کد خبر
309134
ماجرای بست نشینی در حرم شاه عبدالعظیم
ساعت24 -حمید بقایی دیروز در سومین جلسه دادگاهش شرکت نکرد و به جای آن با علیاکبر جوانفکر و حبیبالله جزءخراسانی، عازم حرم شاه عبدالعظیم(ع) شدند.
div style="text-align:justify">
دو جلسه پیشین دادگاه بقایی حاشیههای زیادی داشت؛ از بهدستگرفتن زنبیل قرمز تا سخنانی که علیه نهاد قضائی و برخی چهرهها بر زبان راند. او سال پیش هشت ماه و تیرماه جاری ٢٤ ساعت بازداشت شد. دادستانی تهران اعلام کرده اتهامات بقایی، مالی است.
سایت دولت بهار (نزدیک به احمدینژاد) هم چند روز پیش خبر داده بود که اسفندیار رحیممشایی به اتهام توهین به مقام معظم رهبری، تبلیغ علیه نظام، تصرف غیرقانونی در اموال دولتی، توهین به مسئولان نظام و نشر اکاذیب احضار شده است. برخلاف جوانفکر و بقایی که در حواشی دادگاه پیدایشان میشود یا در شبکههای اجتماعی و رسانهها فعالاند اما از مشایی تا همین دیروز که با احمدینژاد عازم حرم شاهعبدالعظیم شد، چندان خبری نبود. اوج حضور رسانهای او پیش از انتخابات ریاستجمهوری بود که در حمایت از حمید بقایی سخنرانی میکرد. البته او در کنار محمود احمدینژاد و حمید بقایی، روز ١٥ اسفند (روز درختکاری) هم توجه همه را به خود جلب کرد. تکرار جملههای بهاری و بهویژه عبارت «من اصلا خودم درختم» از سوی او همان زمان دستمایه طنز و شوخی در شبکههای اجتماعی شد. هنوز روشن نیست که آیا مشایی هم مانند بقایی و جوانفکر عمل خواهد کرد یا خیر؟
سنت بستنشینی
روزنامه شرق: حمید بقایی دیروز در سومین جلسه دادگاهش شرکت نکرد و به جای آن با علیاکبر جوانفکر و حبیبالله جزءخراسانی، عازم حرم شاه عبدالعظیم(ع) شدند.
خراسانی، ذیحساب و مدیرکل امور مالی سابق نهاد ریاستجمهوری در زمان احمدینژاد است که چند وقت قبل در پاسخ به دادستان تهران درباره بخش عمده اتهامات مندرج در کیفرخواست ٣٠صفحهای حمید بقایی نامهای نوشته بود. عصر روز گذشته، ساعاتی پس از بستنشینی بقایی و جوانفکر، محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیممشایی هم به آنها ملحق شدند.
در اطلاعیه مشترک بقایی و دو نفر دیگر که در کانال تلگرامی دولت بهار منتشر کرد، درباره علت بستنشینیشان آمده است: «به سنت آشنای بستنشینی، به آستان مقدس حضرت عبدالعظیمالحسنی (ع) پناه میبریم!... از سال ١٣٩٠ که آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی برای پیشبرد سیاستهای استکباری و سلطهطلبانه خود در منطقه و ازجمله در ایران تصمیم به زدن دولت خدمتگزار دکتر احمدینژاد گرفتند، متأسفانه برخی عناصر کوتهبین و خودخواه نیز در نقشه دشمن عمل کردند و با استفاده از تریبونها و رسانههای گوناگون سیل اتهامات و افترائات را علیه فرزندان پاک ملت به راه انداختند». تصاویر و فیلمهایی از خداحافظی این سه نفر با احمدینژاد پیش از حرکت به سمت حرم شاه عبدالعظیم(ع) و بعد از آن در حرم، از سوی کانال دولت بهار منتشر شد. قرار بود سومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات حمید بقایی صبح دیروز در شعبه ۱۰۵۷ کارکنان دولت برگزار شود. بقایی پیشتر در هر دو جلسه غیرعلنی دادگاه و پس از اتمام آن، اعتراضاتی را به دادگاه مطرح کرد. آنطور که اطرافیان بقایی میگویند غیبت امروز بقایی نیز به منزله اعتراض او به دادگاه است.
چندی قبل جعفرزادهایمنآبادی و نادر قاضیپور، دو نماینده مجلس، با رسانهها گفتوگو کردند و اتهامات مختلفی به بقایی نسبت دادند؛ از نگهداری صدها سکه تا بستن قراردادهای صوری و اختلاس و... . بقایی ابتدا به هرکدام از آنها ٢٤ ساعت و سپس ٤٨ ساعت فرصت داد تا مستندات اتهامات خود را منتشر کنند. بقایی به این دو نماینده مجلس لقبهای نامناسب داده بود.
عباس امیریفر، امامجماعت مسجد نهاد ریاستجمهوری دولت احمدینژاد که زمانی به حلقه احمدینژاد بسیار نزدیک بود، دو روز پیش به خبرآنلاین گفت: «با توجه به اطلاعاتی که دارم و از آنجا که به مسائل قضائی آشنا هستم، شک نکنید که او (بقایی) محکوم خواهد شد و خودش هم چون میداند محکوم میشود، فرار رو به جلو را کلید زده و میخواهد مملکت را به تشنج بکشد. قطعا شما بدانید فقط تخلفات مالی نیست و غیرمالی هم وجود دارد؛ یعنی سیاسی و مالی نیست». او درباره بقایی گفته بود: «من چهار سال آنجا امامجماعت بودم. یک بار آقای بقایی را در نمازخانه ندیدم و حتی کارشکنی هم میکردند؛ بودجه فرهنگی نمیدادند و بودجهای را که قرار بود به امامان جماعت بدهند، قطع کرد. در واقع اعتقادی به روحانیت نداشتند و هنوز هم ندارند.
من دلایلی دارم که امروز نمیتوانم آنها را بیان کنم و باید زمان بگذرد تا فرصت مناسبی برای طرح آن باشد؛ اما همانطور که قبلا گفتم، امروز هم معتقدم بقایی، احمدینژاد را به نابودی کامل میکشاند و تنها یک اسم از او باقی میماند».
او همچنین گفته بود: «آقای بقایی عواملی را در دفتر احمدینژاد داشت که به محض آنکه فردی بدون هماهنگی با او دیدار میکرد، برخورد میکرد. واضحتر بگویم تمام تیم احمدینژاد از سوی بقایی کنترل میشد. به نظرم احمدینژاد دیگر در مطالب خود نباید بنویسد خادم ملت؛ بلکه باید بگوید خادم بقایی... .
بقایی بعد از بازداشت نخستش و زمانی که برای انتخابات ریاستجمهوری ٩٦ ثبتنام کرده بود، مدعی پاکدستی شده بود. مشایی در همان روزها در حمایت از بقایی میگفت: «هیچ دلیلی برای رد صلاحیت بقایی وجود ندارد. اگر بقایی رد صلاحیت شود، دوقطبی خطرناکی شکل خواهد گرفت. من تمامقد پای کار بقایی آمدهام. من آمدهام که با همه وجود و تمامقد فریاد بزنم که بقایی، احمدینژاد است... . بقایی پرچم پاکی و سند پاکی احمدینژاد است که پس از ۲۲۵ روز بازداشت، بدون کیفرخواست و وثیقه آزاد شد... . من افتخار میکنم اگر شباهتی به احمدینژاد داشته باشم؛ اما اعلام میکنم بقایی به احمدینژاد شبیهتر است... . برخی میپرسند آیا بقایی رأی میآورد؟ بنده میگویم بقایی در این انتخابات اصلا رقیبی ندارد».
یاران احمدینژاد این روزها یا دوران حبس خود را میگذرانند یا در مسیر دادگاه هستند. محمدرضا رحیمی، معاون سابق احمدینژاد، مشغول گذراندن حکم حبس خود در زندان است. سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران و رئیس سازمان تأمین اجتماعی در زمان احمدینژاد، هنوز ماجرای دادگاههایش ادامه دارد. علیاکبر حیدریفرد، معاون مرتضوی، هماکنون بابت اتهامات مختلف در زندان است. دادستان دیوان محاسبات هم بهتازگی اعلام کرده است که هفت پرونده درباره تخلفات محمود احمدینژاد در دیوان محاسبات به صدور رأی منجر و به اجرا گذاشته شده است.
سنت بستنشینی
ابه بهانه رفتار یاران احمدینژاد، مروری بر ماجرای تاریخی بستنشینی در ایران شد. در این مطلب آمده است: «از دیرباز سنت تحصن و بستنشینی در میان ایرانیان رایج بوده است. شیوه معمول بستنشینی چنین بود که اشخاصی که تقاضایی داشتند، در محل امن و مقدسی بست مینشستند و اعلام میکردند تا وقتی به درخواستشان رسیدگی نشود، از آنجا خارج نخواهند شد. این کار در عرف اجتماعی قابل قبول و بهصورت قانونی درآمده بود اما بعدها از حالت معمول خود خارج شد و بهصورتی درآمد که حتی افراد مجرم برای فرار از مجازات از این رسم سوءاستفاده میکردند تا جایی که امیرکبیر بهشدت از آن جلوگیری کرد. بستنشینی بهخصوص در میانههای سلطنت قاجار و در اعتراض به برخی اتفاقات رواج بیشتری پیدا کرد. تحصن تجار در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) برای اعتراض به موسیو نوز بلژیکی، رئیس گمرک ایران و تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) پس از مهاجرت کبرا برای تأسیس عدالتخانه و مخالفت با عینالدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه ازجمله تحصنهای مهم آن دوران بود. در جریان مبارزات مشروطهخواهی ایرانیان در تاریخ ۲۷ تیر ۱۲۸۵ نزدیک به ۱۵ هزار نفر از مردم تهران حدود ۲۱ روز برای تحقق درخواستهای مدنی مردم و اصناف تهران، در سفارت بریتانیا در تهران تحصن کردند. پس از انقلاب مشروطه، تحصن و بستنشینی رسمیتر شد.
شیخ فضلالله نوری هم در جریان دعوای مشروعهخواهان و مشروطهخواهان مدتی را در اعتراض به آنچه انحراف مشروطهخواهان خوانده میشد، در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تحصن کرد و در جریان این بستنشینی نقطهنظرات خود را در نوشتههایی که به لوایح شیخ فضلالله معروف شد، منتشر میکرد. ۲۵ تیر ۱۲۹۷ هم عده زیادی از علما، ازجمله آیتاللّه سیدحسن مدرس، در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تحصن کردند. ۱۸ و ۱۹ اسفند ۱۳۰۰، بهدنبال توقیف مطبوعات، مدیران آنها در سفارت روس و حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تحصن کردند. با بهسلطنترسیدن رضاشاه بستنشینی و تحصن ممنوع شد اما در دولت پهلوی دوم همچنان مواردی از بستنشینی را شاهد بودیم؛ مثلا در اواخر نخستوزیری دکتر مصدق، در پی اعلام همهپرسی برای انحلال مجلس شورای ملی گروهی از مخالفان دولت در مجلس، از جمله دکتر بقایی و حائریزاده برای خنثیکردن این اقدام با تحصن در مجلس مجددا رأیگیری کرده و آیتالله کاشانی را به ریاست مجلس برگزیدند.
پنجم دی ۱۳۵۷، ۶۷ نفر از استادان دانشگاهها در ساختمان وزارت علوم در تهران تحصن کردند و در همین واقعه، استاد کامران نجاتاللهی، عضو هیئت علمی دانشکده پلیتکنیک (امیرکبیر)، هدف گلوله سربازان گارد شاهنشاهی قرار گرفت و جان سپرد. در ۲۱ دی ۱۳۵۷ تعدادی از استادان دانشگاهها در اعتراض به وضع دانشگاه و طرفداری از دانشگاههای مستقل در محوطه دانشگاه تهران تحصن کردند. همچنین در هشتم بهمن ۱۳۵۷ روحانیون در اعتراض به عملکرد حکومت در جلوگیری از ورود امام خمینی(ره) به کشور، در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند که این تحصن با آمدن امام (ره) در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پایان یافت».
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.