پای صحبت های کتاب فروش سه راه آذری

دلم نمیاد کتابهای مردم را بخرم اما چاره ای نیست

ساعت 24-در کنار خیابان ونزدیک به ایستگاه اتوبوس هایی که به بازار مولوی می روند " احمد تاجیک" بساط کتاب فروشی اش را پهن کرده است با او که حرف بزنید می فهمید آدمی بردبار، کم دردسر ، مداراجو و قانع است .

اسم امروزش سه راه شمشیری است اما تهرانی های قدیمی هنوز آن را سه راه آذری صدا می کنند. این سه راه اذری از شرق به میدان قزوین ازغرب به جاده قدیم کرج ، از جنوب به جاده ساوه واز شمال به خیابان باباییان ساق می رسد. درسه راه آذری ونزدیکی های آن شماری از قدیمی های خوب که البته دیگر رونق ندارند دیده می شود. محلی مثل دفتر و نمایشگاه اتومبیل سازی ولو سوئد که حالا آدمهای کمی دران فعالیت دارند،انبوهی از گاراژهای قدیمی که هنوز محل رفت و آمدند ، چلوکباب شمشیری و امامزاده حسن که محل زیارت انبوه تهرانی هاست.

در کنار خیابان ونزدیک به ایستگاه اتوبوس هایی که به بازار مولوی می روند " احمد تاجیک" بساط کتاب فروشی اش را پهن کرده است با او که حرف بزنید می فهمید آدمی بردبار، کم دردسر ، مداراجو و قانع است . می پرسم چرا به میدان انقلاب نمی روی و آنجا بساط پهن نمی کنی ؟ می گوید : میدان انقلاب دیگر محل کاسبی آدمهایی مثل من که سرمایه کم و حوصله اندک دارم نیست. کتابفروشی کنار خیابان انقلاب دیگر مثل قدیما آسان نیست. اینجا محل بی دردسر و خلوتی است و کسی هم بامن کاری ندارد. می گویم : درامد چی؟ اینجا کسی کتاب می خرد ؟ می گوید در همه محل های تهراندیگر آدمهای اندکی هستند که کتاب بخرند. درمیدان انقلاب و جاهای دیگر نیز کسی کتاب خریداری نمی کند. فرقش این است که این محل هنوز میزبان شماری از کسانی است که از قدیم دنبال کتاب هستند . خیلی چانه می زنند اما کم و بیش کتاب فروخته می شود.احمد خوددرجوانی از شاعران محله امامزاده حسن بود و از کتاب خوانهای قدیمی است. او می گوید : بیشتر از اینکه کتاب بفروشم باید کتاب خریداری کنم و با آشنایی که با کتابفروش های میدان انقلاب دارم به آنها می فروشم. می پرسم کتاب فروش ها چه کسانی هستند و انگیزه های آنها چیست؟ تاجیک می گوید همه جور آدم داریم که کتابهای قدیمی خودرا می فروشند. از میان کتاب فروش هایی که به من مراجعه می کنند بیشتر از همه ناراحت کسانی هستم که هم علاقمندند کتاب خودرا نگه دارند و هم می دانند قیمت کتابهایشان درشرایط غیراضطراری بالا ست اما ناچارند بفروشند چون پول لازم دارند. بیشتر وقت ها دلم نمیاد کتابهایشان را بخرم اما اگر من که حالا با دست باز و انصاف بیشتر می خرم دیگرانی هستند که باقیمت های پایین تر کتابها را می خرند. برخی ها حتی به کتاب فروشهای مستاصل پیشنهاد می کنند کتاب را کیلیویی بفروشند . کسانی هم هستند که به هردلیل دیگر دربازار کتاب نیستند و نمی دانند که کتابشان نایاب است و می توانند آنها را با قیمت بالاتر بفروشند. از این فروشنده منصف می پرسم خریداران دنبال چه کتابهایی هستند بیشتر؟ می گوید سرنوشت بزرگان تاریخ معاصر که جزیی از کتابهای تاریخی به حساب می ایند، رمان های قدیمی داخلی و خارجی که دیگر اجازه انتشار ندارند ، کتابهای کارآگاهی – پلیسی مثل کتابهای ارونقی کرمانی ، کتابهایی مثل کتابهای امیر علیشیری وصادق هدایت وشاعران مخالف حکومت قبلی و برخی رمانهای قدیمی نیز خریدار دارند. می گوید شهرداری های های مناطق می توانند برای رونق کتابفروشی های نایاب جاهایی را به انها اختصاص دهند. الان که هنوز هواگرم نشده می توان تاب اورد اما گرمای شدید تابستان و سرمای زمستان برای این صنف دشواری هایی دارد. از احمد می خواهم چیزی بگوید: او با اندوه می گوید نسل کتاب نویس ؛ کتاب خوان و کتاب فروش برجسته و کتاب خوب انگار سررسیده است. به نظر می گوید او چندان بیراه نمی گوید. به او می گویم می خواهم برایت تبلیغ کنم . از دوست جوانش که برای اوسایتی طراحی کرده کمک می گیرد. آدرس او را درزیر می خوانید :
کلبه کتاب
فروش و پخش کتاب کمیاب نایاب قدیمی،جدید با قیمت مناسب
برای ثبت سفارشات به آیدی زیر پیام دهید

کلبه کتاب

https://t.me/sefaresh_ketab_nayab

https://t.me/ketabkamyabnayab