دولت رییسی دنباله دولت احمدی نژاد در تقلیل گرایی
ساعت 24 - گروهی از سیاستمداران بانفوذ ایرانی در سالهای نخست دهه ۱۳۸۰ با رویکردی تازه که درهمتنیدن پوپولیسم و تقلیلگرایی بود فردی به نام محمود احمدینژاد را بالا کشیدند و او را شهردار تهران کردند. او یک سیاستورز حرفهای در سطح خودش بود و توانست در این مقام دل شهروندان و نیز سیاستمداران را با پولپاشیهای جهتدار به دست آورد.
احمدی نژاد با این روش که در میان شهروندان نیز با اقبال روبهرو شده بود در سال ۱۳۸۴ کاندیدای ریاستجمهوری شد و در این دوران بود که وی تقلیلگرایی را رواج داد و با بیان اینکه به دلیل بسته بودن حلقه مدیران درجه اول در دولتهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ کارها گره خورده است بسیاری از اصولگرایان باسابقه مثل لاریجانی و ناطق نوری و نیز اعتدالگرایان و اصلاحطلبان نامداری مثل شادروان هاشمیرفسنجانی و نیز مهدی کروبی را در روند انتخابات از چشم شهروندان بیندازد و با حمایتهای پیدا و پنهان دور دوز رییسجمهور شود. این سیاستمدار حرفهای اما کمدانش در اداره کشور با کنار گذاشتن همه مدیران ورزیده دو دولت پیش از خود و بالا کشیدن یک گروه از دوستان و آشنایان مورد اعتمادش، آنها را به مقامهای وزارت و نیز سازمانهای کلیدی اقتصادی منصوب کرد. احمدینژاد رفتارها و گفتارهای شگفتانگیزی در هشت سال نشان داد تا جایی که اصولگرایان را نیز خسته و سردرگم کرد. برآیند سادهسازی او این شد که در سیاست خارجی با دادن آدرسهای اشتباه ایران را در چاه قطعنامههای سازمان ملل انداخت و نزدیک به ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد صادرات نفت و نیز هزاران میلیارد تومان درآمد به دست آمده از فروش شرکتهای دولتی را هدر داد. میانگین نرخ رشد اقتصاد در هشت سال فعالیت این تقلیلگرای ورزیده این شد که تعادل اقتصاد کلان بههم ریخت و نظم سابق برچیده شد. در آن سالها رسانههای سرسخت هوادار احمدینژاد به ویژه در چهار سال نخست ریاست وی در منصب بالاترین مقام اجرایی در پیشراندن وی به تقلیلگرایی نقش عمده داشتهاند و هر رفتار و گفتار او را بازکننده یکی از گرههای اقتصاد ایران نشان میدادند. این بیماری اما در دولت دوم روحانی نیز به ویژه در میان فرماندهان اقتصادی او حاد شد و بال و پر گرفت.
روزنامه «جهانصنعت» در شمارههای پیشین خود با عنوان ویروس تقلیلگرایی نوشته بود «تقلیلگرایی و سادهسازیهای غیرقابل باور مسائل مهم از سوی او در یک دوران چندساله همه ارکان جامعه مثل سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ و امور اجتماعی را از تعادل نسبی قبلی خارج و فسادهای گسترده درست کرد. شوربختانه و با کمال تاسف باید گفت: دولت دوم آقای روحانی در دو سال تازهسپریشده راه را برای برگشت بیماری تقلیلگرایی هموار کرده است. این یک واقعیت تلخ است که فرماندهان اقتصاد ایران به دلایل گوناگون به این بیماری اهمیت نمیدهند و نمیبینند که اقتصاد ایران به بیماری کمخونی دچار شده و به آهستگی به یک جزیره تبدیل میشود و کیک تولید کوچک و کوچکتر میشود. » واقعیت این است که رسانههای سرسخت هر راهبرد اصلاحگرایانه که روزی پشت احمدینژاد را گرفته و با تقلیلگرایی او را به چاه انداختند و در یک بازی دوسویه به احمدینژاد باختند این روزها در همان نقش ظاهر شده و تقلیلگرایی را رواج میدهند و با سکوت رییس دولت و نیز وزیران روبهرو شدهاند. یک روز تیتر میزنند رییسی مساله واکسن را در کمتر از یک ماه حل کرد، یک روز مینویسند معجزه رییسی در دیپلماسی و حل مساله عضویت ایران در ۴۰ روز و روز دیگر تیتر میزنند سیمان با مدیریت میدانی روند کاهنده گرفت و…. به نظر میرسد موج سوم تقلیلگرایی در حال اوجگیری است.