رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 604075

خشم فروخفته مردم از تورم

ساعت24- واقعیت این است که مدیران دولتی  از ژرفای درد و رنج وتحقیر شهروندان اطلاع کافی ندارند یا اینکه ترجیح می دهد شاید وقتی دیگر به این رنج مردم رسیدگی کنند. به آقای رییسی به عنوان نفر اول اجرایی کشور باید گزارش واقعی داده شود و به او گفته شود  شهروندان ایرانی این روزها خشمگین هستند و نرخ‌های تورم اعلام شده از سوی منابع رسمی تولید آمار آنها را آزار می‌دهد و به سطح بی‌اعتمادی آنها به منابع رسمی آماری می‌افزاید. قدرت خرید شهروندان ایرانی هر روز کمتر از دیروز می‌شود و نوعی بی‌حسی و کرختی به آنها دست داده است.

مردم
dir="RTL" style="text-align:right">خشم فرو خفته میلیون‌ها حقوق و مزدبگیر در کارخانه‌ها، در اداره‌های دولتی، در سازمان‌ها و موسسه‌ها و بنگاه‌های دولتی چیزی است که این روزها شاهد آن هستیم و به نظر نمی‌رسد در کوتاه‌مدت کاری از دست کسی برآید و اتفاقی در مسیر افزایش قدرت خرید مردم بیفتد. این رخداد پیامدهای ترسناکی دارد. مردم تحقیر می‌شوند و از سر بدبختی و استیصال در خود فرو می‌روند و مردان و زنان در برابر فرزندان خود که حالا نمی‌توانند بفهمند چرا ناگهان قدرت خریدشان کاهش یافته است حرفی برای گفتن ندارند. این تحقیرشدگی و بدبختی شهروندان جدای از پیامدهای اقتصادی به یأس عمومی منجر خواهد شد و کرختی و بی‌حسی در برابر هر رویدادی را دامن می‌زند. این‌گونه شده است که این روزها مردم به یکدیگر که می‌رسند می‌گویند بگذار دلار آمریکا به صد هزار تومان برسد، ما که دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم. و این ضرب‌المثل قدیم ایرانی که «آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب» به مرور در جامعه ایرانی این روزهای خاص بر سر زبان‌ها افتاده است.

بی‌حسی عمومی اگر در جامعه ایرانی و میان گروه‌های حقوق‌بگیر و مزدبگیر جامعه ریشه دوانده و جاگیر شود ذهن و قلب و دل آنها را از درون تهی کرده و نسبت به هر رخدادی در جامعه بی‌واکنش خواهند شد. وقتی شما نمی‌توانی با میزان ثابتی از مزد همان کالایی که یک سال پیش خریداری می‌کردی را دوباره خریداری کنی و باید 50 درصد آن را با همان میزان پول خریداری کنی و این برای صدها کالا اتفاق می‌افتد دیگر از جوش و خروش می‌افتی و حتی احساس خشم هم نمی‌کنی و بی‌تفاوتی را پیشه می‌کنی منتظر می‌مانی که اگر فرصتی شد این وضع را تلافی کنی. کاهش قدرت خرید شهروندان به مرور مصرف جامعه را به زیر می‌کشد و تولید بسیاری از کالاها دیگر با رکود بازار از صرفه اقتصادی خارج می‌شود و در یک دور باطل و سخت آزاردهنده مارپیچ تورم – رکود گرفتار خواهیم شد. این‌گونه که شهروندان قدرت خرید از دست می‌دهند و تنها می‌توانند نیازهای بسیار ضروری خود مثل نان و روغن و پنیر گوشت و مرغ و تخم‌مرغ آن هم در اندازه‌های پایین را خریداری کنند.باید منتظر باشیم که بسیاری از بنگاه‌های تولیدکننده کالای غیر از کالای اساسی به سمت تعدیل نیرو پیش رفته و میزان مزد و حقوق‌بگیران خود را کاهش دهند و این یک پدیده زیانبار است که موجب می‌شود گروه‌های تازه‌ای بر کسانی که زیر خط فقر بودند اضافه شود. کاهش نیروی مزد و حقوق‌بگیر در سطح کلان باز هم از قدرت خرید جامعه کم می‌کند و در یک دور باطل دیگر این چرخه را در سطحی بالاتر و با سرعتی بیشتر به حرکت درمی‌آورد. مارپیچ تورم – رکود حالا می‌تواند تبدیل به سه‌گانه بسیار خطرناک تورم – رکود- بیکاری شود و جامعه ایرانی را وارد تونل وحشت سازد. بی‌تفاوتی و بی‌حسی شهروندان به مرور آثار و پیامدهای خاص خود را خواهد داشت و بر احساس تحقیر و سرخوردگی می‌افزاید. هنوز مردم ایران به ویژه گروه‌های کم‌درآمد جامعه پس‌انداز قبلی خود را دارند و از سر ناگزیری به آنها رجوع می‌کنند و از این منبع برخی کاستی‌ها را جبران می‌کنند، اما واقعیت این است که این پس‌انداز برای تهی‌دستان به اندازه‌ای نیست که آنها را برای یک دوره میان‌مدت در شرایط امن قرار دهد. از آنجایی که همین پس‌اندازهای ریالی شهروندان نیز در برابر نرخ فزاینده تورم آب می‌رود و ارزشش از دست می‌رود خود نوعی حسرت به دلی برایشان به بار خواهد آورد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها