رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 600313

واقعیت های سرسخت و اشتباه در اندازه قدرت

ساعت 24  - نظام جمهوری اسلامی دراین ماههای تازه سپری شده با گرفتاری های تازه روبه روشده است که از نظر کیفیت و از نظر شمار و شدت گرفتاری ها در چهاردهه عمر نظام کم سابقه است. شاید برخی از وفاداران سرسخت نظام سیاسی بگویند ایران دوره سخت جنگ را پشت سر گذاشته ونیز در سالهای نخست پس از انقلاب با آشوبهای بزرگتری نیز مواجه شده است. این گروه وفاداران به حکومت شاید بگویند چندماه پس از اعلام نتایج شگفت انگیز انتخابات سال 1388 نیز شهروندان اعتراض های گسترده داشتند که به هرحال مهارشد ونیز به مهار رخدادهای 1396 و1398 نیز استناد شود.

قدرت
dir="RTL" style="text-align:right">نوشته حاضر نمی خواهد ادعا کند اعتراض های درجریان واعتراض های دوماه ونیم تازه پشت سر گذاشته شده آنقدر نیرومند است که نظام اسلامی توانایی ایستادگی در برابر آن را دست کم در کوتاه مدت نداشته باشد. اما واقعیت این است که در شرایط امروز چند عامل نیرومند علیه یکپارچگی نهادهای قدرت ونیز نیروهای سازمانی و نیز وفاداران به نهادهای اصلی قدرت عمل می کنند ونیز مناسبات تازه میان شهروندان و دولت ونیز میان نظام سیاسی و دنیای امروز پدیدار شده که پیش از این کمتر نمود داشته است. اگر نگوییم همه ایرانیان اما دست کم بخش عمده ای از زنان ایرانی دنبال خواسته هایی اند که نظام سیاسی آنها را ناموس خود می داند و یا می دانست وهرگز به آسانی این خواسته زنان را برآورده نخواهد کرد. جوانان ایرانی نیز دنبال این هستند که از روش زندگی تحمیلی نهادهای قدرت شانه خالی کرده و دنبال روش زندگی خود باشند. واگرایی جوانان وزنان ایرانی با نظام در همین مقوله شکاف بزگی پدیدارکرده است که برای جلوگیری از گسترش آن ونیز برای جلوگیری از پیامدهای آن ، نظام جمهوری اسلامی تا امروز از راهی استفاده کرده که همیشه می کرده است. این راه که استفاده از قوه قهریه است تا امروز نتیجه مورد انتظار نظام سیاسی را به دست نیاورده است. مقوله دیگر و بسیار با اهمیت در مناسبات نهادهای قدرت با شهروندان ایرانی که به تضعیف نظام منجر شده ناتوانی دولت در جلوگیری از نرخ فزاینده تورم است. دولت وعده داده بود تورم را مها رکند اما نتوانسته است. این مقوله به تنهایی فشار فوق العاده ای به قدرت خرید ایرانیان وارد کرده و می کند و آنها را در موقغیت نااطمینانی به توانایی دولت قرارداده است. شهروندان ایرانی به چشم می بینند دولت سیزدهم نه تنها برای حل مساله تخریم از راه شکست تحریم با استفاده از توانایی های داخلی کاری نکرده است بلکه کار بدتر شده و برجام نابود شده است. ایرانیان به چشم می بینند هرکس در یک سال تازه سپری شده توانسته است پس انداز خود را دلاری کند از کسانی که پس انداز خود را به بانک ها داده اند یا به بورس برده اند بهتر عمل کرده اند. رسیدن قیمت هردلار آمریکا به 37 هزار تومان از نظر شهروندان به معنای ناتوانی دولت در مدیریت اقتصادی است.

روی هم انباشت شدن گرفتاری های بزرگ اقتصادی و سیاسی داخلی به ویژه تهی شدن انبان اعتماد اجتماعی به نهاد قدرت درمیان شهروندان راه را برای سخت تر شدن دیدگاه و گفتار و رفتار غرب در باره نظام سیاسی هموار کرده است. در شرایطی که همین یک سال پیش کشورهای اروپایی تمایل داشتند با تهران به توافق برسند دیگر در آن موقعیت نیستند و بسیار به آمریکا نزدیک تر شده اند. رهبران سه غول اروپایی بسیار نامنعطف تر از حتی آمریکا شده اند و ایران در بسترهای گوناگون زیر فشار قرارمی دهند.. تنها واکنش موثر نظام سیاسی در برابر گریز غرب از گفت وگوهای هسته ای افزایش درجه غنی سازی اورانیوم و دورکردن اطلاعات از دسترس نهادهای بین المللی است که خود این عمل نیز به فشارهای تازه منجر شده وخواهد شد. از سوی دیگر شرایط منطقه ای نیز همانند سالهای پیش در کنترل نظام جمهوری اسلامی قرارندارد. رفتارهای ویژه از سوی کشور آذربایجا ن ، رفتارهای خاص رقبای منطقه ای ایران ونیز ناشناس بودن هدف های طالبان و عراق ونیز وضعیت پیچیده لبنان و سوریه که نیروهای طرفدار ایران در آنها دست برترپیشین را ندارند بر ابهام ها افزوده است.

در این موقعیت تازه وناشناس پدیدار شده برای نظام سیاسی ایران اما رخداد دهشتناک دیگر این است که برخی نیروهای سیاسی در سیاست خارجی راه و آدرس عوضی می دهند وباوردارند باید با روسیه وچین هم پیمان شد و از نیروی آنها در برابر فشارهای غرب ایستادگی کرد. این راهبرد ضمن اینکه با خواست اکثریت ایرانیان ناسازگار است به دلیل روند کاهنده قدرت اثرگذاری روسیه ونیز راهبردهای پیچیده چین در موازنه قوا میان ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نمی تواند نقطه سفت وسختی باشد و به انزوای بیشتر ایران در مناسبات با دیگر کشورها ی جهان منجر می شود. چیزی که بسیار ترسناک است و می تواند به تیره تر شدن وضعیت منجر شود این است که نظام سیاسی تصور می کند در موازنه قدرت در داخل همچنان دست برتبر وبا فاصله بعید با نهادهای مدنی به ویژه نهاد خانواده دارد. علاوه براین نظام سیاسی تصورمی کند یا نشان می دهد که از نظر تعادل قدرت در سیاست خارجی همچنان در پله بالاتر از رقبای منطقه ای و کشورهای غربی ایستاده است.

خطا ی عمدی یا برآورد اشتباه در اندازه قدرت موجود نهادهای سیاسی و نظامی ومیزان اعتماد اجتماعی خطا در اندازه گیری قدرت دیگر آدمها ، سازمان ها و کشورها در این وضعیت سم مهلکی است. در نظام در نظام جمهوری اسلامی ایران به ویژه در حوزه اقتصاد خطاهای راهبردی به طورهمزمان رخ داده واکنون اقتصاد ایران را در گردابی خوفناک فروبرده است. اداره کنندگان کشور خطایی راهبردی از میزان توانایی های ایران برای استقلال از جهان دارند و تصورمی کنند می توانند دست کم غذای کافی برای شهروندان تامین کنند و نیزاشتغال ایجاد کنند. اما این برآورد واقعی نیست. از سوی دیگر نظام سیاسی ایران قدرت آمریکا و کشورهای غربی را در بدتر کردن وضع اقتصاد ونیز دراعمال رژیم تحریم و منزوی کردن سیاسی را دست کم گرفته و بارها وبارها از بی اثر بودن تحریم های انها گفته ومی نویسند . این در حالی است که تداوم تحریم های آمریکا تاب آوری اقتصاد درسطح کلان و در سطح خانواده ها را کاهش داده است. اندازه گیری اشتباه در میزان قدرت در اقتصاد که ایران در گرداب آن افتاده است پیامدهایش در همین حوزه نمی ماند و در میان مدت به شهروندان ونیز به زیرساخت های کشور و نیز توانایی چانه زنی در سیاست خارجی آشکار شده است .

جهان صنعت نیوز

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها