دندان ندارم خجالت میکشم بخندم
یساعت 24 - کم- شاید روزی نوشتن درباره رنجهای مردم ایران به دلایل گوناگون از جمله کمتر بودن رنج آنها نسبت به درد و رنج کشورهای دیگر چندان به کار نمیآمد اما این روزها انگار از زمین و آسمان رنج میروید و میبارد. حالا دیگر در این روزگار ننوشتن از رنجهای آدمیان مانده در سرزمین مادری ناجوانمردانه است.
اخبار مرتبط
خب حالا چه میخواهید بگویید که این مقدمه دردناک را نوشتید؟ واقعیت این است که برخی نوشتهها و برخی آگهیهای منتشر شده در سایتها و یا چسبانده شده به کف خیابانها آدمی را ناراحت میکند.
دوم- لطفا میشود مثالی روشن در اینباره بنویسید تا خوانندگان ارجمند روزنامه هم بدانند؟ بله. به این خبر که در ایلنا منتشر شده توجه کنید. یک شهروند ۴۴ساله میگوید: «در فک بالا و پایین سمت راست صورتم تنها دو سه دندان باقیمانده است، مابقی کشیده شده و نیاز به ایمپلنت دارد اما واقعا از عهده هزینههای چنددهمیلیون تومانی ایمپلنت بر نمیآیم. خجالت میکشم لبخند بزنم و جای خالی دندانهایم مشخص شود، یعنی هم به لحاظ روانی تحتفشار هستم و هم به لحاظ جسمی. بیمه هم فایده ندارد. »
سوم- دیگر چه؟ آیا شما سربههوا هستید و نمیبینید در کف خیابانها آگهیهایی چسبیده که نوید میدهد ۱۵میلیون وام فوری؟ ۱۵میلیون برای یک خانواده حتی ندار مگر چقدر گرهگشاست؟ نکته مهم این است که این وامها متقاضی دارند در غیر این صورت منتشر نمیشدند. یا ندیدهاید این روزها در و دیوار شهر پرشده از دندانپزشکی قسطی؟
چهارم- حالا پرسش چیست؟ پرسش مردم این است: چه زمانی وضعیت کشور عادی میشود و میتوان دید که رنج و بدبختی گریبان مردم را رها کرده است؟ مردم گرفتارند. باید به رنج و ناداری پایان داده شود تا مردم بخندند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.