تهدید اقتصاددانان از سوی روزنامه دولت
ساعت 24 - یکی از زیر مجموعههای روزنامهایران - روزنامه دولت- که اکنون با همه تواناییهای خود دنبال سرکوب فکری منتقدان دولت سیزدهم است و میخواهد با ترساندن منتقدان آنها را از این کار منع کند با بازکردن پرونده 5 اقتصاددانی که در سال گذشته یک بیانیه مشترک درباره مسایل روز پارسال منتشر کرده بودند نوشته است دیگر نمی توان آنها را اقتصاددان نامید زیرا با نوشتن بیانیه به سپهر سیاست وارد شده و همدست ضد انقلاب شدهاند.

این روزنامه 5 اقتصاددان ایرانی شامل دکترمحند طبیبیان ، دکتر محمد مهدی بهکیش ، دکتر مسعود نیلی ، دکتر حسن درگاهی و دکتر موسی غنی «ژاد را متهم کرده است با نوشتن بیانیه درباره دگرگونیهای پاییز پارسال با ضدانقلاب همدست شدهاند. این یک اتهام بزرگ است و معلوم نیست اگر چنین است چرا موسی غنی نژاد به تلویزیون دعوت و مناظره میکند. در بارهاین اتهام زنی روزنامه دولت محمد طبیبیان اقتصاددان سرشناس ایرانی و یکی از تهیه کنندگان بیانیه در صفحه تلگرامیخود نوشته است: پس از ماجرای خانم مهسا و خیزشهای اجتماعی که پیرو آن حاصل شد، چند نفر اقتصاد دان مطلبی را منتشر کردند برای دعوت به کاربرد عقلانیت و مدارا و سنجیدگی خصوصاً از طرف حکومت. در این متن ریشههای مسئله و در نتیجه جهت گیریهای مربوط به راه حل آن هم آمده بود. در آن زمان اینجانب یک نظر سنجی انجام دادم که اکثراً اظهار داشتند متن بیانیه بیش از حد نسبت به حکومت ملایمت آمیز بوده، حتی برخی شبکههای اجتماعی فراتر رفته و این مجموعه را سوپاپ اطمینان و از این دست خواندند. به تصور من ما کاری را کردیم که هر متخصص علوم اجتماعی دلسوز و بیدار و بی طرف بایستی انجام میداد، یعنی موشکافی یک مشکل اجتماعی، ارائه جهت برای راه حل آن مشکل و دعوت از همه خصوصاً حکومت در عقل گرایی انصاف و اعتدال. حال این روزنامه که مشخص است به چه حلقههایی وصل است ادعا میکند ما کاسبان اغتشاش بودهایم. بله کاسبان تحریم و کاسبان فلاکت ملت ایران را همه میشناسند و میدانند به کدام طرف بحث نزدیک تر هستند اما اگر نویسندگان روی جلد آن مجله یک جو اخلاق داشته باشند بایستی انگشت بگذارند بر یک کاسبی کهاین مجموعه اقتصاددان از “اغتشاش” داشتهاند. به جز مزد بگیران خاص کسی از این اعتراضات و عواقب خون آلود آن بهرهای نبرده است، حتی حکومت. ما هم میدانستیم کهاین مطلب از جانب برخی با عکس العمل روبرو میشود تصور اینجانب این است که شاید باز نشسته شدن آقای دکتر نیلی از دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف و مخالفت با ادامه کار، در اوج ظرفیت علمی و تجربی ایشان برای تربیت نسل جوان و انجام امور پژوهشی بیربط با همین رویکرد نیست.