نابودی نفت ایران
ساعت 2 - علی شمساردکانیدرروزنامه جهان صنعت نوشت: شوربختانه هنوز در مصارف داخلی انرژیهای هیدروکربوری حرف اول را در ایران میزنند. دلیلش هم این است که از ابتدا سیستم تعیین قیمت انرژی را اشتباه مقرر کردند. انگلیسیها برای اینکه در میان ایرانیان عوامفریبی کنند و بگویند که شما بدون حضور انگلیسیها با پدیده گرانی سوخت روبهرو خواهید شد، قیمت انرژی را در همه جای ایران یکسان در نظر گرفتند.

جکسون آخرین رییس شرکت نفت ایران و انگلیس در سخنان خود- که در اسناد مذاکرات کنسرسیوم موجود است- میگوید که قیمت نفت در آبادان و اصفهان و تهران یکسان باشد و در ایران نیز تنها کسی که با این مسئله مخالفت کرد، دکتر حسین پیرنیا بود که نخستین اقتصاددان مدرن ایرانی بود. وی مدیرکل اداره نفت بود و مسئله احصای حق 16درصدی ایران از درآمد شرکت نفت ایران و انگلیس را پیگیری کرد و محاسبات این مساله را برعهده داشت.
وی میگفت که قیمت سوخت در شیراز نمیتواند با آبادان یکسان باشد زیرا کمینه هزینهای که در این زمینه، به قیمت تمامشده سوخت افزوده میشود، قیمت حملونقل فرآورده نفتی به شهرهای مختلف است که بهطور طبیعی متفاوت بود. دستکم میبایست که هزینه حملونقل را بر قیمت فرآورده سوختی مترتب میدانستند و شوربختانه مدیران ما تا به امروز به این رویه استمرار بخشیدند و این یک نوع سفاهت است. در قرآن مجید در تعریف سفیه، کسی را گویند که توانایی مدیریت اموال خود را نداشته باشد و کالایی با ارزش کمتر را گرانتر بخرد و کالایی را با ارزش ذاتی بیشتر، به قیمت کمتری به فروش برساند. دولت با این سیستم قیمتگذاری که در قبال این منابع ثروت ملی از خود بروز میدهد، نشان داده که در سفاهت به سر میبرد و این حرف را درباره همه کابینهها میشود ابراز داشت. در اینجا دو فقره عدم عدالت اجتماعی رخ میدهد؛ چرا کسی که پورشه سوار میشود باید یارانهها را شامل حال او کند؟ بعد میآیند از کسبه مالیات بیشتر میگیرند که بودجه ناتراز خود را تراز کنند. در ترکیه قیمت بنزین یک دلار است در حالی که شرکتها این بنزین را با هزینه 90سنت میفروشند و 10سنت هم هزینه مالیاتی میگیرند. در افغانستان نیز که تمام سوخت مورد نیازش به شکل قاچاق از ایران تامین میشود، قیمت بنزین برای هر لیتر 40هزار تومان است. مجلس هشتم تصویب کرد که قیمت سوخت به 90درصد هزینههای فوب خلیج فارس برسد و بنده نیز بهطور مرتب در جلسات کارشناسی این تصمیمگیری نیز حضور جدی داشتم و نمایندگان را توجیه میکردم به منظور اینکه از این طرح در راستای حمایت از افزایش سرمایهگذاری در صنایع و زیرساختهای انرژی حمایت کنند. شوربختانه آقای احمدینژاد آمد و تمام منابع حاصله از محل افزایش قیمت این حاملهای سوختی را به عنوان یارانه در میان همه مردم توزیع کرد و آن نتایج ناگوار را به بار آورد.
از آن سال تا به امروز، هر ساله موجودی حساب سرمایه بخش نفت و گاز کشور کمتر میشود و این هم دلیلی دیگر برای توضیح سفاهت مسوولان اجرایی است. شما وقتی یک مرغ تخم طلایی در اختیار دارید، سعی میکنید که اسباب آسایش مرغ را فراهیم کنید و برای مرغ هم هزینه میکنید و نمیگذارید که شغال او را از شما بدزدد. منابع نفت و گاز کشور هم همین حالت را دارند و شما باید بخشی از درآمد حاصله را سرمایهگذاری برای مرمت و نگهداری و افزایش بهرهوری این منابع کنید، نه اینکه درآمدهای حاصله را مصرف کنید و بنشینید تا منابع و میادین نفتی به شما ثروت جدید بدهند. محاسبات دقیق سازمان پالایش و پخش ایران اثبات کرده 12میلیون لیتر سوخت اعم از بنزین، گازوئیل، نفت کوره و نفت سفید از ایران به ترکیه و پاکستان و افغانستان و عراق به شکل قاچاق صادر میشود که 10میلیون و 800هزار دلار درآمد روزانه عاید قاچاقچیها میکند و این افراد از آن سوی مرز، همین مقدار ارز را کالای قاچاق وارد کشور میکنند. همه این کالای قاچاق هم، کالاهای مصرفی با نمونههای مشابه کیفی دارای تولید داخلی است منتها ارزانتر فروخته میشود تا بنگاههای تولیدی اقتصاد ایران را ورشکسته کنند. درواقع شبکه تامین مالی این واردات کالای قاچاق و خروج سوخت به شکل قاچاق- که بخشی از ناترازی انرژی کشور را سبب شده است- از همین سفاهت ناشی از قیمتگذاری دستوری تامین مالی میشود. نفت و مشتقات نفتی ایران را هنگامی که به شکل ارزی میفروشند، صرف مخارج دولت میکنند. به قول آیتالله محققداماد، این یک فعل حرام است چون سرمایه بیننسلی را باید صرف سرمایهگذاری کنند. دولت آینده باید به این مساله توجه ویژهای مبذول دارد و سعی کند با اصلاح این وضعیت، ایران را از بنبست خودساخته مسوولان اجرایی و سیاستگذاران حوزه انرژی و اقتصاد آزاد کرده و کشور را از خطر نابودی منابع نفتی و گازی برهاند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.