کد خبر
436831
محمدجواد غلامرضا کاشی در دوازدهمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران پیشنهاد داد
انتخاب راه صلح وکنارگذاشتن دیدگاه یامقاومت یا تسلیم
ساعت24 -در شرایط کنونی، تصمیمگیری حیاتی امری الزامی است. با توجه به اینکه سیاست علم تصمیمگیری است، از سیاستگذاران نیز انتظار میرود تصمیم بگیرند، اما گاهی است که تصمیمها باید از تصمیمگیری متعارف بیرون رفته و به تصمیمگیری حیاتی برسند.
هر چند این جنس تصمیمگیریها علیالاصول دشوار مینماید، اما در حال حاضر ایران در شرایطی به سر میبرد که لازم است تصمیمهای حیاتی اتخاذ و اجرایی شوند. دراین وضعیت نظامهای ایدئولوژیک و برآمده است از انقلابها باتنگناهای بزرگتری برای تصمیم گیری های حیاتی مواجه می شوند. انقلابها همیشه با مجموعهای از آرمانها و چشماندازهای مطلوب به صحنه میآیند و قرار است آزادی، پیشرفت، رستگاری و همه جور خیرات امور انسانی و بشری را با خود حمل کنند. اما علوم سیاسی خواندهها میدانند که خیرات بشری با مطلوبها قابل جمع نیست. در این میان تامین هر خیری به معنای آسیب زدن به خیر دیگر است.نظامهای ایدئولوژیک با سبدی از مجموعه خیرات به صحنه میآیند، اما حوادث، محدودیتهای تاریخی و شرایط محیطی سبب میشود که در عمل خیری در محور قرار گرفته و خیرات دیگر به حاشیه رانده شود. این امر خود باعث بروز دردسر برای هر نظام سیاسی خواهد بود. به اعتقاد من آنچه در چهار دهه اخیر در ایران در محوریت قرار گرفت، استقلال کشور از نفوذ بیگانه بود. هر چند این اتفاق مبارکی است، اما پیشبرد یک خیر مختص با پیشبرد خیری دیگری سازگار نیست. به موازات اینکه کارگزاران در پیشبرد این خیر تلاش و عمل میکنند، همزمان خیراتی دیگر مانند عدالت را به حاشیه میرانند و کار به جایی میرسد که آهسته آهسته، تمام دستگاه ایدئولوژیک در همین چارچوب مرزبندی میشود.
با توجه به این امر، باید متذکر شد که شرایط امروز، شرایطی بحرانی است. در این میان همه چیز در یک دوگانه متفاوت و تصمیم خلاصه شده است. این دوگانه حاصل تجربه چهار دهه گذشته است. این دوگانه میگوید، یا امروز باید مقاومت کرده و تمامی هزینههای رامتحمل شد و یا اینکه تسلیم شویم. در همین راستا است که دچار بنبست شده و تصمیمگیری را نیز به موازات آن دچار بحران میکنیم.
لازم است تاکید کنم که هر دوی آنچه ذکر شده به خودی خود فاقد اصالت است. گاهی مقاومت برای گروهی به بحران و وادادگی برای گروهی دیگر تبدیل به دکان میشود، در حالی که مسئله به هیچ عنوان در چنین چارچوبی قرار ندارد. در همین راستا، یکی از راههای لازم امروز برای کشور ما، گشودن محدودیتهای ایدئولوژیک است. لازم نیست بین مقاومت و تسلیم یکی از انتخاب کنیم. میتوانیم در باغ خیرات سیاسی تفرج کرده و همزمان خیراتی دیگر را نیز انتخاب کنیم تا بتوانیم کاستیهای این چهار دهه را از فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بزداییم. ما میتوانیم میان دوگانه مقاومت و تسلیم، خیراتی مانند صلح را انتخاب کنیم. ما چهار دهه است با چیزی به نام صلح و همزیستی فکر نکردهایم؛ از این رو بود که در صحنه داخلی خسارت داده و سبب شدیم تا انقلابی که صدای جامعه بود، قدرت نمایندگی کل خود را از دست بدهد.
امروز صدای جنگ از حلقوم فاشیست ترین محافل جهانی بر میآید. ترامپ و نتانیاهو از شعلهور شدن آتش جنگ در منطقه بهره فراوان خواهند برد، در نتیجه افقشکنترین خیر سیاسی امروز هم در شرایط داخلی و بینالمللی برای ما صلح و همزیستی ملی است. چه ایرادی دارد سردمداران دفاع و مقاومت به سرداران صلح و همزیستی بدل شوند؟تصمیمگیران بزرگ سیاسی کسانی هستند که قدرت چرخشهای جهانی بدون معنای تسلیم شدن را داشته باشند. چرا تصمیم حیاتی را حول و حوش یکی از میوههای شیرین سیاست که صلح و همزیستی است اتخاذ نکنیم؟ اگر چنین چرخشی صورت بگیرد، مطمئناً از بسیاری از چالشها و شرورهایی که اکنون گرفتار آن هستیم، تا حد زیادی رهایی خواهیم یافت.
با توجه به این امر، باید متذکر شد که شرایط امروز، شرایطی بحرانی است. در این میان همه چیز در یک دوگانه متفاوت و تصمیم خلاصه شده است. این دوگانه حاصل تجربه چهار دهه گذشته است. این دوگانه میگوید، یا امروز باید مقاومت کرده و تمامی هزینههای رامتحمل شد و یا اینکه تسلیم شویم. در همین راستا است که دچار بنبست شده و تصمیمگیری را نیز به موازات آن دچار بحران میکنیم.
لازم است تاکید کنم که هر دوی آنچه ذکر شده به خودی خود فاقد اصالت است. گاهی مقاومت برای گروهی به بحران و وادادگی برای گروهی دیگر تبدیل به دکان میشود، در حالی که مسئله به هیچ عنوان در چنین چارچوبی قرار ندارد. در همین راستا، یکی از راههای لازم امروز برای کشور ما، گشودن محدودیتهای ایدئولوژیک است. لازم نیست بین مقاومت و تسلیم یکی از انتخاب کنیم. میتوانیم در باغ خیرات سیاسی تفرج کرده و همزمان خیراتی دیگر را نیز انتخاب کنیم تا بتوانیم کاستیهای این چهار دهه را از فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بزداییم. ما میتوانیم میان دوگانه مقاومت و تسلیم، خیراتی مانند صلح را انتخاب کنیم. ما چهار دهه است با چیزی به نام صلح و همزیستی فکر نکردهایم؛ از این رو بود که در صحنه داخلی خسارت داده و سبب شدیم تا انقلابی که صدای جامعه بود، قدرت نمایندگی کل خود را از دست بدهد.
امروز صدای جنگ از حلقوم فاشیست ترین محافل جهانی بر میآید. ترامپ و نتانیاهو از شعلهور شدن آتش جنگ در منطقه بهره فراوان خواهند برد، در نتیجه افقشکنترین خیر سیاسی امروز هم در شرایط داخلی و بینالمللی برای ما صلح و همزیستی ملی است. چه ایرادی دارد سردمداران دفاع و مقاومت به سرداران صلح و همزیستی بدل شوند؟تصمیمگیران بزرگ سیاسی کسانی هستند که قدرت چرخشهای جهانی بدون معنای تسلیم شدن را داشته باشند. چرا تصمیم حیاتی را حول و حوش یکی از میوههای شیرین سیاست که صلح و همزیستی است اتخاذ نکنیم؟ اگر چنین چرخشی صورت بگیرد، مطمئناً از بسیاری از چالشها و شرورهایی که اکنون گرفتار آن هستیم، تا حد زیادی رهایی خواهیم یافت.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.