با اقتصاد ضعیف نمیتوان کشوری قوی بود
ساعت 24 - مدیران و گردانندگان نهادهای دولتی و نیز پیوندخوردگان سیاسی با آنها باور دارند کهایران یک قدرت بزرگ منطقهای است و دنیا نمیتواند بدون در نظر گرفتن نقش ایران مسائل را حل کند. این ادعا در برابر دیدگاه سیاسی دیگری قرار میگیرد که باور دارد نقش ایران در معادلات منطقهای و جهانی تضعیف شده و آن اهمیت پیشین را به مرور از دست داده است.
واقعیت آن است که میان این دو دیدگاه سرمرزی میتوان داستان را به شکلی دیگر نگاه کرد؛ بهاین معنا که باید بررسی شود قدرت اصلی هرکشوری در دنیای امروز را کدام مولفهها تعیین میکنند و سهم هرکدام از متغیرها و عناصر کدامند؟ به طور مثال برخی باور داشتند ایران به دلیل اینکه چهارمین کشور دارای ذخایر نفت و دومین کشور دارای ذخایر گاز طبیعی است، کنار گذاشتناش از بازار جهانی نفتوگاز تعادل جهانی را به هم میزند، اما میبینیم که منابع نفتوگاز ایران به آسانی نادیده گرفته شد. از سوی دیگر باور نیرومندی وجود داشت که انتقال کالا و نفت جز از ایران از مسیرهای دیگر ممکن نیست، زیرا هزینههای انتقال را افزایش میدهد، اما میبینیم بدون ایران نیز این اتفاق افتاده و هنوز راههای دیگری در حال ساخت است کهایران را کنار گذاردهاند. واقعیت تلخ این است که به دلایل گوناگون به ویژه استقلالخواهی سیاست خارجی از غرب و اندیشه دائمیشدن مبارزه با غرب و آمریکا شرایط را بهگونهای رقم زده کهایران نمیتواند ثروتهای طبیعی و مزیتهای تاریخی و جغرافیایی خود را به درآمد تبدیل کند. ادامه روندهای کاهنده شدن نسبت درآمد قابل تصرف امروزی به کل ثروتهای طبیعی، اقتصاد ایران را به مرور تضعیف کرده است. این پدیده که به زیرساختهای کشور نیز آسیب زده است، قدرت ایران را به مرور فرسوده کرده و روزگاری خواهد رسید که قدرت سیاسی نیز آب میرود. تجربه نشان داده است قدرت اقتصادی و رشد و توسعه پایدار و کمنوسان و پرشتاب اصلیترین مولفه قدرت بیشتر یا کمتر یک کشور نسبت به دیگر کشورهاست. کرهشمالی و نیز تا اندازهای کشورهایی مانند سوریه و کوبا، چند کشوری هستند که روزگاری قدرت آنها را نمیشد نادیده گرفت، اما به دلیل اقتصاد ضعیف حالا دیگر کمتر محل اعتنا قرار دارند. ایران هنوز فرصت دارد به بیاعتنایی همیشگی فرو نرود و با استفاده از فضای تعامل با همه جهان، اقتصادش را پرتوان کند تا کشوری نیرومند به حساب آید.