سرچشمه آب در ایران از کجا خشک شد
ساعت 24 - نگارنده در سفری به استان اردبیل و دیدار از کشتوصنعت مغان در سال۱۳۷۷، همراه عیسی کلانتری، وزیر وقت کشاورزی بودم. وی در این سفر و در حرفهایی غیررسانهای تاکید کرد سقف تولید گندم در ایران نباید بیشتر از ۸میلیون تن در سال باشد. وی گفت: اگر بیشتر از این میزان تولید در دستور کار باشد میزان مصرف آب مورد نیاز تعادل آب و خاک را به زیان آب به هم میزند.

بعدها و در یک فرصت مناسب در روزنامه خرداد که پروانه انتشار آن لغو شده است روایت گفته شده از سوی عیسی کلانتری را با تیتر «کلانتری چه میخواهد بگوید که نمیتواند» منتشر کردم. البته این برای وزیر وقت خوش آتیه نبود و وی در دولت دوم اصلاحات دیگر وزیر کشاورزی نشد.
جوهر و سخن کلانتری این بود که خودکفایی در تولید برخی محصولات زراعی را میتوان با استفاده از بازار جهانی تنظیم کرد تا فشار به منابع آب کاهنده شود. این اندیشه بعدها با یورش بسیاری از سیاستورزان روبهرو شد و پافشاری بر خودکفایی هنوز هم ادامه دارد. موافقان سرسخت خودکفایی در تولید گندم میگفتند و هنوز باور دارند که اگر ایران نتواند گندم کافی تولید کند با تحریم روبهرو میشود و مردم نان به دست نمیآورند
اما مخالفان خودکفایی همان روزها و همین روزها میگویند در همه سالهایی که ایران تحریم شده واردات کالاهای اساسی باوجود اینکه تولید آن بسیار کمتر از مصرف کل است با تحریم روبهرو نشده و میگویند درحالی که ایران در جنگ هشت سال عراق علیه ایران میتوانست انواع تجهیزات روز دنیا را وارد کند واردات گندم و دیگر غلات کاری نداشت و ندارد. بهنظر میرسد اگر در اینباره با همان دست فرمان پیشین به راه خود ادامه دهیم باقیمانده آبهای در دسترس نیز هدر میروند.
مدیران اقتصادی و سیاسی کشور این روزها بدون اینکه بدانند یا بخواهند بدانند که چرا تعادل چرخه آب در ایران به هم خورده و بدون اینکه توجه کنند سهم آب مصرفی خانوادهها نسبت به کشاورزی و نیز صنعت سهم اندکی است، از هراس اوجگیری نارضایتی شهروندان بیشترین حرفهایشان این است که شهروندان آب کمتری مصرف کنند که البته توصیه خوبی است اما با ترساندن و اندرز اتفاق نمیافتد.
واقعیت این است که سازمان تولید زراعی در ایران که یادگاری از اصلاحات ارضی دهه۴۰ و خرد کردن اراضی زراعی در دهها هزار روستای کشور در آن سالها و سپس فعالیت هیاتهای هفت نفره تقسیم زمین در سالهای نخست پس از انقلاب و به هم زدن ساختار تولید با تعاونیهای تولید که روندی فزاینده را تجربه میکرد اراضی زراعی ایران را خرد و پراکنده کرده است.
در حال حاضر میلیونها بهرهبردار در اراضی با میانگین کمتر از ۳هکتار در هزاران روستای دور از هم کشاورزی میکنند. به اینها باید قانون ارث را نیز اضافه کرد. این وضعیت موجب شده است برداشت گندم در ایران مطابق آخرین سرشماری رسمی در اراضی آبی ۳۶۰۰کیلوگرم و در اراضی دیم ۸۲۹کیلوگرم باشد.
دهقان خردهپای ایرانی دانش و آموزشهای نوین زراعت را نیاموخته و ماشینیزه کردن کشت و داشت و برداشت مقرونبهصرفه نیست و رها شده است و استفاده از کود و سم و نیز از همه مهمتر استفاده از روشهای کهنه آبیاری موجب میشود تنها راه استفاده از آب ارزان باشد.
اگر قرار است در آینده کاری برای نجات ایران از خشکسالی شود باید به سرچشمه گرفتاریها رفت و کشاورزی مدرن را در ایران جاری کرد. البته نیک میدانیم این راهبرد نیاز به آشتی با دنیا دارد.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.