددان عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در مورد اختلالی که روز گذشته در پمپهای بنزین کشور رخ داد، معتقد است: در طول 8 سال گذشته و به خصوص پس از سال 1397 و تشدید تحریمها برخی سعی داشتند هر ضعفی که در کشور به وجود میآمد را به دولت آقای روحانی نسبت دهند اما اگر کسی الفبای اقتصاد را هم میدانست، متوجه میشد که این وضعیت ناشی از تشدید تحریمها و تداوم آن بوده که هر چه منابع در کشور بود در این مدت صرف شد.این اقتصاددان در ادامه به «اعتماد» گفت: پس از آن و با ادامه تحریمها اشکالات یکی پس از دیگری بروز کردند و دولت جدید هم به گونهای درصدد است تا نشان دهد دولت آقای روحانی همچنان مقصر این مشکلات است. این در حالی است که وابستگی کشور در سالهای گذشته به فروش و صادرات نفت و پس از آن عدم فروش نفت به علت تشدید تحریمها طی سه سال گذشته کسری بودجه شدیدی برای دولت ایجاد کرد.
تمامی منابع استقراضی هم اشباع شدهاند
افقه با بیان اینکه دولت مدتهاست به دنبال تامین کسری بودجه است، ادامه داد: یکی از موضوعاتی که در دولت جدید به آن تاکید شده، این است که به دنبال استقراض از بانک مرکزی نیستند تا تورم بیشتر نشود کما اینکه وزیر اقتصاد هم اعلام کرد که در شهریور ماه هیچ گونه استقراضی انجام نشده است، اما باید گفت هیچ منبع درآمدی برای جایگزین شدن نفت در کشور وجود ندارد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تمامی منابع استقراضی هم اشباع شدهاند، ادامه داد: دیگر جایی هم برای رجوع به منابع دیگری وجود ندارد به عنوان مثال اوراق بدهی هم به وفور فروخته شده که مشخص نیست در سالهای دیگر توان بازپرداخت آن وجود داشته باشد یا خیر.افقه تصریح کرد: داراییهای مازاد دولتی هم نه فروش میروند و نه دیگر چندان وجود دارند که جایگزین بدهیهای دولت شوند و تنها منبعی که باقی میماند، صندوق توسعه ملی است که معمولا برداشتها از آن هم اعلام نمیشود.او افزود: ظاهرا اگر شهریور ماه هم از بانک مرکزی برداشتی نشده از ذخایر بانکهای دیگر برداشت شده که به نوعی به صورت غیرمستقیم از بانک مرکزی وام گرفته شده است، البته تورم این قضیه هم در یکی، دو ماه آینده مشخص خواهد شد.
این اقتصاددان تصریح کرد: از سوی دیگر از زمان روی کار آمدن دولت جدید برخی کالاها و خدمات و نرخ حاملهای انرژی مانند برق گران شده است اما در شرایط فعلی خاطره آبان 98مانع از تغییر یکباره نرخ بنزین میشود.افقه خاطرنشان کرد: حتی اگر اتفاقی که روز گذشته برای پمپبنزینها افتاد پیش زمینهای برای گران کردن نرخ بنزین هم نباشد اما مردم با توجه به تجربهای که در سالهای گذشته داشتهاند باعث نگرانی و هجومشان به پمپبنزینها شده است.این اقتصاددان با بیان اینکه بهتر است در کنار مقاومت مشکل تحریمها حل شود و مذاکرات با امریکا سرعت گیرد، گفت: مسلما بدون وجود درآمدهای نفتی اقتصاد کشور را نمیتوان به خوبی اداره کرد و با توجه به انتقاداتی که زمان آقای روحانی برای ادامه مذاکرات برجام شد در حال حاضر آقایان باید شهامت این را داشته باشند که اشتباه خود را بپذیرند و به توافق برجام بازگردند.
سالهاست سرمایه اجتماعی از بین رفته است
افقه با اشاره به از بین رفتن اعتماد مردم به دولتها خاطرنشان کرد: سالهاست سرمایه اجتماعی از بین رفته و به اندازهای وعده داده شده که اجرا نشده و مسوولان قولهایی دادهاند که آن را پیگیری نکردهاند، این خلف وعدهها باعث عدم اعتماد مردم به رسانههای داخلی و روی آوردن آنها به رسانههای بیگانه شده که آن هم تبعات خود را دارد.افقه تصریح کرد: برخلاف یک عده از اقتصاددانهای کجاندیش که به شدت طرفدار رهاسازی قیمتها هستند و به جان اقتصاد ایران افتادهاند و مسائل اقتصادی را عمدتا مکانیکی و تک بعدی میبینند و ابعاد مختلف آن را نمیبینند و از سالهای گذشته اصرار به گران کردن حاملهای انرژی داشتهاند و با استدلالهای ضعیف علمی سعی دارند تا این موضوع را برای مردم جا بیندازند بنده اینگونه فکر نمیکنم.او افزود: متاسفانه بسیاری از تصمیمگیران دولتی نیز با فهم ناقصشان از امور اقتصادی از این سخنان تبعیت میکنند.
افزایش نرخ حاملهای انرژی زنجیروار
به هم متصل است
این اقتصاددان گفت: تصور این افراد این است که اگر بنزین گران شود آثار تبعی ندارد و تنها بنزین گران شده این در حالی است که افزایش قیمت حاملهای انرژی به عنوان یک ماده واسطهای تاثیرات زنجیرهای بر سایر قیمتها و تورم دارد همانگونه که تجارب قبلی نیز آن را نشان داده است، ضمن اینکه گران شدن بنزین خیلی سریع و شفاف است اما مثلا گران شدن برق اینگونه شفاف و واکنش مردم هم به آن زیاد نبود. او افزود: متاسفانه نارضایتیها از گرانی کالاها این روزها به اندازهای زیاد شده که برخی افراد منتظر یک بهانه هستند و چه بهانهای بهتر از اینکه یکباره قیمت بنزین افزایش پیدا کند و موجب تنشهای سیاسی و اجتماعی همانند آبان 98 شود.افقه در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان این حساسیت را در جامعه کم کرد، گفت: متاسفانه مدیران و کارگزاران حکومتی عمدتا افراد ناشی و کم تجربهای هستند و فردی که مدیر میشود ضرورت دارد جز دانش مدیریت و تخصص در حوزهاش روانشناسی و جامعهشناسی را هم بداند و سوابق تاریخی کشور را مطالعه کند ضمن اینکه اغلب مدیرانی که انتخاب میشوند بر اساس شایستگیها نیستند و بیشتر بر اساس روابط سیاسی و قومی و مذهبی انتخاب میشوند که نه تنها دانش فنی مرتبط به حوزه کاری خود را نمیدانند و به خوبی مسلط نیستند، با روابط انسانی هم آشنا نیستند و معمولا تصمیماتی میگیرند که با نگرشهای مردم مغایرت دارد که پس از آن تبعات اجتماعی بروز میکند و عجیب است که مدیران بعدی نیز عبرتی از این قضیه نمیگیرند.