بهمن دانایی ، دبیر انجمن کارخانه های شکر تحلیل کرد
رفتار تبعیضی دولت در بازار بنزین و شکر
ساعت 24 -مرحوم مهدی بازرگان از رجال خوشنام ایران در دهههای تازه سپری شده درخاطرات خود مینویسد «رضا شاه در برنامه نوسازی ایران به امور ساختمان علاقه خاصی داشت. یکی از فعالیتهای علیاکبر داور، وزیر دارایی، دولتی کردن شرکتهای خصوصی بود. ایجاد شرکتهای مختلف از قبیل فرش، حمل و نقل، بافندگی، پشم و پوست، پنبه و شرکت ساختمان که برنامه وسیعی داشت، ارتش و راهآهن در راس امور بودند. تبدیل برخی از این شرکتها از خصوصی به دولتی، کار و نان مردم را از دست آنها خارج کرد" .
با نگاهی شتابان به تاریخ معاصر اقتصاد ایران از دهه 1310 به این سو میتوان رد پای دولت در تأسیس مدیریت و مالکیت برکارخانههای پرشماری را دید. دولتهای ایران در این دهههای تازه سپری شده انواع بنگاههای اقتصادی، تجاری، مالی و پولی و زیربنایی و معدنی و پتروشیمی و پالایشگاه را تأسیس کرده و هنوز با وجود خصوصیسازیهای گسترده این راهبرد ادامه دارد. در این نوشته نمیخواهیم به فلسفه سیاسی پنهان در کارخانهداری و بنگاهداری اقتصادی دولت بپردازیم. اما این وضعیت بهطور واقعی بر رفتار و تصمیمهای میلیونها ایرانی در بخشهای گوناگون مؤثر بوده و هست. دولت آقای حسن روحانی به مثابه وارث دولتهای محمود احمدینژاد، دولت اصلاحات و دولتهای سازندگی نیز همان وضعیت را نگهداشته است و علاوه براینکه از مسیر عادی قانونگذاری دولتی و سازمانهای وابسته به دولت درکسب و کار بنگاهها دخالت میکند از مسیر عرضه و تقاضای کالاها نیز در شرایط حاکمیت مطلق قرار میگیرد.
قیمتگذاری دستوری
شاید یکی از سختترین شرایط برای فعالیتهای اقتصادی درایران که البته نمونه آن در دنیای معاصر کمتر از انگشتان دو دست است حضور اقتدارگرایانه دولت در تعیین قیمت تمام شده کالاها و خدمات و سپس دخالت تمامعیار در قیمت فروش این کارخانههاست. بهطور مثال دولت درصنعت قند با حضور جدی در تعیین قیمت چغندر و تعیین مزد و تعیین نرخ بهره بانکی و ارز مؤثر است و درحقیقت بخش اصلی قیمت تمام شده تولید قند و شکر را باید به دولت نسبت داد. دولت اما به همین بسنده نمیکند و با جسارت تمام به کارخانهها میگوید باید تولیدات خود را با چه قیمتی بفروشند. به این ترتیب و با استناد به اینکه این اقدامهای دولت برای حمایت از گروههای کمدرآمد است قیمتگذاری دستوری را اعمال میکند. نکته مهم این است که دولت اما کاری ندارد که دریافتکننده شکر با قیمت دستوری شیرینی، شکلات، بستنی، کیک و نوشابه را باچه قیمتی عرضه میکند و چگونه به وقتش که برسد حتی شکر را به شکل آب نبات صادر میکنند تا از تفاوت دلار آزاد و دلار 4200 تومانی سود برند.
چون نوبت به دولت میرسد
دولت ایران در اندازههای گوناگون سهام شرکتهای گوناگون در پتروشیمی، پالایشگاهها، فولادسازیها، مس و روی و آلومینیوم و اتومبیل و... را دراختیار دارد. نگاهی به سابقه و کارنامه و برنامه دولتها دردورههای گوناگون نشان میدهد دولت اما قیمتگذاری دستوری را برای کالاهای تحت تملک خویش رعایت نمیکند. دولت میتواند راه را بر افزایش چند باره قیمت اتومبیل در یک سال ببندد اما از این کار امتناع میکند. دولت میتواند راه را برشتاب و پرواز دلار و سکه که از کالاهای انحصاری خویش است، مسدود کند اما شاهد هستیم که دلار در یک سال ناگهان چند برابر میشود و قیمت هر سکه بهار آزادی نیز چند برابر میشود و دولت نیز راه را باز نگه میدارد. درباره این رفتار دولت میتوان مصداقهای پرشماری را ارایه کرد.
شکر و بنزین
بنزین کالایی بسیار مهم درکسب و کار ایرانیان است. صدها هزار ایرانی در سراسر کشور بهطور رسمی و تماموقت یا بهطور پارهوقت مسافرکشی میکنند و درآمد به دست آمده از مسافرکشی درآمد اصلی یا کمک اصلی درآمد آنها به حساب میآید. به این ترتیب هر تغییری درقیمت فروش این کالا به مصرفکننده نهایی که میلیونها ایرانی دارنده اتومبیل درایران را شامل میشود روش زندگی و کسب وکار آنها را دستخوش دگرگونی میکند. از سوی دیگر میدانیم بنزین به مثابه یک کالای راهبردی از جمله کالاهایی است که انحصار کامل در تولید و توزیع آن دراختیار نهاد دولت است. دولتهای ایران اجازه واردات بنزین به شرکتها را نمیدهند و شرکتهای خارجی نیز در ایران فعالیت ندارند و بخش خصوصی نیز در این حوزه کالایی فاقد اختیارات و مالکیت و مدیریت است. سهم بنزین و فرآوردههای دیگر مثل این کالا در سبد مصرفی خانوادهها بالاست و یک شاخص برای تغییر احتمالی بسیاری از کالاها نیز به حساب میآید. بهطوری که افزایش قیمت بنزین بر افزایش هزینههای حمل و نقل مؤثر است و تنها بهطور مستقیم تغییر فعلی قیمت بنزین دراین روزها 4 درصد گزارش شده است. از سوی دیگر اما شکر به مثابه یک کالای قابل توجه نیز در سبد مصرفی خانوادهها جای دارد اما سهم آن در کل هزینههای خانوادههای ایرانی تنها 2دهم درصد است. شکر در کارخانههایی تولید میشود که اکثریت آنها غیردولتی هستند و مواد اولیه تولید شکر در هزاران مزرعه کوچک و بزرگ چغندر و نیشکر در سراسر ایران بهوسیله دهقانان خردهپا یا کارگران شاغل در کشت و صنعتها تولید میشود. تجربه نشان میدهد افزایش قیمت شکر به افزایش قیمت سایر کالاها منجر نمیشود و دامنه اثرگذاری اندکی بر تغییر سایر کالاها دارد. در این شرایط اما با مقایسههایی کارشناسی میتوان به این نتیجه حتمی رسید که اگر راه برای افزایش نسبی شکر و آزادسازی آن باز باشد منافع آن در هزاران روستای ایران و کارگران کارخانهها خواهد بود و زیان وارد شده احتمالی به مصرفکننده نهایی حداقل است. در این شرایط اما دولت محترم برای شکر بند و بستهای پرشمار درست کرده و دست و پای آن را بسته و اجازه فعالیت آزاد به آن نمیدهد. اما درمقابل بنزین را چون میتواند به محلی برای تأمین کسری بودجه باشد را با افزایش عامدانه قیمت همراه میکند. به نظر میرسد این رفتار دوگانه دولت در برابر بنزین و شکر و همچنین بسیاری از کالاهای تولید داخل را باید در کانون توجه قرارداد و درباره آن داوری کرد.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.