کد خبر
521729
کیروش مدتهاست از ایران رفته است
It’s over
ساعت 24-آنقدری که در چند روز اخیر درباره ششتایی شدن کیروش در تیم ملی کلمبیا متن تولید شده در مورد تیم ملی فوتبال ایران و برد مقابل بوسنی بحث شکل نگرفته است. کارلوس کیروش نزدیک دو سال است از ایران رفته کلمبیا، آنجا کارش را میکند، پولش را میگیرد، به خاطر باخت فحشش را میخورد و خفتش را میکشد ولی ما در ایران مدام تلاش میکنیم پیوندی میان باخت سنگین کلمبیا و دوران حضور مرد پرتغالی در کشورمان برقرار کنیم.
عدهای خوشحال از نتیجه رقم خورده در امریکای لاتین «دیدین گفتم» گویان وارد عرصه شدهاند و به شادی میپردازند، برخی دیگر اخبار اخراج احتمالی او را با آب و تاب دنبال میکنند و عدهای هم خودشان را ملزم میدانند از سرمربی کلمبیا حمایت کنند چون اگر ثابت شود کیروش خوب است به نوعی ادعاهای گذشته خودشان اثبات شده.
چرا ما باید در مورد کیروش حرف بزنیم؟ دنبال چه میگردیم؟ امروز کیروش کجای فوتبال ماست؟ آیا میخواهیم با بازخوانی دوران حضور کیروش در ایران قدمی در راه اصلاح اشتباهات گذشته برداریم؟ اگر چنین است چه احتیاجی به شاهد گرفتن باخت کلمبیا؟ آیا قرار است هیچوقت از دوگانه دلال موزامبیکی دلال کروات خارج نشویم؟ آیا به تقویم نگاه کردهایم و میدانیم در سال ۲۰۲۰ هستیم و سرمربی تیم ملی ایران دراگان اسکوچیچ است و باید چند وقت دیگر در مقدماتی جام جهانی در سختترین بازیهای ممکن به میدان برویم؟ تمام دلایلی که در مورد ارتباط باخت کیروش و دوران حضور او در ایران آورده میشود، در فوتبال مسائلی غیر قابل استناد هستند و لزوما هیچ چیزی را اثبات نمیکنند.
یکی از جذابیتهای فوتبال غیرقابل پیشبینی بودن آن است. اینکه شکستها و موفقیتها به هزاران عامل بستگی دارد. از چنین فضایی چطور میتوان نتیجهگیری خطی کرد؟ عدهای اصرار دارند چون کیروش در کلمبیا باخته پس به فوتبال ایران هم چیزی اضافه نکرده است. این یکی از آن نتیجهگیریهای خطی است. این ذهنیت به اینجا ختم میشود که موفقیتهای تیم ملی در دوران کیروش هم اتفاقی بوده است. ما شانس آوردیم که در مقدماتی ۲۰۱۴ با گل رضا قوچاننژاد کره را بردیم. ما شانس آوردیم که مدافع مراکش گل به خودی زد. ما شانس آوردیم که بیرانوند پنالتی رونالدو را گرفت. پس ثبت بهترین نتیجه تیم ملی ایران در جامهای جهانی ربطی به کیفیت سرمربی نداشته و احتمالا با هر کس دیگری در قامت سرمربی به روسیه میرفتیم همین نتایج خلق میشد. بخشی از این افراد که دنبال ضمیمه کردن یک چیز قابل اندازهگیری هستند تا صرفا پای شانس را وسط نکشیده باشند به آمار تیم ملی در جام جهانی اشاره میکنند. کمترین مالکیت توپ، کمترین خلق موقعیت، کمترین شوت به دروازه بین تیمهای آسیایی. بعد جامپکات میزنند به جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ و سنگینترین شکست تاریخ ایران در این تورنمنت.
موافقان کیروش هم تقریبا با همین فرمت جلو میروند. اگر ویلیامز استرالیایی به اشتباه مهرداد پولادی را اخراج نکرده بود در سال ۲۰۱۴ میتوانستیم قهرمان آسیا شویم. اگر توپ مهدی طارمی گل میشد، ایران برای نخستینبار به دور حذفی جام جهانی میرسید. اگر بازیکنان در بازی با ژاپن آن اشتباه بچگانه را مرتکب نمیشدند بعد از ۵۰ سال در فینال آسیا حاضر میشدیم. این افراد هم از آمار استفاده خودشان را میکنند. بیشترین صدرنشینی ایران در آسیا در رنکینگ فیفا. صعود راحت به جام جهانی ۲۰۱۸. ۸ سال نباختن مقابل کره جنوبی یکی از رقبای اصلی ایران در آسیا و ... نتیجه اینکه کیروش بهترین مربی تاریخ ایران بوده است.
مساله اینجاست که اما و اگرها و آمارهایی که در ظاهر ضدونقیض هستند هیچ چیزی را ثابت نمیکند. اگر قرار باشد فوتبال را روی «اگرها» و آمار ببندیم به جایی نمیرسیم. دنیای فوتبال با همین اگرها به اینجا رسیده. اگر خطای هند مارادونا در جام جهانی ۱۹۸۶ گرفته میشد چه اتفاقی میافتاد؟ اگر مهاجمان آرژانتین در فینال جام جهانی ۲۰۱۴ آن قدر موقعیتسوزی نمیکردند؟ اگر داور فینال لیگ قهرمانان 16-2015 بین رئال و اتلتیکو متوجه گل آفساید شاگردان زیدان میشد؟ آمارها گاهی اوقات غلطاندازند. یونان و پرتغال با بدترین آمارهای ممکن قهرمان یورو شدند. این اگرها و اطلاعات وقتی نتیجه ثبت شده باشد به هیچ دردی نمیخورند و فقط برای داستانسرایی کارایی دارند. همچنین باخت در یک برهه دیگر و در شرایط دیگر نمیتواند تغییری در گذشتهها به وجود بیاورد. مورینیو فاتح سهگانه اروپاست حتی اگر تا آخر عمرش به نزدیکی هیچ جامی نرسد. رانیهری یک بار در سال ۲۰۱۶ با لستر قهرمان لیگ برتر انگلیس شده و اخراجش در میانه فصل بعد باعث نمیشود افتخار او از تاریخ خط بخورد. همینطورکه باعث نمیشود نتایج ضعیفش در تیم ملی یونان تغییر کند. محمد صلاح در چلسی فاجعه بود و در لیورپول معرکه. برخی میگویند مورینیو چطور آن مهاجم را از دست داد، چرا که فکر میکنند یک بازیکن خوب طبیعتا باید همه جا خوب باشد! مودریچ سال ۲۰۱۸ بهترین بازیکن جهان بود و اهمیتی ندارد در سال ۲۰۱۹ بیشتر از روی نیمکت بازیها را دنبال کرد.
شاید نیاز باشد یک جایی بیخیال کارلوس کیروش بشویم. اگر انتقادی به رفتارهای کیروش داشتیم و معتقدیم بخشی از آن به ساختار غلط فوتبال ایران برمیگردد باید بدانیم که کیروش رفته و هنوز آن ساختارهای غلط با قدرت سرجایشان هستند. امروز هر اتفاقی که برای مربی سابق تیم ملی میافتد، به جایی که او در آن حضور دارد مرتبط است. مگر اینکه یک نفر بخواهد کل دوران حرفهای کیروش را بررسی کند که در این صورت نباید شاهد حضور هزاران باره اسم ایران و افرادی نظیر تاج و کفاشیان و برانکو باشیم. در فیلمها وقتی یکی از کاراکترها مدتهای طولانی درگیر اتفاقی میشود که در گذشته رخ داده مثل مردن یک شخص یا جدایی ناخواسته، با یک جمله تاکیدی از سوی دیگران مواجه میشود تا شاید بیخیال شود. به او میگویند It’s over یعنی تمام شد! حالا ما هم باید محکم رو به همه کسانی که نمیخواهند بیخیال کیروش شوند و قصد دارند تا سالها هر اتفاقی که برای کیروش میافتد را با توجه به دوران حضورش در ایران تحلیل کنند، بگوییم «It’s over»!
چرا ما باید در مورد کیروش حرف بزنیم؟ دنبال چه میگردیم؟ امروز کیروش کجای فوتبال ماست؟ آیا میخواهیم با بازخوانی دوران حضور کیروش در ایران قدمی در راه اصلاح اشتباهات گذشته برداریم؟ اگر چنین است چه احتیاجی به شاهد گرفتن باخت کلمبیا؟ آیا قرار است هیچوقت از دوگانه دلال موزامبیکی دلال کروات خارج نشویم؟ آیا به تقویم نگاه کردهایم و میدانیم در سال ۲۰۲۰ هستیم و سرمربی تیم ملی ایران دراگان اسکوچیچ است و باید چند وقت دیگر در مقدماتی جام جهانی در سختترین بازیهای ممکن به میدان برویم؟ تمام دلایلی که در مورد ارتباط باخت کیروش و دوران حضور او در ایران آورده میشود، در فوتبال مسائلی غیر قابل استناد هستند و لزوما هیچ چیزی را اثبات نمیکنند.
یکی از جذابیتهای فوتبال غیرقابل پیشبینی بودن آن است. اینکه شکستها و موفقیتها به هزاران عامل بستگی دارد. از چنین فضایی چطور میتوان نتیجهگیری خطی کرد؟ عدهای اصرار دارند چون کیروش در کلمبیا باخته پس به فوتبال ایران هم چیزی اضافه نکرده است. این یکی از آن نتیجهگیریهای خطی است. این ذهنیت به اینجا ختم میشود که موفقیتهای تیم ملی در دوران کیروش هم اتفاقی بوده است. ما شانس آوردیم که در مقدماتی ۲۰۱۴ با گل رضا قوچاننژاد کره را بردیم. ما شانس آوردیم که مدافع مراکش گل به خودی زد. ما شانس آوردیم که بیرانوند پنالتی رونالدو را گرفت. پس ثبت بهترین نتیجه تیم ملی ایران در جامهای جهانی ربطی به کیفیت سرمربی نداشته و احتمالا با هر کس دیگری در قامت سرمربی به روسیه میرفتیم همین نتایج خلق میشد. بخشی از این افراد که دنبال ضمیمه کردن یک چیز قابل اندازهگیری هستند تا صرفا پای شانس را وسط نکشیده باشند به آمار تیم ملی در جام جهانی اشاره میکنند. کمترین مالکیت توپ، کمترین خلق موقعیت، کمترین شوت به دروازه بین تیمهای آسیایی. بعد جامپکات میزنند به جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ و سنگینترین شکست تاریخ ایران در این تورنمنت.
موافقان کیروش هم تقریبا با همین فرمت جلو میروند. اگر ویلیامز استرالیایی به اشتباه مهرداد پولادی را اخراج نکرده بود در سال ۲۰۱۴ میتوانستیم قهرمان آسیا شویم. اگر توپ مهدی طارمی گل میشد، ایران برای نخستینبار به دور حذفی جام جهانی میرسید. اگر بازیکنان در بازی با ژاپن آن اشتباه بچگانه را مرتکب نمیشدند بعد از ۵۰ سال در فینال آسیا حاضر میشدیم. این افراد هم از آمار استفاده خودشان را میکنند. بیشترین صدرنشینی ایران در آسیا در رنکینگ فیفا. صعود راحت به جام جهانی ۲۰۱۸. ۸ سال نباختن مقابل کره جنوبی یکی از رقبای اصلی ایران در آسیا و ... نتیجه اینکه کیروش بهترین مربی تاریخ ایران بوده است.
مساله اینجاست که اما و اگرها و آمارهایی که در ظاهر ضدونقیض هستند هیچ چیزی را ثابت نمیکند. اگر قرار باشد فوتبال را روی «اگرها» و آمار ببندیم به جایی نمیرسیم. دنیای فوتبال با همین اگرها به اینجا رسیده. اگر خطای هند مارادونا در جام جهانی ۱۹۸۶ گرفته میشد چه اتفاقی میافتاد؟ اگر مهاجمان آرژانتین در فینال جام جهانی ۲۰۱۴ آن قدر موقعیتسوزی نمیکردند؟ اگر داور فینال لیگ قهرمانان 16-2015 بین رئال و اتلتیکو متوجه گل آفساید شاگردان زیدان میشد؟ آمارها گاهی اوقات غلطاندازند. یونان و پرتغال با بدترین آمارهای ممکن قهرمان یورو شدند. این اگرها و اطلاعات وقتی نتیجه ثبت شده باشد به هیچ دردی نمیخورند و فقط برای داستانسرایی کارایی دارند. همچنین باخت در یک برهه دیگر و در شرایط دیگر نمیتواند تغییری در گذشتهها به وجود بیاورد. مورینیو فاتح سهگانه اروپاست حتی اگر تا آخر عمرش به نزدیکی هیچ جامی نرسد. رانیهری یک بار در سال ۲۰۱۶ با لستر قهرمان لیگ برتر انگلیس شده و اخراجش در میانه فصل بعد باعث نمیشود افتخار او از تاریخ خط بخورد. همینطورکه باعث نمیشود نتایج ضعیفش در تیم ملی یونان تغییر کند. محمد صلاح در چلسی فاجعه بود و در لیورپول معرکه. برخی میگویند مورینیو چطور آن مهاجم را از دست داد، چرا که فکر میکنند یک بازیکن خوب طبیعتا باید همه جا خوب باشد! مودریچ سال ۲۰۱۸ بهترین بازیکن جهان بود و اهمیتی ندارد در سال ۲۰۱۹ بیشتر از روی نیمکت بازیها را دنبال کرد.
شاید نیاز باشد یک جایی بیخیال کارلوس کیروش بشویم. اگر انتقادی به رفتارهای کیروش داشتیم و معتقدیم بخشی از آن به ساختار غلط فوتبال ایران برمیگردد باید بدانیم که کیروش رفته و هنوز آن ساختارهای غلط با قدرت سرجایشان هستند. امروز هر اتفاقی که برای مربی سابق تیم ملی میافتد، به جایی که او در آن حضور دارد مرتبط است. مگر اینکه یک نفر بخواهد کل دوران حرفهای کیروش را بررسی کند که در این صورت نباید شاهد حضور هزاران باره اسم ایران و افرادی نظیر تاج و کفاشیان و برانکو باشیم. در فیلمها وقتی یکی از کاراکترها مدتهای طولانی درگیر اتفاقی میشود که در گذشته رخ داده مثل مردن یک شخص یا جدایی ناخواسته، با یک جمله تاکیدی از سوی دیگران مواجه میشود تا شاید بیخیال شود. به او میگویند It’s over یعنی تمام شد! حالا ما هم باید محکم رو به همه کسانی که نمیخواهند بیخیال کیروش شوند و قصد دارند تا سالها هر اتفاقی که برای کیروش میافتد را با توجه به دوران حضورش در ایران تحلیل کنند، بگوییم «It’s over»!
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.