حداد عادل دنبال تصاحب فضای مجازی بیصاحب
آقای حداد عادل گفتهاند که: «فضای مجازی بیصاحبه! اصلا معلوم نیست کی به کیه! هر کسی آنجا واسه خودش حرفی میزند، یک سلیقه اعمال میکند، یک کاری میکند. ما مدتها است که در پی نوعی ضابطهمند کردن فضای مجازی هستیم. بدون اینکه بخواهیم تحولی را که قهرا با فضای مجازی ایجاد شده انکار کنیم و بدون اینکه بخواهیم جلویش بایستیم. میخواهیم سعی کنیم آن را هم بیاوریم در چارچوبی.»
در این یادداشت میخواهم به فقدان راهبرد واقعی در ایران نسبت به تحولات فناوری در چند دهه اخیر اشاره کنم؛ تحولاتی که تمامی عرصههای حیات جمعی را متاثر کرده است. یک لحظه تصور کنید که یک جامعه در برابر انقلاب صنعتی مقاومت میکرد و دوست داشت که همچنان در عصر کشاورزی زندگی کند.
نتیجه روشن بود. این جامعه نمیتوانست در برابر همسایگان صنعتی شده خود دوام آورد و به سرعت نابود میشد. صنعتی شدن برای جامعه کشاورزی، یک انتخاب نبود، یک الزام و ضرورت بود. ولی هنگامی که در مسیر صنعتی شدن گام میگذاریم، دیگر نمیتوان الزامات آن را نادیده گرفت.
آلودگیهای اولیه زیستمحیطی، شهری شدن، توسعه حمل و نقل، تغییرات طبقاتی و... همه از الزامات آن است. یکی از نتایج صنعتی شدن زیر و رو کردن نظام اقتصادی و اجتماعی بود. به جای فئودالیسم، سرمایهداری جایگزین شد. طبقه متوسط قدرتمند گردید، بخشهای مالی و بانکی و تجاری رشد یافتند و...
از چند دهه پیش تقریبا معلوم بود که در حال ورود به دوران پساصنعت هستیم. دهه ۷۰ قرن بیستم اولین موج آن در تغییرات ساختاری اقتصاد و رشد بخش خدمات بود، موج دوم دهه آخر قرن بیستم با انقلاب دیجیتال و اینترنت و شکلگیری اقتصادی اطلاعات و موج سوم از ۲۰۱۰ تاکنون است که اقتصاد داده، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و اتوماسیون گسترده و فزاینده است.
منبع اصلی ثروت در این دوران اطلاعات است. نوآوری در فناوری سرعت گرفته است، هوش مصنوعی و اتوماسیون جای بخش مهمی از کارهای یدی و فکری را میگیرد. وابستگی متقابل با جهان گریزناپذیر شده است. برای بقا در این ساختار جدید، تحقیق و توسعه و آموزش و مهارت دیجیتال حرف اول را میزند. ..
در آینده اطلاعات و هوش مصنوعی به همان جایگاه زمین در عصر کشاورزی میرسند. حالا پرسش این است که کدام یک از عناصر اصلی این تحول را دراختیار داریم که میخواهیم آن را مهار و نظارت کنیم. سختافزار؟ تقریبا صفر هستیم. نه ما، اغلب کشورها چنین هستند. در بهترین حالت سختافزارهای بسیار عادی را تولید میکنیم. تراشههای پیشرفته را فقط چند شرکت در جهان و اغلب در چین تایپه تولید میکنند. نرمافزار؟ هیچ امکان رقابتی برای داشتن سیستم عامل و سایر برنامههای اصلی وجود ندارد. در کاربرد و رفع نیازهای مردم نیز فقط میتوانیم در برخی حوزهها موفقیت نسبی پیدا کنیم و در حوزههای دیگر مثل شبکههای اجتماعی نیازمند بازارهای صدها میلیونی و حتی میلیاردی هستیم که دراختیار ما نیست. جنگ اخیر و حمله ۱۲ روزه نشان داد که وارد مرحله جدیدی از جنگها شدهایم. فناوری اطلاعات و دیجیتال، روی دیگر خود را با یک جهش مهم نشان دادند و این تازه اول ماجرا است.
اگر سطح سرمایهگذاری خود در هوش مصنوعی را درنظر بگیریم واقعیت روشن خواهد شد. امریکا ۴۷۱ میلیارد دلار، چین ۱۱۹ و بقیه با فاصله زیاد قرار دارند. بعید میدانم در ایران اندکی از این ارقام را هم سرمایهگذاری کنیم. اکنون جناب آقای دکتر حداد عادل میخواهند این فضا را مهار و دارای صاحب کنند.
مگر این فضا دراختیار ماست که آن را صاحبدار کنیم؟ من خودم یک تولیدکننده در این فضا هستم، ولی هنگامی که از این فضا استفاده میکنم، از حجم تولیدات ایرانیها حیرت زده میشوم. تنها کاری که دخالت ساختار رسمی میکند، به ابتذال کشاندن این فضا است. آنان با راهانداختن شبکههای داخلی به خیال خود از عوارض تلگرام و اینستاگرام و یوتیوب خواستند رها شوند.
با اطمینان میگویم، این شبکهها چنان بلایی بر سر فرهنگ و ساختار رسمی بیاورند که از ایجاد آنها پشیمان شوید و بگویید صد رحمت به سکوهای خارجی. تصور رسمی از پیامرسان الکترونیک خیلی سادهانگارانه است. آنها را مثل بلندگو میداند. توجه ندارند که رسانه خودش پیام است.
شما نمیتوانید محتوای منبر را در پیامرسانها به مخاطب منتقل کنید. همچنان که این کار در صدا و سیما شکست خورد و آخر رو به سوی تولید فیلمها و برنامههای مبتذل آوردند. چه کار باید کرد؟ شاید ساختار سیاسی فرصتی برای اصلاح راهبرد رسانهای و دیجیتال خود نداشته باشد، ولی ایرادی ندارد که از این برج عاج بیرون آیند.
چون مقابله با این جریان قوی دیجیتالی و رسانهای، بهطور قطع نابودی و خسران است. بهتر است همراهی با این تحول را آزمون کنید. از روزی که این تحولات جدی شد، با نفی و رد و حتی حرام کردن سعی در مقابله کردند، اگر نگاهی محدود به تاریخ میشد، از ابتدا شکست این مسیر روشن بود. ا
کنون هم بهترین راه همراهی با آن است. محدودیتها را برداریم. الزامات حضور در این دنیا را که تعامل نزدیک با جهان حتی ناعادلانه است، بپذیریم. به مردم خود اعتماد کنیم. آنها هزار بار بهتر از حکومت میتوانند به بهبود این فضا کمک کنند. دنبال تصاحب فضای مجازی نباشید.
مثل این است که کسی بخواهد خود را صاحب آبها و هوای جهان کند و دیگران را از بهرهمندی آنها محروم کند. اگر بتواند، تنها کسی که باقی خواهد ماند همان صاحب آب و هواست که بعدش در تنهایی باید بمیرد. عباس عبدی - اعتماد
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.