رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 656410

طبیبیان نوشت : : تاملی بر اقتصاد و منتقدان آن

ساعت 24 - در آستانهٔ بررسی سنت‌های فکری گوناگونی که در مقاطعی، در حاشیه یا در تقابل با جریان اصلی علم اقتصاد قرار داشته‌اند، لازم می‌دانم اندکی درنگ کنم؛ نه برای داوری، بلکه برای تامل. اقتصاد به‌راستی چه معنا و کارکردی داشته است؟ و منتقدان آن، چه چیزی را می‌خواستند بازگردانند یا احیا کنند؟

طبیبیان

در طی نگارش این کتاب، به‌تدریج و با وضوحی فزاینده دریافته‌ام که اقتصاد، با وجود پیچیدگی‌های فنی، انتزاع‌ تحلیلی و گاه لحن سرد و خشک آن، همواره از انگیزه‌ای اخلاقی سرچشمه گرفته است. آن نیز تلاش عقلائی برای تمهید شیوه‌های بهبود شرایط زندگی انسان است. چه در مدل‌سازی دقیق تخصیص منابع، چه در تلاش برای درک تعادل در معارضه، چه در تحلیل ناکامی‌های بازار، و چه در طراحی کالاهای عمومی و نهادها، این رشته همواره در تلاش بوده تا با مساله‌ای بنیادین در جامعهٔ انسانی روبرو شود: چگونه می‌توانیم با وجود محدودیت‌ها، بهتر در کنار یکدیگر زندگی کنیم و‌از ثمرات استعداد و تخصص متنوع یکدیگر بهرهمند شویم؟ ابزارهایی که اقتصاددانان توسعه داده‌اند، مانند بیشینه‌سازی مطلوبیت، استدلال تعادلی، نظریه بازی‌ها و تحلیل رفاه، ممکن است خشک و انتزاعی به نظر برسند، چنانکه توماس کارلایل نویسنده قرن نوزدهم به روال طنز، اقتصاد را علم خفت‌بار خواند که در فارسی علم ملال آور به‌کار می‌رود. اما در پس این فنون و پیچیدگی‌های نظری، دغدغه‌ای پایدار برای کرامت انسان، همکاری متقابل و نظم اجتماعی صلح‌آمیز وجود دارد. این مطلب در جلد اول مورد توجه قرار گرفت. بی‌تردید، کمتر دانشی به‌اندازهٔ اقتصاد در بهبود مادی زندگی بشر، فهم هم‌بستگی‌های اجتماعی و طراحی نهادهایی که تضادها را تعدیل و تلاش‌ها را سامان می‌دهند، موثر بوده است. اما هیچ ابزاری خنثی نیست و هیچ دانشی خودبسنده. در همین زمینه، سنت‌های فکری بدیل یا سنت‌هائی که برای جایگزین شدن با علم اقتصاد متعارف مطرح شدند، نقش حیاتی خود را ایفا می‌کنند. آنان با رویکردی نقادانه، گاه دقیق و بیشتر مواقع پراکنده، محدوده‌ها و کاستی‌های بینش اقتصادی رایج را به چالش کشیده‌اند. این سنت‌های فکری بدیل یادآوری کرده‌اند که اقتصاد نمی‌تواند از تاریخ، فرهنگ، ساختار قدرت، اخلاق و عدم قطعیت جدا باشد. بارها این پرسش را پیش کشیده‌اند: رجحان‌های چه کسانی مهم‌اند؟ این ترجیحات چگونه شکل می‌گیرند؟ چه نهادهایی انتخاب‌ها را شکل می‌دهند؟ معقول بودن به چه معناست و برای که؟ شکل‌های مختلف معارضه در نظام اقتصادی کدامند و تعادل و حل آنان چگونه است؟… رد این سنت‌های بدیل به‌بهانه تلقی کردن آنان به عنوان این که واکنش‌هایی هستند علیه صورت‌گرایی، کم‌دقتی است. درست است که برخی از این جریان‌ها از نظریه‌های انتزاعی بیزار هستند و در دستیابی به انسجام تحلیلی دشواری داشته‌اند، اما بیشتر آن‌ها کوشیده‌اند تا نه این‌که بنای اقتصاد را ویران، بلکه در مورد جهت‌ها روشنگری کرده و شاید راه دیگری را بنمایند، و از نظر خود دوباره به زندگی واقعی متصل سازند. از این منظر اندیشه‌های نقاد، نه دشمنان اقتصاد، بلکه وجدان بیدار آن به‌شمار می‌روند. این اندیشه ورزی بدیل بسیار متنوع است و فرصت مرور همه زوایا در صفحات معدود مقدور نیست. از این روی به بررسی مواردی از این مکاتب خواهیم پرداخت شامل مکتب تاریخی آلمان، نقد‌اتریشی، نهادگرایی آمریکایی و دیدگاه‌های نئومارکسیستی. هدف داوری با ملاک‌های نظریهٔ رایج نیست، بلکه درک انگیزه‌ها، پی‌گیری دستاوردها و سنجش آموزه‌های مفید این مکاتب است. اگر اقتصاد بخواهد در برابر پیچیدگی‌های جهان قرن بیست‌و‌یکم همچنان کارآمد و زنده باقی بماند، باید پیوسته پذیرای بازاندیشی باشد و همچنان بپرسد: نه فقط چگونه تخصیص دهیم، بلکه به‌چه منظور و برای چه کسی؟…

نوشته دکتر محمد طبیبیان در باره کتاب تازه منتشرشده اش

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها