رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 502386

ساعت 24 تحلیل می کند

معنای ونزوئلایی شدن اقتصاد و بدبخت شدن مردم

ساعت 24 - مردم عادی شاید کمتر در باره احتمال ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران شنیده یا خوانده اند زیرا تلویزیون ایران اولا به ونزوئلا ارادت دارد و فاجعه این کشور را نشان نمی دهد و ثانیا نمی خواهد درباره اقتصاد ایران بد جلوه گری شود. اما علاقمندان به اقتصاد سیاسی در این باره خوانده و شنیده اند و این روزها هشدارها به ونزوئلایی شدن اقتصادایران بیشتر شده است. پرسش این است که ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران واحتمالا کلیت ایران یعنی چه؟

چاوز
dir="RTL">داستان هوگو و پایه ریزی بدبختی

پیش از جواب دادن به پرسش بالا یاد آور می شویم ونزوئلا حتی از ایران و شاید از عربستان هم بیشتر منابع نفتی کشف شده وکشف نشده دارد و از این نظر به ایران شبیه است. اما در ونزوئلا چه اتفاقی افتاد؟ در این کشور فردی به نام هوگو چاوز که رهبر «حزب بولیواری چپ» و «انقلاب بولیواری» بود در ۱۹۹۹رییس جمهوری ونزوئلا شد. اوخود را سوسیال دموکرات می خواند و مخالف سر سخت جهانی‌سازی نئولیبرالی بود و 14 سال دراین کشور رییس جمهور بود. چاوز و دوستان و مشاورانش در داخل وخارج تصور می کردند چون ثروت نفت دارند و آن را به آسانی تبدیل به دلارمی کنند باید شهروندان را خوشحال کنند تا شهروندان هم آنها را دوست داشته باشند . تصور غلط در این محاسبه اما این بود که فکر می کردند قیمت نفت همیشه در اوج است و بازیگران نفت هم تغییر نمی کنند. براساس این تصور نادرست بود که بازی خطرناک فریب دوجانبه طراحی شد. این بازی طراحی شده از طرف چاوز و مردم در حالی شروع شد که در آن هرکدام از دوطرف خواسته یا ناخواسته بیشتر از پیش در نقش خود فرو می رفتند وهمه چیز طبیعی به نظر می رسید . در این بازی البته چاوز ودوستانش که از پول پاشی رانت کلان نصیبشان می شد آگاهی کامل داشتند ولی مردم به دلیل پیروی از غریزه منفعت جویی و شاید نا آگاهانه درگرداب افتادند. چاوز همه درآمد ارزی را همان روز یا چند روزبعد با ارایه طرحهای پوپولیستی بین مردم و البته بین دوستانش که پیمانکار ، وارداتچی و سرمایه گذاران رانت خوار بودند تقسیم می کرد و مردم هم خرسند بودند تا اینکه بازار جهانی نفت از تعادل به نفع صادرکنندگان خارج شد و دیگر به سادگی نمی شد از فروش نفت پول در آورد. در این وضعیت اما چاوز و حالا جانشینش می توانستند راه عاقلانه تری را بروند و با مردم حرف بزنند و بگویند دوران خوش تمام شد ه است اما آنها به رای مردم نیاز داشتند و این حرف را نزدند تادوباره رای بیاورند و ریخت وپاش را به شکل دیگری ادامه دادند. به طور مثال بانک مرکزی را وادار کردند پول چاپ کند و ذخایرارزی خود را نیز به بازار ارز آوردند و اوراق قرضه چاپ کردند و داستان را ادامه دادند. نتیجه این ریخت و پاش به طمع کسب رای این شده که نرخ تورم در این کشور غیر قابل کنترل شده است و مزد شهروندان به دلیل بی ارزش شدن دربرابر دلاربرای خرید کالاها قدرت ندارد.. مردم ونزوئلا در حالی که بر روی گنج بی فایده نفت نشسته اند اما بسیار بیچاره شده وگروه گروه کشورشان را ترک می کنند. شمار قابل اعتنایی از شهروندان این کشور دیگر دلشان نمی خواهد به روش قبل ادامه دهند اما تازمان انتخابات واقعی راه درازی مانده است و مادورو راه را بسته است و با هر ترفندی قدرت را دردست دارد. روندها نشان می دهد اگر این راهبرد ادامه یابد و با توجه به اینکه در دوره خوشی و سرمستی دلارهای بادآورده واردات ارزان کمر تولید داخلی را نیز شکسته است و تولید در داخل قدرت ندارد تورم فزاینده ترو شهروندان بدبخت ترخواهند شد.

هشداربه ا یران

چند سالی است که روزنامه نگاران ، اقتصاددانان و برخی سیاستمداران ایرانی هشدار می دهند راه اقتصاد ایران را از راه ونزوئلایی شدن باید جدا کرد ونباید تجربه تلخ این کشور در ایران تکرار شود. واقعیت این است که اگر راهبردهای سیاسی- اقتصادی دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که از سوی نهادهای قدرت نیز پذیرفته شده بود ادامه پیدا می کرد ایران زودتر از هرگاه دیگر می توانست ونزوئلای دوم شود. اما تحریم آمریکا وکاهش درآمد ارزی ورشد تورم ومنفی شدن رشد تولید ناخالص داخلی ونیزتصمیم به مذاکره با غرب و انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور روند را متوقف کرد. با این همه اما هنوز خطر رفع نشده است.

دقت کافی و بی ترس و هراس به آنچه در متن سیاست درایران می گذرد ونیز نوع توزیع قدرت در ایران نشان می دهد درایران نیز هنوز کسانی هستند که متاسفانه دارای قدرت کافی برای دراختیار گرفتن نهاد دولت را دارند و درذات اندیشه شان استعتداد چاوزی کردن اقتصاد نهفته است. این البته چیز تازه ای نیست و از دهه 1350 درایران وجود داشته است. یادمان هست که در نخستین سالهای دهه 1350 و با افزایش چشمگیر درآمد نفت درایران دولت وقت با اتکا به پول نفت، اجرای سیاست‌های رفاهی را در دستور کار قرار داد و با دادن یارانه گسترده روی اقلام مصرفی، به‌خصوص اقلام مصرفی با نتایج جانبی منفی مانند بنزین دلار ارزان ، وام هایی بانکی زیرنرخ تورم منابع عظیمی را که باید صرف سرمایه‌ گذاری در زیرساخت‌ها می‌ شد را به کام مصرف ریخت پایین نگه‌ داشتن قیمت انرژی و برخی محصولات کشاورزی با استفاده از پول نفت، به همراه کنترل شدید بازارها، عملاً هرگونه سرمایه‌گذاری بزرگ بر تولید این کالاها را بی‌فایده شد. از سوی دیگر، قیمت پایین این محصولات، سبب شکل گرفتن عادات مصرفی همراه با اتلاف شده است. بسیار اتفاق افتاده است که وقتی منابع ارزی حاصل از فروش نفت و گاز برای تامین منابع این یارانه‌ها کافی نبوده، منابع لازم از طریق افزایش نقدینگی و ایجاد تورم خلق شده است.

اما این روزها که دیگر نمی توانیم به درآمد ارزی آسان به دست آمده از فروش نفت خام امید داشته باشیم و در این روزهای دشوار که صادرات غیر نفتی ایران نیز با تهدید مواجه شده است و به دلیل اینکه نمی خواهیم با غرب به ویژه آمریکا سازش کنیم دولت با کسری بودجه شگفت انکیزی مواجه است. دولت اما به جای اینکه واقعیت ها را به مردم توضیح دهد یا راه تعامل با جهان را بازکند با ترفندهایی مثل جذاب کردن بازار سکه و دلار و سهام و سود آور کردن فعالیت در این بازارها شهروندان را به سود باد آورده تشویق می کند و با افزایش سود در بازار سهام دراندازه های گسترده و با درجه های بالا بدون اینکه شرکتهایی که قیمت سهامشان بالا می رود بدون اینکه در بخش حقیقی افزایش بازده و تولید داشته باشند راه را برای تورم های بالا هموار می کند. این هم یک راه برای ونزوئلایی شدن اقتصاد است که دولت با موافقت نهادهای دیگر قدرت دنبال می کند و خطر را بیشتر می کند. اگر چه هنوز درایران فقط طبقه متوسط به بالاراه ترکیه را در پیش گرفته اند اما در ادامه این وضعیت احتمال دارد سایر گروههای اجتماعی نیز ترجیح دهند به جای تحمل تورم های دردناک راهی کشورهای دیگر شوند.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها