نزدیك به ۶ میلیون جوان تحصیلكرده در انواع دانشگاههای یاد شده اكنون حاضر نیستند غیر از پشت میزنشینی آن هم در ادارههای پردرآمد دولتی جای دیگری كار كنند. علاوه بر این افراد یادشده میخواهند دستمزد و حقوقهای بالا نیز دریافت كنند. از سوی دیگر اما حركت اقتصاد كلان در ایران در جهت عكس خواستههای جوانان ایرانی بود.
دولت نهم و دولت دهم كه مالك و صاحب بزرگترین درآمد ارزی تاریخ ایران بودند نه تنها در مسیر رشد سرمایهگذاری كاری نكردند بلكه با سختگیری و لجبازی سیاسی در داخل و خارج روزنههای نفس كشیدن عادی را بر روی اقتصاد بستند.
تشدید تحریمهای اقتصاد ایران از سوی غرب كه از ۱۳۸۹ شروع و آثار آن هنوز ادامه دارد، روزگار ایران را برای رونق تیره و تار كرده است و دولت كه درآمدهای قبل را ندارد تا سرمایهگذاری كند حتی از دست صدها هزار كارمند شاغل نیز در امان نیست و قیمت نفت در بازارهای جهانی نیز سقوط كرده است.
در سال ۱۳۹۳ از ۷۶ میلیون نفر ایرانی فقط ۲۱ میلیون نفر شاغل بودهاند و ۴۰ میلیون نفر غیرفعال نیز حاضرند. در این وضعیت است كه همه دلسوزان به این مرز و بوم دغدغه دارند و نگران شدهاند كه چه باید كرد؟ در سالهای اخیر در واكنش به این شرایط سن ازدواج در میان جوانان افزایش چشمگیر یافته است، طلاق كه بخشی از آن دلایل اقتصادی دارد افزایش یافته است و اعتبار و جرم روندی فزاینده را تجربه میكند و جامعه ایرانی تهدید میشود.
به گزارش ساعت ۲۴، اقتصاددانان باور دارند كه برای جلوگیری از پیامدهای ناشناس رشد بیكاری جوانان تحصیلكرده راهی جز بهبود ساختارهای اقتصاد ایران و استفاده از همه امكانات داخلی و خارجی نیست. این اصلاحات ساختاری اما نیازمند تعامل مثبت با جهان و اقناع و اجماع سیاسی در داخل است كه به نظر میرسد هر دو مورد با مشكلات قابل توجه روبهروست. میلیونها جوانان بیكار تحصیلكرده آتش زیر خاكسترند كه اگر خوب هدایت نشوند ممكن است آتسسوزی بزرگ رخ دهد.
نظر شما