آشوب ذهنی ومهاجرت جوانان ایرانی
ساعت 24 - علی ربیعی یکی از امنیتی ترین چهره های سیاسی ایران است که از اوایل انقلاب اسلامی تا در مناصب امنیتی – اطلاعاتی شاغل بوده است. او که در سالهای طولانی با حسن روحانی در شورای امنیت ملی همکاری می کرد در هشت سال دولت روحانی ابتدا وزیر کار و امور اجتماعی شد و پس از آن به مشاور اجتماعی او وسخنگویی دولت منصوب شد. او در همه سالهای پس از 1376 برروی مسایل اجتماعی ایران متمرکز شده است و در این باره دانش و اطلاعات کافی دارد و نوشته هایش نیز بیشتر پیرامون تحولات ذهنی جامعه است. او درتازه ترین نوشته اش درروزنامه اعتماد از آشوب ذهنی احتمالی و اعتراض ذهنی آنها خبرداده است. نوشته اورا درزیر می خوانید :
نتایج چندین سنجش معتبر علمی نشان میدهد، خوانش منفی جامعه از پدیدههای مختلف بهشدت رو به افزایش است. آمارها حاکی از آن است که منحنی ضریب پذیرش اخبار منفی، نسبت به اخبار مثبت هر روز افزایشی است. مطالعات من حاکی از آن است که افراد، حتی در صورت تردید نسبت به یک خبر منفی و دریافت اخبار معتبر و مستند مبنی بر رد اخبار آن، باز هم تمایل به باور کردن و پذیرش خبر منفی دارند. به نظر من، علت شکلگیری چنین پدیدهای را باید در مجموعهای از عوامل روانشناسی فردی و اجتماعی در ترکیب با ناکامیهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ادراک شده در طول مدت زمان زیاد توسط افراد جستوجو کرد. تداوم شرایط بد اقتصادی، طولانی شدن انتظار شغل (آخرین آمار اشتغال نشان میدهد که از نرخ مشارکت، ۰.۴درصد کاسته شده، این یعنی ناامیدی جامعه از دستیابی به شغل که متاسفانه بهطور ناشیانه آماردهندگان دولتی کاسته شدن همین مقدار از نرخ بیکاری را بدون توجه به نرخ مشارکت، مثبت تلقی میکنند، در صورتیکه کاهش نرخ مشارکت از نظر سیاسی و اجتماعی برای یک نظام هوشمند بسیار نگران کننده است) و ناامیدی از داشتن یک زندگی مطلوب متصور، همراه با محدودیتهای وسیع اجتماعی، زمینهساز ذهنیت اعتراضی به وضع موجود خواهد بود. بنابراین، ما شاهد شکلگیری این ذهنیت اعتراضی به شکل جمعی در آیندهای متصور خواهیم بود. این یک مساله مهم و قابل توجه و چشم ناپوشیدنی است، زیرا این ذهنیت منفی میتواند زمینه پدیدههای مخرب و بیثباتی اجتماعی را پدید آورد: یکی از دلایل چنین وضعیتی را میتوان در ذهنیتهای بیقرار و نااطمینانی از امروز و آینده در عامل روانشناختی فردی جستوجو کرد. این پدیده با نظریه «سوگیری تاییدی» قابل تبیین است. این امر باعث تشدید تمایل خوانش منفی از بسیاری از پدیدههای اجتماعی و تقریبا اکثر پدیدههای سیاسی شده و...
ضمن ترکیب با ادراک عینی از ناکامی اقتصادی-اجتماعی مزمن شده در درون فرد، منجر به منفیخوانی و ایجاد ذهنیت ناآرام اعتراضی خواهد شد.بر پایه مشاهدات مشارکتی و مصاحبههای من، خصوصا با نسلهای دهه شصتی و بعدیها -که به وسیله برخی شاخصهای نگرشسنجی نیز تایید میشود- نوعی «بیقراری و احساس زندگی در محیط ناملایم و متلاطم» قابل مشاهده است.
به اعتقاد من، پرداختن و واکاوی علمی این پدیده، ضرورتی حیاتی برای سیاستگذاران در شرایط فعلی کشور است. این موضوع و مهاجرت، دو مساله جدی و سرنوشتساز جامعه ما هستند. علت غالب این مهاجرتها، فقط به دلایل اقتصادی یا ناکامی از دستیابیها در گذشته نیست، بلکه در ترکیبی با ناامیدی از آینده عامل علی تعیینکننده مهاجرت است . این نوع قضاوت نخبگان خواهان مهاجرت، به شکلی ناشی از تردید و بیاعتمادی بلندمدت به آینده بهتر است و همین مساله است که باید موجب نگرانی عمیق باشد. به اعتقاد من عدم موفقیتهای اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی یکی از علل چنین پدیدهای میتواند باشد، اما فقدان توجه به ظرفیتهای روانی و اجتماعی جامعه، مداخلات روزمره در زندگی مردم، اجرای طرح صیانت از فضای مجازی، تنگ کردن حوزه عمومی و خصوصی و از همه نامناسبتر، بازنمایی سیاه و منفی با کوتاه نظریهای سیاسی و جناحی برای کسب قدرت موجب تشدید این نوع خوانشها به خصوص در 10سال اخیر شده است.