رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 582816

در دولت سیزدهم هرکس بگوید لیبرال است حتما لیبرال نما است

ساعت 24 - به تازگی یکی از افراد کم سواد و وقیح وپررو ها که ضعف منطق خود را با پرخاشگری جبران می کنند چند کشور را مثال زده و استدلال کرده نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در ایران پائین است و نمی توان استدلال کرد نقدینگی زیاد و عامل تورم است و درنتیجه این لیبرال ها هستند که دروغ می گویند و دولت باید این فریب کار ها را از اطراف خود دور کند. من هم با این توصیه که دولت لازم است لیبرال ها را از اطراف خود دور کند موافق هستم. چون اگر کسی از این نوع آن اطراف پیدا شد یا لیبرال نما است یا راه را گم کرده است. بهتر است سایه اش با تیر زده شود.

طبیبیان
html>

مغلطه سازی

دکتر محمد طبیبیان اقتصاددان ایرانی در صفحه تلگرام خود نوشته است :البته این ها هم میدانند در این صحنه لیبرالی موجود نیست، مثل شرایط و استدلال مشابه در دولت قبلی، منظورشان این است که رقبا را از میدان بیرون کنند تا جا برای خودشان باز شود. فراموش نکنیم این گفته فریدمن صحیح است، تورم همیشه و همه جا یک پدیده پولی است.در مورد مغلطه در مورد نسبت حجم پول یا نقدینگی به تولید ناخالص داخلی. فرض کنید تولید ناخالص داخلی یک کشور سالانه صد عدد نان وقیمت هر نان ده ریال است. پس ارزش تولید ناخالص داخلی آن کشور می شود هزار ریال. اگر در این کشور ۵۰۰ واحد پول موجود باشد نسبت حجم پول به ارزش تولید داخلی می شود، پانصد تقسیم بر هزار، یعنی یک دوم یا نیم. یعنی هر واحد پول دو بار در سال گردش می کند و دست به دست می شود. اگر در کشور دیگر با همان میزان تولید داخلی هزار واحد پول موجود باشد این نسبت می شود یک .یعنی حجم پول موجود به طور متوسط یک بار دست بدست می شود. اگر در کشور دیگری دوهزار واحد پول باشد این نسبت می شود دو. به این ترتیب هر واحد پول به طور متوسط نیم بار دست بدست می شود. یعنی اگر یک واحد پولی یک بار گردش کرده یک واحد پول دیگر هم یک سال در کیسه فردی نشسته و هیچ گردش نکرده، که متوسط گردش هر واحد پول می شود نیم بار درسال. این تعداد گردش پول را که در کشور های مختلف متفاوت است چه عاملی تعیین می کند؟ نهاد های پرداخت و تسویه معاملات و نقش نهاد ها و بازار های مالی در هرکشور این نسبت را تعیین می کند. . برای مثال سوئیس و هنگ کنگ و سنگا پورکه از مراکز مالی جهانی هستند و ذخائر پولی فراوانی ن در این کشور ها نگهداری می شود نسبت حجم پول به تولید ناخالص داخلی بسیار بالا است. کشورهای عقب مانده و فقیر نهاد های پولی و بانکی و مالی عقب مانده دارند و در نتیجه نسبت پول به تولید ملی پائین است .

در نمودار پائین نسبت حجم نقدینگی وسیع (نقدینگی به اضافه ابزار نقدی مانند چک های مسافرتی…) به تولید ناخالص داخلی چند گروه کشور، و چند مورد کشور ها ترسیم شده (ارقام گِرد شده اند). نمودار نشان می دهد هرچه درجه پیشرفت اقتصادی و نقش بازار های مالی و پولی بالاتر نسبت مزبور بالاتر است و بر عکس هر چه کشور فقیر تر و عقب مانده تر این نسبت کوچکتر.حال اجازه دهید به عنوان نمونه به مورد زیمبابوه توجه کنیم. در حدود سال ۲۰۲۰ نسبت حجم نقدینگی به تولید ناخالص داخلی ۱۷/۷ درصد بوده یعنی یکی از پائین ترین در بین کشور های جهان. می دانیم که نظام پولی این کشور یکی از ازهم گسیخته ترین است در بین کشور های جهان که برای سال ها تورم چند صد درصد رقم های روی اسکناس را به میلیارد دلار زیمبابوه هم رساند. نسبت حجم نقدینگی به تولید ملی در این کشور بسیار پایین و ۱۷/۷ است. این آقایان اقتصاد دان جدید الظهور خواهند گفت این کشور نقدینگی کم آورده و بیشتر لازم دارد!

اما دلیل این امر چیست؟ نسبت نقدینگی به تولید ملی یک کسر است. در صورت کسر نقدینگی اما در مخرج کسر حاصل ضرب تولید داخلی حقیقی ضرب در سطح قیمت آمده است.اگر صورت کسر، یعنی حجم نقدینگی به مقداری فرا تر از رشد تولید افزایش یابد در مخرج کسر سطح قیمت ها افزایش می یابد و به مقیاس بیشتر، بستگی به ساختار اقتصاد و درجه پیشرفت بازار های مالی و پولی و میزان انتظارات تورمیدارد. در این صورت گرچه صورت کسر با افزایش نقدینگی افزایش یافته اما مخرج به همان دلیل و تورم ناشی از آن بیشتر افزایش یافته و کل کسر کوچکتر شده است. در کشور های پیشرفته خصوصاً کشور هایی مانند سوئیس که بازار مالی نقش اساسی دارد و ذخائر بین المللی نگهداری می شود نسبت نقدینگی به تولید داخلی بالاتر است از کشور های فقیرتر و عقب مانده تر و کشور های با نظام پولی از هم گسیخته مشابه زیمبابوه و ونزوئلا. بنابر این پائین تر بودن نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی برای برخی کشور ها از جمله کشور ما نه به دلیل نیاز به نقدینگی بیشتر، بلکه بر عکس به دلیل افزایش های بی رویه قبلی نقدینگی و جهش های سطح قیمت است.

تمایل دولت ها به بی نظمی پولی، یعنی ایجاد پول جدید و هزینه کردن، در کشور ما سابقه طولانی دارد. دلیل اصلی تورم هم همین است. دلیل بی ارزش شدن مداوم پول ملی و افزایش نرخ ارز هم همین. یکی از دلائل روند نا مطلوب توزیع ثروت نیز همین رویکرد است و بسیاری علت ها و رنجهای اقتصادی اجتماعی سیاسی دیگر نیز. پیوسته هم افرادی پیدا می شوند تا به دلائل منافع سیاسی، شغلی و مالی این واقعیت را به کام دل دولت ها از طریق مغلطه مورد چالش قرار دهند. یک خط این که تورم را نرخ ارز ایجاد می کند نه حجم نقدینگی. و انواع و اقسام مغلطه دیگر. مثل این ادعا که نقدینگی را بانک های خصوصی ( که اکثر در مالکیت خصولتی ها در آمده و دیگر خصوصی به حساب نمی آیند) ایجاد می کنند و این نقدینگی تورم زا است. اگر به سمت تولید هدایت شود تورم زا نیست (یکی از بی معنی ترین استدلال اقتصادی که دیده ام).چند سال پیش آقایی نسبت حجم نقدینگی به تولید ناخالص داخلی چند کشور از جمله ایران را ترسیم کرد و مشاهده کرد برای برخی کشور ها این نسبت حتی از مورد ایران بالا تر است و استدلال کرد نقدینگی در ایران زیاد نیست بلکه کم هم هست.

اگر صورت کسر، یعنی حجم نقدینگی به مقداری فرا تر از رشد تولید افزایش یابد در مخرج کسر سطح قیمت ها افزایش می یابد و به مقیاس بیشتر، بستگی به ساختار اقتصاد و درجه پیشرفت بازار های مالی و پولی و میزان انتظارات تورمی. در این صورت گرچه صورت کسر با افزایش نقدینگی افزایش یافته اما مخرج به همان دلیل و تورم ناشی از آن بیشتر افزایش یافته و کل کسر کوچکتر شده است. در نمودار نشان داده شده که در کشور های پیشرفته خصوصاً کشور هایی مانند سوئیس که بازار مالی نقش اساسی دارد و ذخائر بین المللی نگهداری می شود نسبت نقدینگی به تولید داخلی بالاتر است از کشور های فقیرتر و عقب مانده تر و کشور های با نظام پولی از هم گسیخته مشابه زیمبابوه و ونزوئلا. بنابر این پائین تر بودن نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی برای برخی کشور ها از جمله کشور ما نه به دلیل نیاز به نقدینگی بیشتر، بلکه بر عکس به دلیل افزایش های بی رویه قبلی نقدینگی و جهش های سطح قیمت است.در دولت سیزدهم هرکس بگوید لیبرال است حتما  لیبرال نما است

.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها