رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 658753

بحران کودکان کار خیابانی

ساعت 24 - علی ربیعی دستیار اجتماعی رییس جمهور در روزنامه اعتماد نوشته است:شهرهای کشورمان، با خیابان‌هایی که گاه به مامن کودکان بدل شده‌اند، تصویر آشکاری از یک واقعیت تلخ را پیش روی ما می‌گذارد: حضور گسترده کودکانی که به جای کلاس درس و محیط محافظت‌شده، بنای زندگی خود را در فضای آسیب‌زای خیابان می‌گذارند. ادامه نوشته اورا درزیر می‌خوانید:
تحقیقات تازه نشان می‌دهد:

- ۲۰ درصد از کودکان در موقعیت خیابان ایرانی دچار مشکلات سوءتغذیه‌اند.   - ۱۳ درصد از این کودکان در خانواده‌های زن‌سرپرست زندگی می‌کنند.   - ۲۲ درصد از این کودکان، فرزندان خانوارهای درگیر با اعتیاد هستند و اغلب در خانواده‌های فقیر و کم درآمد به‌سر می‌برند.   نگاهی به این آمارها و توجه به چالش‌های پیش روی خانواده‌هایی که فرزندان و کودکان در موقعیت خیابان دارند همچون فقر درآمدی، فقر فرهنگی، حاشیه‌نشینی، اعتیاد یا طلاق در خانواده و جهل و خشونت پنهان می‌توان دریافت مجموع این عوامل چرخه‌ای را می‌سازند که خروج از آن تنها با مداخله جدی ممکن است.  تعریف دقیق، سیاست دقیق - یکی از خطاهای رایج در برخورد با این پدیده، عدم تمایز میان «کار کودک (Child Work)» و «کار کودک اجباری (Child Labour)» است.

کار معیشتی، کار اجیرشده باندی، کار در کنار کسب و کار خانوادگی ماهیت متفاوتی دارند و باید در سیاست‌گذاری جداگانه دیده شوند. بی‌توجهی به این تفاوت‌ها، ممکن است به بی‌اثر شدن طرح‌های حمایتی را بینجامد.  مهاجرت؛ حلقه پیوند آسیب‌ها - مطالعه‌ای در تهران نشان می‌دهد که بخش عمده‌ای از کودکان در معرض خیابان (حدود ۷۰ درصد) را مهاجران یا پناهندگان تشکیل می‌دهند. این امر نیازمند توجه ویژه به کودکان مهاجر و آینده آن‌هاست. همین مطالعه حاکی از آن است که بازماندگی از تحصیل در بین کودکان ایرانی در موقعیت خیابان ۴۸درصد بوده است.  

این امر، بیانگر تلاقی چند آسیب بزرگ است: مهاجرت، فقر و ضعف حمایت رسمی. بدون رویکردی چندبعدی، درهم‌تنیدگی این بحران‌ها پابرجا خواهد ماند.  سیاست‌گذاری چندسطحی؛ تجربه جهانی، نیاز بومی - برای حل این مسائل و دست‌کم کاستن از شدت آن‌ها، نیاز به سیاست‌گذاری‌های چندسطحی و چندجانبه داریم از جمله سیاست‌گذاری‌های میان‌بخشی و یکپارچه، اجرای طرح‌هایی از قبیل مناسب‌سازی مدارس برای زیست همراهانه کودکان و نوعی امکان بروز اجتماعی شدن نهفته آنان و از همه مهم‌تر فهم موضوع کودک کار و تفکیک و سیاست‌گذاری مناسب که می‌تواند از شروط الزامی دستیابی به موفقیت باشد‌.

به عنوان مثال مشروط کردن یارانه‌ها، راهی آزموده شده و مسیر موفقی است که پاسخ لازم را در آسیا، امریکای جنوبی و... دریافت کرده است. این تجارب نشان می‌دهند که مشروط کردن کمک‌های نقدی به تحصیل، تغذیه و بهداشت، می‌تواند چرخه آسیب را به سود رشد و آموزش بشکند.   هشدار برای جامعه - مساله کودک، تنها بخشی از فهرست مشکلات اجتماعی نیست؛ این پدیده یک «چراغ هشدار» برای جامعه است.  مهم‌ترین موضوعی که ذهن جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و کارشناسان علوم تربیتی را به خود معطوف کرده این سوال است که نظام تدبیر یا حکمرانی و نهاد آموزش به چه میزان از تغییرات نسلی آگاه بوده و بر اساس آن سیاست‌گذاری می‌کند؟

پرسش اساسی اینجاست: آیا نظام آموزش ما- از محتوای درسی و افق‌ها، تا هدف‌گذاری، فضای مدارس، نحوه تدریس معلمین، کیفیت آموزشی و.... با تغییرات اجتماعی و نیازهای امروز منطبق شده است؟   شناسایی و اقدام بر اساس دسته‌های آسیب - کودکان بازمانده از تحصیل، محرومان از فرصت‌های برابر آموزشی، دارای محدودیت‌های فرهنگی یا ذهنی، کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست و همچنین مشغول به کار کودک، کودکان کار و بازمانده ناشی از فقر، هر گروه نیازمند برنامه اختصاصی است. انباشت این مشکلات در یک کودک، بدون سیاست‌گذاری جامع، تنها به تغییر مسیر زندگی او به سوی خیابان ختم می‌شود. از دیگر نکات مهم در سطح کلان، بحث مهم «بودجه‌ریزی» است. بودجه‌ریزی عمومی باید حساس به کودکان و نوجوانان باشد تا کارایی در این حوزه افزایش یابد‌. این نیاز مستلزم ترکیب اقدامات حمایتی در عرصه‌های گوناگون معطوف به کودکان و نوجوانان است. چنین رویکردی، زمینه‌ساز تغییرات ساختاری خواهد بود. کلام آخر - این مساله، مساله‌ای تک‌علتی نیست؛ شبکه‌ای از فقر، خشونت، مهاجرت،... و فقدان حمایت موثر است که آینده کودک را در خیابان رقم می‌زند. تنها با سیاست‌گذاری همزمان در چند جبهه، با استفاده از تجربه‌های موفق جهانی و پایبندی به اجرای برنامه‌های جامع، می‌توان ریشه را خشکاند و خیابان‌ها را به مسیرهای عبور، نه زیست، برای کودکان بازگرداند.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها