رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 659613

روزنامه کیهان مصدق را ساده لوح معرفی کرد

ساعت 24 - روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود با مروری به داستان ایران وآمریکا در پویش تاریخ معاصر وبرخوردهای آمریکا با نخست وزیر وقتاورا ساده لوح معرفی کیده است. کیهان نوشته است : یشنهادات محمد مصدق نخست‌وزیر ملی‌گرای ایران به آمریکا بیش از حد ساده‌لوحانه بود! احتمالا محمد مصدق هم مثل غربگرایان امروزی فکر می‌کرد می‌تواند با این پیشنهادات گشاده‌دستانه میان آمریکا و متحدانش شکاف ایجاد کرده و از آمریکا برای تقویت دولت خودش استفاده کند.

یک تحلیل تکراری، خسته‌کننده و همیشه خسارت‌بار برای ایران! مقامات آمریکایی برخلاف لبخندهای کش‌دار و وعده‌های امیدبخشی که تحویل مصدق می‌دادند در پشت صحنه از هیچ کوششی برای تضعیف و سرنگونی دولت او دریغ نمی‌کردند. تقریبا دو ماه از پایان سفر مصدق به آمریکا گذشته بود که دفتر ارزیابی‌های ملی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) ۲۶ دی ۱۳۳۰ یادداشتی را با این مضمون برای هری ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا فرستاد: «کمک آمریکا به ایران نه تنها موجب دلسردی و کدورت انگلیس از آمریکا خواهد شد بلکه شاه و جناح مخالف را هم ناامید خواهد کرد و احتمال روی کار آمدن «دولتی مطیع» را کاهش می‌دهد. » ترومن نیز در حاشیه یادداشت مذکور نوشت: «من تصور نمی‌کنم لازم باشد ما درحال ‌حاضر این وام را بدهیم.» با پایان کار هری ترومن به عنوان رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا؛ محمد مصدق این بار به جانشین او که از حزب جمهوری‌خواه آمده بود دل بست. حالا نوبت «دوایت آیزنهاور» بود که نامه‌ها و درخواست‌های کمک محمد مصدق را ببیند و همان لبخندهای کش‌دار همیشگی را تحویل دهد. نخست‌وزیر ملی‌گرای ایران(!) متوجه تفاوت گفتار و رفتار مقامات واشنگتن شده بود اما همچنان چاره رفع مشکلات کشور را در ارتباط با کاخ سفید و جلب حمایت آن‌ها می‌دانست. حقیقت این بود که پیش از نامه‌های مصدق به آیزنهاور، یعنی در 18 دی 1331 طرح جامع سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) برای انجام عملیات کودتای نظامی در ایران توسط شورای راهبردیِ حیاتیِ آمریکا تصویب شده بود و چهار روز پس از آخرین نامه مصدق به آیزنهاور یعنی در 11 خرداد 1332 وزارت خارجه‌ آمریکا نقشه عملیات آژاکس را با جزئیاتش بررسی کرد.

حالا دیگر از آن لبخندهای کشدار هم خبری نبود. محمد مصدق بر دوستی و ارتباط با آمریکا پافشاری می‌کرد و برای اثبات این دوستی پیشنهادهای دست و دل بازانه‌ای نیز به آمریکایی‌ها داد، در دولت او ایران نه توان نظامی برای تهدید منافع آمریکا داشت و نه کسی سفارت آمریکا را تسخیر کرده بود؛ اما آمریکایی‌ها ابتدا با انتشار نامه‌های ملتمسانه مصدق به آیزنهاور در رسانه‌ها، او را تحقیر و سپس با کودتای 28 مرداد 1332 دولتش را سرنگون کردند.

دو روز پیش از سقوط دولت مصدق، مجله آمریکایی تایم، همان مجله‌ای که عکس مصدق را روی جلدش زده و او را مرد سال 1951 همتای جورج واشنگتن نامیده بود؛ این بار در گزارشی محمد مصدق را با هیتلر و استالین مقایسه کرد و دشمن دموکراسی و هوادار شوروی نامید. با سرنگونی دکتر مصدق و بازگشت محمدرضا پهلوی به قدرت، یکی از اولین اقداماتی که آمریکایی‌ها در ایران انجام دادند؛ تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) بود تا با سرکوب افراد و جریان‌های سیاسی مطمئن شوند دیگر حتی کسی مثل محمد مصدق بر سر کار نمی‌آید که مانع «حکومت مطیع‌شان» شود! با این حساب باید به انقلابیون سال 1357 حق داد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن، سفارت آمریکا در تهران را به چشم اتاق جنگ و کودتا علیه انقلاب اسلامی مردم نگاه کنند. اتفاقا این ذهنیت آن‌ها چندان دور از واقعیت نبود! «الکساندر هیگ» در ژانویه 1979 (دی 1357) فرمانده عالی نیروهای متفق در اروپا بود که دستور رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر اعزام معاونش «رابرت ‌هایزر» به تهران، به او ابلاغ شد. در تمام روزهای پس از 22 بهمن 1357؛ سفارت آمریکا در تهران نیم‌نگاهی به کودتا در ایران داشت و اخبار و اقدامات مربوط به آن را دنبال می‌کرد. ۵ اکتبر ۱۹۷۹ (۱۳ مهر ۱۳۵۸) جیمز بیل، استاد دانشگاه تگزاس طی سخنانی در انستیتو خاورمیانه در هتل میفلاور واشنگتن که نسخه‌ای از آن برای سفارت آمریکا در تهران ارسال شد، به ضرورت شکل‌گیری قدرت نظامی کنترل‌کننده در ایران اشاره کرد.

او گفت: «ایران بایستی که یک وسیله اعمال زور مرکزی داشته باشد و فقط ارتش است که می‌تواند ایفاکننده چنین نقشی باشد. » حتی تا یک هفته پیش از تسخیر سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان 1358، کارکنان سفارت آمریکا مشغول ارزیابی احتمال موفقیت کودتا در ایران و ارسال گزارش‌های خود در این زمینه برای واشنگتن بودند. «توماس آهرن» مامور ارشد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) در سفارت که با پوشش افسر کنترل مواد مخدر فعالیت می‌کرد همان زمان در گزارشی برای «استانسفیلد ترنر» (رئیس وقت CIA) نوشت: «درصورتی‌که ارتش از کسی طرفداری کند اوضاع می‌تواند صورت دیگری پیدا کند، اما آن‌ها (ارتشی‌ها) هنوز کاملاً وحشت‌زده‌اند. انضباط‌شان ضعیف است و اشتیاق حرفه‌ای عملاً وجود ندارد. » سفارت آمریکا در تهران علاوه‌بر اقدامات لازم و امکان‌سنجی‌های کافی برای راه‌اندازی کودتا علیه انقلاب اسلامی، راهبرد دیگری را نیز برای نفوذ در ساختار سیاسی و قدرت اجرائی ایران با هدف به انحراف کشیدن انقلاب دنبال می‌کرد. در آستانه پیروزی انقلاب بود که «پل کانسلر» مشاور سیاسی سفارت آمریکا به رابطان سفارت آمریکا در گروه‌‌های میانه‌رو توصیه کرد به «مهدی بازرگان» نزدیک شوند: «به منظور  راهنمایی بیشتر مذاکرات نزدیکی با افراد میانه‌رو مذهبی مانند بازرگان داشته [باشید].» ویژگی‌های شخصی و اجتماعی بازرگان باعث شده بود تا سفارت آمریکا بتواند طیفی از رابطین خوب خود را در کنار او قرار دهد. افرادی که بعدها اکثر اعضای کابینه او در دولت موقت را شکل دادند. به گفته سولیوان چنین دولتی «از روی کار آمدن یک رژیم افراطی جلوگیری می‌کرد. » با تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1357 این سرمایه‌گذاری آمریکا نیز به باد رفت چون دولت موقت یک روز بعد در اعتراض به تسخیر سفارت آمریکا استعفا داد. در حالی که اصلا فکر نمی‌کردند با این استعفا موافقت شود؛ امام خمینی(ره) با استعفای آنان موافقت کرد. در واقع دانشجویان انقلابی با تسخیر سفارت آمریکا هم اتاق فرمان کودتا علیه انقلاب را مختل کردند و هم ضربه سختی به برنامه‌ریزی آمریکا برای انحراف انقلاب زدند. آن‌ها با یک تیر دو نشان را هدف گرفتند.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها