کارها درست نشود خوزستان همیشه تنگنای اب خواهد داشت
ساعت 24 - مدیر دفتر مطالعات آب مرکز پژوهشها معتقد است حکمرانی منابع آبی ما بر اساس اقتصاد سیاسی،رانت،منافع گروههای سیاسی و مولفههای غیرفنی تعریف شده وباید در چارچوب یک آمایش سرزمینی صحیح اصلاح شود.
به گزارش خبرنگار مهر، در ماه اخیر داغترین بحثهای رسانهها موضوع بحران آبی خوزستان بود. بحرانی که با درگیر کردن بیش از ۱۵۰۰ روستا و ایجاد خسارات مالی فراوان به کشاورزان و دامداران استان اوج گرفت و در حال حاضر با تصمیم افزایش خروجی سد کرخه این نگرانی را ایجاد کرده که در ماههای پیش رو با صفر کردن ذخیره این سد، بحرانی تازه را رقم بزند.به طور کلی تغییرات آب و هوایی این سالهای کشور نشان میدهد دوره بازگشتهای سیل و خشکسالی کوتاه شده و اگر برای آن فکر اساسی نشود، کشور هر ساله درگیر یک بحران جدید میشود. جمال محمدولیسامانی، مدیر دفتر مطالعات آب مرکز پژوهشهای مجلس:دراین باره می گوید :
ریشه اصلی این ضعف حکمرانی در اب را باید در فقدان آمایش سرزمین جستجو کرد؛ متأسفانه یک آمایش سرزمینی درست و دقیق استانی و حتی فرااستانی نداریم؛ فرااستانی که میگوییم دلیلش آن است که شرایط برخی استانها از لحاظ برنامه ریزی توسعهای مشابه است. مانند استانهای شمالی یا نوار ساحلی جنوبی. برخی استانها نیز شرایط خاصی دارند که در برنامه ریزی توسعهای باید به این شرایط خاص توجه کرد. یکی از مأموریتهای حاکمیت ایجاد یک نظام توسعه پایدار (stable development) است. با چنین نگاهی، یک وزارتخانه مثل نیرو یا وزارت صمت نمیتواند بدون توجه به امکانات و ظرفیتهای استانی و برنامه توسعه پایدار، بیاید برنامه بدهد و بگوید من فلان طرحها را میخواهم در فلان استان اجرا کنم. متأسفانه یکی از دلایل عقب افتادگی کشور در بحث توسعه، فقدان همین سند آمایش سرزمین است که بعد از گذشت ۴ دهه از انقلاب به تازگی در هیأت وزیران تصویب شده است. البته کمی شتابزده تصویب شده و نواقصی دارد. یعنی سند ایده الی که مورد توافق صاحبنظران و خبرگان باشد، نیست و باید اصلاح شود.
به طور دقیقتر یعنی وقتی شما میخواهید برای یک حوضه آبریز برنامهریزی کنید، چندین استان بزرگ درگیر میشوند.به طور مثال استانهای خوزستان، لرستان، چهارمحال و بختیاری و فارس در تغییرات حوضه آبریز خلیج فارس درگیر میشوند. برنامه ریزی حوضه آبریز یعنی پتانسیل این آبی که وجود دارد کجا باید خرج شود.طبیعتاً در همان منطقه و با توجه به منابع طبیعی، زمینهای زراعی و ظرفیتهای منطقه. برنامه جامع مشخص میکند که چه صنایعی با توجه به آببر بودن یا نبودن صنعت در منطقه مستقر شود.به عقیده من توسعه استانهایی مثل کرمان و یزد نباید به شکلی که الآن در حال اتفاق افتادن است، باشد. به طور کلی فلات مرکزی باید به شکل دیگری توسعه یابد.توجه کنید مباحث حکمرانی آنقدر حساس است که اگر یک تصمیم اشتباه بگیرد تا ثریا دیوار کج میرود! به طور مثال همین طرحهای انتقال آب کارون که بیشتر آنها به سرانجام رسیده است، بر اساس همین توافق دو میلیارد و دویست مترمکعبی که کردهاند، نمونه کاملی از ارتباط نادرست سند توسعه درست با حکمرانی است.و یا این بحث شیرین سازی آب و انتقال خلیج فارس به بخشهای مرکزی که متولی آن خود وزارت صمت است و وزارت نیرو نیست. شما میبینید برای هر مترمکعبی که آب میرسد، به گفته خودشان، دو یورو هزینه میشود، در بین راه هم احتمالاً به شهرهای و روستاهای بین راه آب میدهند و توقعات مردم هم بالا بردهاند. این هم در همان ساختار حکمرانی و توسعه غلط تعریف میشود.بنابراین بحران آبی ما ناشی از ضعف گسترده در حکمرانی مدیریت آب ما است که مبتنی بر آمایش سرزمینی نیست و در خیلی از موارد مبتنی بر اقتصاد سیاسی است. چرا اقتصاد سیاسی؟ زیرا وقتی شما قیمت آب، برق، گاز و دیگر موارد را مفت میکنید به مثابه رانت تلقی میشود. همین باعث میشود مسئولین و نمایندههای استان تمام تلاششان را میکنند که منافع مردم منطقه خود را با طرحهای مختلف تأمین کنند که همه اینها ناشی از عدم وجود یک آمایش سرزمینی صحیح برایی توسعه کشور است.وقتی که این سند وجود داشته باشد، نهادهای اجرایی و نظارتی کار خود را به درستی انجام دهند، قوه مقننه هم از این سند حمایت کند این مشکلات شکل نمیگیرد که بالفرض در یک منطقه استان برای آب شربشان به مشکل بخورند و در استانی دیگر، کشاورزی با الگوی کشت نامناسب درحال انجام باشد.طبق قانون، توزیع حقابه باید براساس بارندگی باشد؛ یعنی اگر بارندگی کم باشد به نسبت، سهم همه کم میشود. اگر اینطور اجرا نمیشود، مشکل از نظارت است.