درسهایی از خرداد
ساعت24-خــرداد در تــــاریخ معـــاصر پــــس از انقلاب، ماهی پر از حادثه و رویداد است و سهمی قطورتر از روزشمارهای دیگر سال دارد. رحلت امام و ثبات انقلاب با انتخاب اجماعی نخبگان و جامعه در امر رهبری شایسته، دوم خرداد و تاکید بر نظریه امام درباره رای ملت، مقاومت و فتح خرمشهر، شهادت چمران و درگذشت شریعتی، خشونتهای ۳۰ خرداد و ... پرونده خرداد و ترکیبی از وقایع آن میتواند الگویی پیش روی ما قرار دهد.
انتخاباتهای پرشکوه نشان داد ما در پی هر انتخابات بزرگ و مشارکت حداکثری ملت در خنثی کردن فشار حداکثری موفق بودهایم. مشارکت ۸۰ درصدی آنچنان مشروعیتی خواهد آفرید که فشار حداکثری افکار عمومی ایرانی و جهانی لابیهای ضد ایرانی در آمریکا را هم منزوی میسازد. چنان که همین مشارکت در سوم خرداد ۶۱ به فتح غرورآفرین خرمشهر منجر شد. روزی که همه دنیا علیه یک انقلاب، از یک اشغالگر حمایت میکردند، گویی یک ملت در قالب یک روح جمعی به پاخاست؛ آنچنان تحقیر ملی را شکست که هنوز شهد آن در کام جان برجاست.
۲- ۱۴ خرداد روز رحلت امام(ره)، امام با رهبری یک انقلاب با ایده دینی دست خالی در میان انقلابهای کلاسیک، انقلاب و شیوه رهبری را تاریخی کرد. چنان که ۱۵ سال قبل از انقلاب در ۱۵ خرداد با بیداری جامعه و به خیابان آمدن طبقات ضعیف اجتماعی در حمایت از صداقت و آرمانهای انقلابی نشان داد که «انقلاب ایران، انقلاب پابرهنگان بود». رحلت امام(ره) شوک عظیمی در میان مردم و حتی فضای بینالمللی ایجاد کرده بود اما انتقال رهبری جامعه همراه با خرد جمعی و حمایت عمومی صورت گرفت که تا به امروز محور ثبات و مقاومت شده است. انتقال قدرتی قدرتمندانه که علاوه بر اجماع قاطبه اعضای خبرگان رهبری، از پشتیبانی اکثر مردم نیز برخوردار بود و اتفاقاً همین عامل استمرار ثبات کشور در سه دهه پس از رحلت امام شده است.
۳- ۳۰ خرداد نقطه عطف پدیدار شدن خشونت و ترور پس از انقلاب است و زاییده افراطیگری، انحراف فکری فرقهای و قدرتطلبی و ترویج ترور است که با نگاه جامعهشناسی سیاسی، هنوز هم میتوان اثر خشونت و ترور را بر ساحت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران مشاهده کرد. فرقه رجوی در آن دوران میگفتند انقلاب از درون گلوله و آتش و خون گذشته و آنها صاحبان انقلابند - در صورتی که انقلاب ما انقلاب گل و گفتوگو و اقناع افکار عمومی بود - چنانچه از مسیر «همه با هم» و «مردم در صحنه» دور شویم خشونت میتواند بازتولید شود. در صورتی که با ایجاد مشارکت اجتماعی و صنفی و اتحادیهای میتوانیم راه را بر مسیر خشونت ببندیم. از قضا امام خمینی در اوج آشوب آفرینیهای تروریستی و نفاق آلود در خیابانها با به کمک گرفتن قواعد دموکراتیک به نفی خشونت پرداخته و گزاره درخشان «میزان رأی ملت است» را به کار بردند: «قانون معین شده است. نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد.» (امام خمینی، ۶ خرداد ۶۰) امام خمینی در فراخوان خود خطاب به سازمانهای مسلح میگفت: «شما الآن میبینید که بعضی احزابی که انحرافی هستند و ما آنها را جزو مسلمین هم حساب نمیکنیم معذالک چون بنای قیام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهای سیاسی دارند، هم آزادند و هم نشریه دارند به طور آزاد.» الگوی دعوت به مناظرهها و در کنار آن الگوی انتخابات مجلس اول نشان میدهد که معمار جمهوری اسلامی فاصلهگذاری عقیدتی با احزاب وچهرهها وحتی تئوریسینهای دگراندیش را تبدیل به مرزبندی فیزیکی میان آنها نمیکرد. شهید بهشتی و کیانوری زیر یک سقف و در زیر تابلوی آیه «فبشر عبادی الذین یستعمون القول...» نشسته بودند و البته دنیایی از فاصله عقیدتی میان آنها بود.
۴- پایان خرداد را با شریعتی و شهید چمران میشناسیم. افکار و قرائت شریعتی از دین بر نسل انقلاب تأثیر اساسی داشت و بیتردید هنوز هم نوشتههایش، برشهایی جذاب از نظریه دین به دست میدهد؛ هرچند که تصویری از او به نمایش درنیاید و پیرامونش سخنی نیز گفته نشود تأثیر بیبدیلش بر چند نسل انکارناپذیر است. فکر میکنم بزرگترین هنر شریعتی نظریهپردازی بود. هم طرفداران و هم منتقدان شریعتی جملگی اذعان دارند که او توانست نظریهای برای حرکت اجتماعی ایجاد کند. آن دوره، دوره نظریه پردازهایی بود که افکارشان به گفتمان عمومی تبدیل میشد. امروز میاندیشم گویی با دوران فقدان نظریه روبهرو هستیم. هیچ جامعهای بدون نظریه گفتمان مشترکی برای حرکت نخواهد داشت. با کمال تأسف حتی در دانشگاههای ما فصل دوم پایاننامهها برای نظریهپردازی هم زائد و بیاهمیت تلقی میشوند. گویی زندگی بدون نظریه به عادت ما تبدیل شده است. امروز کاملاً فقدان نظریه سیاسی و اجتماعی را که بتواند آبشخور فکری و حرکتی برای نسلهای جدید ایجاد کند میبینیم. جامعه بینظریه دچار رخوت ذهنی میشود و باید راه را برای نظریهپردازی باز کنیم. تقابل با نظریهها را به ساحت تقابل فیزیکی نکشانیم و از نظریهها نهراسیم. آن زمان گفتمان ما مسلط خواهد شد که در چالش نظری مقابل خود قرار گیرد. من فکر میکنم عمل به مشی انقلابیون اولیه و پدران قانون اساسی ما مثل شهید مطهری و آیتالله طالقانی امروز راهگشاست. در آخر خرداد یادی از چمران میکنیم.
چمران نماد عرفان، عقلانیت و از جان گذشتگی برای آرمان است. چمران هم برای ما درس آموزی دارد. امروز چقدر زیاد به افراد معتدل نیازمندیم. افرادی که آرام و بیسر و صدا جان بر کف بگذارند. چمران هم مورد اتهام و فشار افراطیهای دوره خود بود. او چقدر آرام و بیسر و صدا در جایی که فکر میکرد درست است حضور پیدا کرد و به شیوهای که آموخت دنیا را وداع کرد. ما امروز به افراد فهیم، خوشفکر و معتدل و از جان گذشته بیش از هر دوره دیگری نیاز داریم.»
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.