کد خبر
537537
نگاهی به رویکرد بینرشتهای به آب
سواد و سوادآموزی آبی
ساعت 24-آب ترکیب شیمیایی شگفتانگیز و یک منبع اکولوژیکی، مولفه اصلی برای آینده پایدار سرزمینهاست. در اهداف توسعه سازمان ملل تا سال 2030 همه دولتها باید دسترسی به آب سالم و بهداشتی برای همه مردم را ممکن سازند، اما گزارشها نشان میدهد چالش اصلی نه در کمبود آب، بلکه در مدیریت پایدار و یکپارچه است که توزیع عادلانه را با قدرت، ثروت و ناکارآمدی و فساد سیستماتیک درگیر کرده است.
عامل مهم این چالش مدیریتی نیز درک ناقص و نادرست قدرت سیاسی و تصمیمگیرندگان و مصرفکنندگان در مورد منابع آب است. البته این امر بزرگترین مخاطره برای هر سرزمین است، چرا که در دنیای آینده و با چالش تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت و مساله بقا، آب نقش تعیینکنندهای در سرنوشت ملتها داشته و تبدیل به کانون منازعات و مناقشات سیاسی و اجتماعی خواهد شد. در نتیجه فهم درست منابع آب و برطرف کردن چالشهای مدیریت آن با رویکرد بینرشتهای برای همه مردم ضمانتکننده آیندهای پایدار خواهد بود. توزیع و مصرف آب تابع تصمیمات درست سیاستگذاران در بخش قانونگذاری، اقتصاد آب، تکنولوژی، مشارکت و آموزش شهروندان است و هر بخش از اینها نیز به بخشهای مختلف دانش وابستهاند. از این رو حل مسائل آب باید مبتنی بر دانش و درک روشن از منابع آب و روابط بینرشتهای آن به منظور شناسایی چالشها و فرصتها در بستر محلی، ملی و جهانی باشد. سواد آبی و سوادآموزی آب به معنای درک منابع آبی به عنوان چیزی فراتر از یک کالا و آموزش رابطه متقابل انسان با منابع آبی است. منابع آب بیش از هرچیز قربانی فهم و درک و ارتباطند. عدم درک آب به این علت است که همپای مدرنیزاسیون جوامع، رویکرد اجتماعی و فرهنگی سنتی جوامع به آب از دست رفته و آب تبدیل به یک کالای مهم در جهت مصرفزدگی شده است. البته وقتی صحبت از سواد آبی میشود، منظور فقط تهیه جزوات آموزشی برای مردم نیست؛ منظور رفع نیاز دانشی همه سطوح است. به ویژه اینکه بسیاری از آسیبها و فجایع غیرقابل جبران زیستمحیطی و اجتماعی نه توسط مردم، بلکه توسط سیستم حکمرانی آب رقم خورده است. در سرزمین ما آب را که بهطور تاریخی مسالهای ذاتا اجتماعی و محور معیشت است، به یک مساله صرفا مهندسی تقلیل دادهاند و بخش اجتماعی آب نیز در مدیریت منابع آب و پروژههای آبی جایگاهی ندارد. بودن پیوست مطالعات اجتماعی در پروژهها نیز زینتی است. فقر سواد آبی موجب شده مهندسانی که به اجتماعی بودن آب چندان اعتقاد ندارند؛ مطالعات اجتماعی پروژههای آبی را برای تصمیمگیری ضروری ندانسته و آن را به نمایشی صرفا برای خالی نبودن عریضه تقلیل دادهاند. چالشهای اجتماعی و اقتصادی زیادی چون تخریب جوامع، مهاجرتهای سرگردان به حاشیه شهرها، از بین بردن منابع طبیعی و جنگلها، از بین بردن زمینهای کشاورزی و خشک کردن تالابها و رودخانهها و... در حین انجام پروژههای انتقال آب و سدسازیهای بیامان؛ جوامع را به قربانیهای نه چندان با اهمیت پروژههای بزرگ حوزه آب و صنعت تبدیل کرده و اینها نتیجه بارز نقص دانش و نگرش حکمرانان آب به دیگر حوزههای علمی است. درک اینکه منابع آب ذاتا به فرآیندهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، تعصبات محلی و قومی و منازعات و مناقشات گره خورده و چیزی فراتر از هیدرولوژی و مهندسی است برای حکمرانان آب یک ضرورت بنیادی است. اینکه حکمرانان و تصمیمگیرندگان آب درک کنند که تصمیماتشان باید با دانش بینرشتهای تایید شود؛ بنیان سوادآموزی آب برای مدیریت پایدار آبی بوده و غفلت از این امر آینده آبی سرزمین را مبهم و ناپایدار خواهد کرد. سوادآموزی آبی در سطوح مختلف و با اهداف و رویکردهای متنوع و مناسب لازمه همه سیاستگذاریهای حوزه آب است. البته آموزش به روشهای قدیمی چندان گرهگشا نخواهد بود. آموزش باید مبتنی بر متد «چهار سی به معنای تفکر انتقادی، ارتباط، همکاری، خلاقیت» Four Cs: critical thinking, communication collaboration and creativity باشد و این متد برای هر نوع آموزشی در دنیای آینده و حال حاضر ضروری است. مهمترین هدف این نوع آموزش، توانایی کنار آمدن با تغییر، یادگیری چیزهای جدید و حفظ توازن و تعادل در وضعیتهای ناآشناست. بخشی از برنامههای آموزشی باید مبتنی بر نوع نیازهای هر سطح تدوین شود، بدیهی است دانش آبی و مسوولیت در قبال آن برای یک کشاورز، یک زن خانهدار شهری و یک سیاستمدار فرق دارد، هرچند همه سطوح باید با آب و فرآیندهای آن آشنا شده و رابطه متقابل آن را با جامعه پیرامونشان درک کنند. ذکر این نکته ضروری است که باید سوادآموزی آبی به عنوان یک محور حیاتی سیاستگذاری عمومی در قالب آموزش مداوم و یک فرآیند دیده شود، نه یک پروژه با کارفرماهای متعدد. کشورهای جهان حتی در مناطق فقیر چون کنیا و نیجریه از چند سال قبل به آموزش آبی در همه سطوح در جهت سازگاری با کمآبی روی آوردهاند. سازگاری با کمآبی فقط سازهسازی، اجرای پروژههای سدسازی و انتقال آب نیست، بلکه افزایش دانش و تغییر نگرشهای قبلی در مورد آب و جایگزین کردن نگرشهای جدیدی که قابلیت خلق فرصتهای جدیدی را برای مردم دارند و همچنین تکمیل و اصلاح شیوههای ناقص است. بر این اساس در برخی کشورهای جهان بسته جدید منابع آموزشی تهیه شده و از مدارس و انجمنهای محلی شروع به توسعه دانش آب با بهکارگیری دانش بینرشتهای؛ از هنر، دانش بومی گرفته تا مهارتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوقی با اهداف جهانی کردهاند. همچنین در بعضی از کشورهای جهان برنامهریزی در این خصوص مبتنی بر پژوهش بوده است. مثلا تحقیقی که در خصوص شاخص ارزیابی سطح سواد آب شرب شهری در سی و یک مرکز استان در چین انجام شده نشان داد که نمره سواد آب نسبتا بالا است، اما نمره رفتار آب نسبتا پایین است. این پژوهشها میتواند چشماندازی را برای سیاستگذاری در بخش آب روشن کند که برنامهها را مطابق با ضرورتها تدوین کنند. اینگونه پژوهشها در بخش روستایی و صنعت نیز بسیار مهم است و در حقیقت ارزیابی سواد آبی، راهی برای شناسایی محورهای مهم و لازم فرآیند سوادآموزی آبی میگشاید. رفتار آبی به این معناست که سیاستگذاران درک کنند چگونه منابع آبی را طوری مدیریت کنند که به اصلاح رفتار آبی عمومی در همه بخشها منجر شود. در حقیقت چالش همه جوامع «مصرف حریصانه آب» توسط بخشهای مختلف است که خود نتیجه تصمیمات ناقص بالادستی است. به عنوان مثال در بسیاری از جوامع شهری، 30 درصد تا 50 درصد از کل آب فرآوریشده برای آبیاری باغچههای خانگی مصرف میشود که مردم نمیخواهند از آنها دست بکشند؛ سواد آبی در سطح آموزش به مردم یعنی انتقال دانش برای بهکارگیری تکنیکهای کاهش مقدار آبی مصرفی برای آبیاری، آموزش برای جمعآوری آب باران و کاهش نیاز به آب شهری و استفاده از الگوی کشت و آموزش و مشارکت در حفظ منابع با استفاده درست است، اما در سطح تصمیمگیری بحث نرخ آب، جریمههای مالی برای بدمصرفی، راههای تصفیه و بازچرخانی و ... مطرح است؛ این یعنی برای مصرف بهینه به دانش بینرشتهای در سطوح مختلف نیاز است که نتیجه آن کاهش مصرف آب شود. در بخش کشاورزی از تولید تا مصرف نیز این امر بسیار مهم است. هدررفت آب در کلیه فرآیندهای کشاورزی از مصرف مستقیم حین آبیاری گرفته تا مقدار آب مجازی در محصولات کشاورزی و منابع غذایی یک مساله جهانی است و جلوگیری از این هدررفت در هر سطحی نیز یک ضرورت حیاتی برای حفظ منابع آب و خاک است. مردم در حالی به راحتی غذا را تبدیل به زباله میکنند که نمیدانند چگونه باعث اتلاف آب، افزایش انتشار گازهای گلخانهای و تسریع تغییرات آب و هوایی هستند و این کار چگونه بر کل اکوسیستم تاثیر منفی میگذارد. از این رو آموزش سواد آبی یعنی آموزش براساس نیاز مردم در سطوح مختلف برای شناخت موقعیت و مسوولیتشان در قبال آب است. مثلا دستاندرکاران کشاورزی در همه سطوح باید به دانش برآورد نیاز آبی قبل از کشت، تغییر الگوی کشت، تغییر نوع آبیاری، نحوه مشارکت در ذخیرهسازی آبهای زیرزمینی و آبخوانداری، تقویت صنایع تبدیلی و تکمیلی، روشهای ذخیره طولانی غذا مانند خشک کردن و متناسبسازی تولید و مصرف غذا با توزیع عادلانه آن یاد گرفته و البته سرمایه بهکارگیری دانششان را نیز داشته باشند. در ایران مثلا نه تنها در بخش توزیع و مصرف نابرابری وجود دارد، بلکه بین سرمایهگذاری در «آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی» نیز ما شاهد نابرابری هستیم. درحالیکه سیستم حکمرانی با دانش ناکافی در حوزه آب سرمایههای عظیمی را به بهانه اشتغالزایی خرج انتقال آب بین حوضهای، سدسازی و آب شیرکنی برای مصرف صنایع آببری چون فولاد میکند، برای آبهای زیرزمینی که معمولا مورد استفاده کسب و کارهای خرد و متوسط کشاورزی و تامین امنیت غذایی میلیونها نفر است خود را کنار کشیده و نجات اشتغال این بخش را وظیفه خود نمیداند که این امر موجب هدر رفتن منابع عظیم آبهای زیرزمینی در بخشهای مختلف کشاورزی میشود. این چالش خود مصداق بارز نقص سواد آبی در سطح حکمرانی است. در این بخش سیستم حکمرانی به راهکار ناقصی مانند بستن چاههای آب کشاورزان اغلب فقیر روی آورده؛ بدون اینکه مسوولیت عواقبش که دامن زدن به فقرزایی و مهاجرت روستاییان و گسترش حاشیهنشینی و مسائل پیچیده آن است بیندیشد. سواد آبی با رویکرد بینرشتهای یعنی سیستم حکمرانی آب نگاهی عادلانه به کل سطوح داشته و سیاستگذاری مبتنی بر رانت و فساد و ناکارآمدی را پایان میدهد و همانگونه که دلواپس اشتغال در صنعت فولاد است، برای حفظ روستاها و زندگی روستایی نیز دغدغهمند است و با مشارکت در سرمایهگذاری در بخشهایی مانند صنایع تبدیلی و تکمیلی و اشتغال جایگزین، بدون آسیب زدن به روستاها و تولید و اشتغال، مصرف آبهای زیرزمینی را با مشارکت و سرمایهگذاری در کشاورزی پایدار کاهش دهد. در بخش مصرف نیز سواد آبی مصرفکنندگان برای تشخیص میزان آب مجازی به کاربرده شده در محصولات آببر و کاهش مصرفشان تعیینکننده است. سواد آبی یک ضرورت حاکمیتی است چرا که برای دستیابی و تحقق اهداف توسعهای در زمینه آب، باید گامهایی اساسی و عملی متناسب با شرایط بومی، فرهنگی، اقتصـادی، اجتمـاعی و اقلیمی به ویژه مشارکتی برداشته شود. جلب مشارکت اجتماعی مردم در حوزه آب نیز یک محور مهم سواد آبی با رویکرد بینرشتهای است. از آنجا که مردم در مواقع فقر و خطر تصمیمات شتابزده و ناصحیح میگیرند، مشارکت که در حقیقت نوعی خردجمعی است کمک میکند که دامنه تصمیمگیری اشتباه و فاجعهبار کاهش و مسوولانه درمورد آنچه باقی مانده است تصمیمگیری و برنامهریزی شود. مثلا درک مساله «تقلیلپذیری منابع آب زیرزمینی» و پاسخ به آن یعنی تلاش برای «پایدارسازی و حفاظت از آبهای زیرزمینی» نیاز به رویکرد مشارکتی دارد به این معنا که در سطوح مختلف باید درک شود که منابع آب زیرزمینی چون نمیبینیم بیشتر در معرض خطرند. پیشنیاز این درک، فهم این نکته که این منابع بیانتها نبوده و از بین رفتنیاند، است. اینکه نمایندگان مجلس ناگهان تصمیم میگیرند کشت برنج را در یک کشور نیمهبیابانی درگیر در تنش آبی آزاد کنند، دقیقا به این دلیل است که آنها درکی از تقلیلپذیری منابع آب ندارند و سوادآموزی آبی یعنی تغییر نگرش همه سطوح از کلان تا خرد برای اصلاح مواضع اشتباهی که بسیار مخاطرهآمیزند و تدوین قوانین و شیوههایی که دامنه خطر را کم کند، است. محور مهم دیگر سوادآموزی آبی عدالت اجتماعی در حوزه آب است. آب مسالهای است که همه مردم به نحوی در آن درگیرند، چه مصرفکننده آب شرب و چه صنایع بزرگ و کشاورزی؛ اما مساله مهم عدالت در توزیع و دسترسی منابع آبی است. یکی از تنشزاترین چالشهای آب نیز این محور است. سواد آبی در این محور یعنی اجرای عدالت در توزیع منابع آب به منظور جلوگیری از تنشهای اجتماعی و مناقشات ملی و محلی از یکسو و دسترسی همه مردم به آب سالم بهداشتی از سوی دیگر است. اگر سیستم حکمرانی آب و سیاستگذار در این مورد با نقص دانش روبهرو باشد و خود را به مهندسی و سازهسازی محدود کند، به زودی حاکمیت با چالشهای جدی مواجه خواهد شد که امنیت را در سطوح مختلف مختل میکند.
نمونه اصلی این مساله بحث «کولبری آب» زنان و کودکان است که مصداق بارز ناعادلانه بودن دسترسی به آب شرب و بهداشتی است. نمونه دیگر آن وضعیت کم آبی روستاهای استانهای پر آبی چون خوزستان است که به کانون مناقشه تبدیل شده است. سواد آبی باید نگرشهای تبعیضآمیز را از تفکر سیستمی اصلاح کرده و سپس با کمک متخصصان حوزههای مختلف و دادههای معتبر، در جهت سازگاری با کمآبی و کاهش تنش آبی، ارزیابی جامعی در جهت کاهش نابرابری و توزیع عادلانه به عمل آورند. در نهایت، سواد آبی نباید به پخش کردن بروشور و تبلیغات و کتابهای درسی تقلیل داده شود. سواد آبی داشتن دانش علمی و بینرشتهای در تمام سطوح برای شناختن منابع آب، فهم ارتباط بین دسترسی و استفاده عادلانه از آب، مشارکت در حفاظت از منابع آب و بحث و گفتوگو در مورد مسائل اجتماعی و فرهنگی مربوط به آب برای تحتتاثیر قرار دادن جامعه در جهت مصرف پایدار است. مخاطرات پیامد تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین، آلایندههای نوترکیب و آلودهکننده آبهای زیرزمینی و سطحی، زیرساختهای پیری که برای بسیاری از کشورهای جهان امکان مدرن کردنشان در دسترس نیست؛ زندگی در جهان آینده را سختتر خواهد کرد و آب کانون تصمیمگیری و تنشهای سیاسی جهانی خواهد شد. از آنجا که دانش یک منشأ مهم قدرت است، در جهت تقویت حمایت عمومی از سیاستهای زیستمحیطی در همه سطوح ابتدا باید به دانشی مجهز شد که این روابط را درک کرده و به عدالت اجتماعی حول منابع آبی باور داشته باشد. در چنین شرایطی است که میتوان انتظار داشت عموم مردم برای پیشبرد اهداف پایدارسازی و حفاظت از منابع آبی مشارکت کرده و غده جهالت بدخیم در حوزه آب مداوا شود.
مهتا بذرافکن دکترای جامعهشناسی و پژوهشگر
نمونه اصلی این مساله بحث «کولبری آب» زنان و کودکان است که مصداق بارز ناعادلانه بودن دسترسی به آب شرب و بهداشتی است. نمونه دیگر آن وضعیت کم آبی روستاهای استانهای پر آبی چون خوزستان است که به کانون مناقشه تبدیل شده است. سواد آبی باید نگرشهای تبعیضآمیز را از تفکر سیستمی اصلاح کرده و سپس با کمک متخصصان حوزههای مختلف و دادههای معتبر، در جهت سازگاری با کمآبی و کاهش تنش آبی، ارزیابی جامعی در جهت کاهش نابرابری و توزیع عادلانه به عمل آورند. در نهایت، سواد آبی نباید به پخش کردن بروشور و تبلیغات و کتابهای درسی تقلیل داده شود. سواد آبی داشتن دانش علمی و بینرشتهای در تمام سطوح برای شناختن منابع آب، فهم ارتباط بین دسترسی و استفاده عادلانه از آب، مشارکت در حفاظت از منابع آب و بحث و گفتوگو در مورد مسائل اجتماعی و فرهنگی مربوط به آب برای تحتتاثیر قرار دادن جامعه در جهت مصرف پایدار است. مخاطرات پیامد تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین، آلایندههای نوترکیب و آلودهکننده آبهای زیرزمینی و سطحی، زیرساختهای پیری که برای بسیاری از کشورهای جهان امکان مدرن کردنشان در دسترس نیست؛ زندگی در جهان آینده را سختتر خواهد کرد و آب کانون تصمیمگیری و تنشهای سیاسی جهانی خواهد شد. از آنجا که دانش یک منشأ مهم قدرت است، در جهت تقویت حمایت عمومی از سیاستهای زیستمحیطی در همه سطوح ابتدا باید به دانشی مجهز شد که این روابط را درک کرده و به عدالت اجتماعی حول منابع آبی باور داشته باشد. در چنین شرایطی است که میتوان انتظار داشت عموم مردم برای پیشبرد اهداف پایدارسازی و حفاظت از منابع آبی مشارکت کرده و غده جهالت بدخیم در حوزه آب مداوا شود.
مهتا بذرافکن دکترای جامعهشناسی و پژوهشگر
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.