سردار ! مطلبی که می گویید نه واقعیت دارد،نه منطقی است
ساعت 24-عباس عبدی :آقای سردار جعفری در گفتوگویی تلویزیونی نکاتی را مطرح کردند که بازتاب گستردهای داشت و موجب تعجب فراوان برای مخاطبان شد.
تنها در حکومتهایی که برآمده از مردم نباشند، میتوان گفت که نامزدها مجبورند که خود را با نگاه حکومت هماهنگ کنند. و الا خواست مردم در یک حکومت دموکراتیک باید همواره جاری و ساری باشد و اگر نباشد آن حکومت دموکراتیک نیست.
اتفاقا ویدیویی که از دیدار مرحوم امام با خبرگان قانون اساسی پخش شده است، ناظر به همین نکته است. آنجا که اعلام کردهاند: «حق با اکثریت مردم است، حتی اگر اشتباه تصمیم بگیرند. شما ولی آنها نیستید که بگویید این به ضرر شماست پس ما نمیکنیم. ملت میخواهد آن کار را بکند، به من و شما چه؟»
حالا فرض کنیم همه جای دنیا همینطور است که ایشان توصیف کردهاند. فرض محال که محال نیست. در این صورت بر اساس منطق خودشان اتفاقا ایران نباید چنین باشد. چون هر وقت به جاهای دیگر جهان استناد میشود فوری گفته میشود که اینجا ایران است و فرق دارد.
در هر حال نکته مهم این است که مردم نمیتوانند خود را با حکومت هماهنگ کنند، ممکن است تبعیت کنند، ولی این تبعیت از روی اختیار نیست. اگر حکومتی به هر دلیلی بخواهد مردم با آن هماهنگ شوند یا مدیران و نمایندگان آن با حکومت هماهنگ باشند در این صورت انتخابات بیمعنا است. یا مشارکت گسترده انتخاباتی بیمعنا است. مگر آنکه اکثریت مردم با ارزشها و افکار مورد نظر هماهنگ باشند که در این صورت مشکلی نمیماند و بهطور طبیعی همان افراد مورد نظر را انتخاب میکنند و نیازی به وجود چنین قیودی نیست.
شاید گفته شود که شناخت آن ویژگیها نه کار مردم بلکه در اصل، کار شورای نگهبان است. در یک جامعه شفاف و آزاد، مردم بهتر از هر کس دیگری میتوانند بگویند که چه کسی را مطابق آن معیار میدانند یا نمیدانند. تجربه هم همین را نشان میدهد. بنابراین جمله آقای عزیز جعفری نهتنها واقعیت ندارد، بلکه معقول هم نیست و حتی اگر واقعیت داشت و معقول هم بود در ایران نباید اجرا میشد. البته مفید هم نیست زیرا تالی فاسد این نگرش آنجاست که بر اثر اجرایی شدن آن کمکم شکاف بزرگی میان خواستها و نگرشها و مطالبات مردم و حکومت پیش میآید و هر چه میگذرد این شکاف بزرگتر میشود و در نهایت روند طبیعی امور متوقف و حکومت و کشور دچار بحران میشوند.
در ادامه خطاب به نامزدهای نمایندگی اظهار شده است که: «خب اگر دیدگاهت اختلاف دارد برای چه آمدی؟... اینکه صرفا هر کسی میگوید در چارچوب هستیم کافی نیست.» واقعیت این است که چرا افراد باید دروغ بگویند؟ این همان وضعیتی است که ریاکاری را ایجاد کرده است، که عدهای خود را در قالبهای دیگری جا بزنند. البته همه چنین نیستند، بسیاری نیز آرا و عقاید خود را خیلی شفاف و روشن بیان میکنند. طبعا داور نهایی مردم هستند. اگر مردم ندانند که فلان لیست یا فرد وابسته به چه اندیشه و برنامهای است، دیگر چه انتظاری از مردم میرود و اگر میدانند، چرا نباید به آنچه دوست دارند رای دهند؟ اگر مطابق نظر ایشان بخواهد عمل شود، اصولا رایگیری عملی بیهوده و اضافی است. بهتر خواهد بود که به جای مردم خودشان هر کس را که صالح میدانند انتصاب کنند هم مطمئنتر است و هم کمهزینهتر و هم اینکه خیال مردم راحت میشود.
اینکه نمیشود بگوییم: «از اول انقلاب تا امروز مشکل ما در اداره کشور با تفکراتی که به اسم تفکر انقلابی اما در حقیقت تفکر لیبرالی بودهاند، بوده است. برای حل این معضل یا عبور از این مشکل باید کسانی که در چارچوب این نظام هستند پای کار بیایند. مبنای این جمهوری اسلام ناب است.» یعنی در 40 سال گذشته مردم در انتخاب خود به خطا رفتهاند. این چه حرفی است؟ چه کسی چنین متر و معیاری را به شخص میدهد که اینگونه داوری کند؟ چه کسانی در این 40 سال بیرون گود نشسته بودند که اکنون به حضور در میدان دعوت میشوند؟ یک نفر را میتوان نام برد؟ همه آمدهاند. وضع همین است که شاهدیم.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.