از تعلیقهای طولانی به بن بست رسیدیم
ساعت 24 - سالهای زیادی است که جمهوری اسلامی نمیتواند یا نمیخواهد گره پیچ در پیچ کور شده هستهای را بهجایی برساند. جمهوری اسلامی چشم به این دوخته است که یک رخداد شگفتانگیز و جادویی در دنیا راه بیفتد و پرونده هستهای از سوی غرب و آژانس جهانی انرژی کنار گذاشته شود.
این باز نکردن گره بزرگ از کنار گذاشتن به بنبست رسیده است. گیریم که خواستههای نابجای غرب در به بنبست رسیدن این پرونده بیشترین سهم را داشته است. آیا در نتیجه و تحمیل روزگار سخت برای ایرانیان تفاوت میکند؟ آیا میتوان برای باز شدن این بنبست کاری کرد؟ بهنظر میرسد در کوتاهمدت نباید چشمانداز روشنی را دنبال کرد. در بنبست تحریم دهها گره کوچک و بزرگ دیگر برای تجارت خارجی رخ داده است که هرکدام از آنها برای خود مصیبتی به حساب میآیند.
در کنار این بنبست دردسرساز اما جمهوری اسلامی در داخل نیز با بنبستهای بزرگ روبهرو است. یکی از این بنبستها نرخ ارز است. کار بهجایی رسیده که نمیدانند و نمیتوانند نرخ ارز را واقعی کرده و راه غارت را ببندند زیرا تصور میشود در صورت آزادسازی نرخ ارز تهیدستان به دره مرگ میافتند و شاید نتوان پیامدهای تورم شتابان را در پهنه سرزمین تاب آورد.
این گره کور برای شهروندان جز حسرت نابرابری و نیز دیدن رانتهای نجومی غیر از یک گروه کوچک چیز دیگری به بار نیاورده است و معلوم هم نیست آیا بدون دادن هزینههای ناشناس میشود بنبست یادشده را گشود یا نه.
یکی دیگر از بنبستها داستان پرداخت یارانه به شماری از کالاها مثل بنزین، برق و نان است. داستان تلخ بنزین از مجلس هفتم شروع شده و حالا گره کوری شده است که کسی جرات ندارد سراغ باز کردن آن برود. با نادیده گرفتن مقوله قیمت و سرکوب آن و رخداد ۱۳۹۶ اکنون جمهوری اسلامی را بهجایی رسانده است که در نبود یا کمبود درآمد حاصل از صادرات نفت توانایی واردات را نیز به مرور از دست میدهد. بدترین رخداد در این داستان وابستگی تمام عیار میلیونها ایرانی است که نان خود را از راه رانندگی در کشور به دست میآورند و ذینفع اصلی شدهاند. دولتهای احمدینژاد، روحانی و مرحوم رییسی نتوانستند این گره را باز کنند و حالا نوبت به پزشکیان رسیده که اصلا دلش نمیخواهد صورت مساله را ببیند.
داستان غمانگیز نرخ بهره بانکی و تراز کردن آن با نرخ تورم سالانه نیز یک گره بزرگ شده است که دولتهای پیشین نخواستند یا نتوانستند آن را ببینند و برایش چاره بنیادین بیندیشند. اینگونه شده که همه ایرانیان چشم به منابع بانکی دارند زیرا قیمت تامین پول از این محل نصف نرخ تورم سالانه است و ۵۰درصد سود باد آورده به دست میآید. بهنظر میرسد در اینباره نیز به بنبست رسیده و کاری انجام نمیشود.
آیا چشماندازی برای باز کردن این گرهها دیده میشود؟
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.