کد خبر
2580
آیا اعتماد فرهیختگان به دولت باز می گردد؟
بسیاری از نیروهای تربیت شده انقلاب هم که رویش های همین دوره بودند، کم کم ارتباطشان را با مراکز دولتی قطع کرده به سمت و سوی فرهیختگان قدیمی رفتند یا خود محفل هایی را برپا کرده و امروزه و به تدریج راه و رسم خاصی را برای خود دست و پا کرده و حتی با فقر هم شده، حاضر به همکاری با مراکز دولتی نیستند. در واقع این پدیده به صورت یک رویه درآمده است. بسیاری از کسانی که در سال 88 از صد و سیما فاصله گرفتند، و افراد قابلی هم بودند، امروز در نهایت سختی و مشقت و عسرت، اما با افتخار مسیر خود را دارند در حالی که بسیاری از آنها از افراد وفادار به دین و انقلاب و امام هستند.
رسول جعفریان در وبلاگش نوشت:
سالهاست شاهد بی اعتمادی نسلی از فرهیختگان کهن به مراکز دولتی هستیم، فرهیختگانی که اصحاب کتاب و قلم هستند و مع الاسف هیچ گاه نتوانستیم اعتماد آنان را به مراکز دولتی جلب کنیم.
بنده قبول دارم که انقلاب، به ضرورت، گسستی میان نسل قدیم و جدید ایجاد کرد، اما قبول ندارم که باید این گسست ادامه می یافت. یک دهه نخست که جدال میان گروه ها و بعد هم جنگ بود و فرصتی پدید نیامد. دهه دوم که آغاز شد، بازمانده نگره های قبلی همچنان وجود داشت، آن چنان که زدودن آنها بسیار سخت بود، چون بدبینی ها عمیق و جدی بود. در دوره اصلاحات، نوعی دوگانگی وجود داشت. نسلی از اصلاح طلبان همان افراطی های سابق بودند که در این زمینه نمی توانستند تلاشی داشته باشند، اما گروهی دیگر تلاش کردند تا این پیوند را برقرار کنند، تلاشی که با روی کار آمدن دولت بعدی، بکل ناکام ماند. در دولت نهم و دهم کسانی بودند که دیدگاه هایی در این باره داشتند، اما آن قدر تصمیمات و کارهای آنان سیاسی و صوری و تند و افراطی بود و به خصوص به دلیل خاستگاه آن دولت و رفتارهای نامعقول مکرر، نیروهای فرهیخته قدیمی حاضر به مشارکت نبودند. اندک افرادی هم از اصحاب کتاب و هنر که به سمت آنان رفتند، عاقبت خود یا خانواده شان به گریه افتادند که همه چیزشان را از دست داده اند. آخر در این دولت، کدام آدم متفکری حضور داشت که بتواند تکیه گاه افرادی باشد که خودشان هزار سروگردن در پژوهش و هنر و ادب، از آنها بالاتر بودند. آنان که دیگران را خس و خاشاک نامیدند چطور می خواستند نسلی از فرهیختگان اینچنینی را به خود جلب کنند؟
در باره کلیت این موضوع دو نکته را هم یادآور شوم:
نخست آن که ممکن است کسانی بگویند همین بهتر که این افراد به سمت مراکز دولتی نیامدند و نمی آیند. این ها کسانی هستند که برای رفتن افراد فرهیخته و مستعد به خارج ا زکشور هم که مراکز علمی و تخصصی کانادا و امریکا را پر کرده اند، هم همین استدلال را دارند و خوشحال می شوند که اینها از دسترس خارج شوند و برای آنان مزاحمتی نداشته باشند.
نکته دوم آن است که بنده قبول دارم انقلاب اسلامی نسل تازه ای را پرورش داد، نسلی که داشت های قابل ملاحظه ای دارد و اکنون تجربه های فراوان، اما باید بیفزایم که بسیاری از نیروهای تربیت شده انقلاب هم که رویش های همین دوره بودند، کم کم ارتباطشان را با مراکز دولتی قطع کرده به سمت و سوی فرهیختگان قدیمی رفتند یا خود محفل هایی را برپا کرده و امروزه و به تدریج راه و رسم خاصی را برای خود دست و پا کرده و حتی با فقر هم شده، حاضر به همکاری با مراکز دولتی نیستند. در واقع این پدیده به صورت یک رویه درآمده است. بسیاری از کسانی که در سال 88 از صد و سیما فاصله گرفتند، و افراد قابلی هم بودند، امروز در نهایت سختی و مشقت و عسرت، اما با افتخار مسیر خود را دارند در حالی که بسیاری از آنها از افراد وفادار به دین و انقلاب و امام هستند.
این را هم بیفزاییم که در میان نسل انقلابی، یک نمونه شگفت بود که در این زمینه باید قدر او را دانست و آن آقای بجنوردی بود که نه فقط در دهه دوم و سوم انقلاب، بلکه از دهه اول، تلاش کرد تا نیروهای علمی و پژوهشی قدیمی را حفظ کند و چتر حمایتی برای آنان ایجاد کند. در این باره باید مدال افتخار به آقای بجنوردی داد که نسلی عظیم از آن قبیله را که بسیاری در فقر و فاقه بودند و در حالی که هیچ کس به فکر آنها نبود و دایما کسانی به قطع حقوق و مزایای آنها و اخراجشان فکر می کردند، دست حمایتی بر سرشان کشید. البته به تناسب کار ایشان، این تنها منحصر به پژوهشگران دانشگاهی بود که به کار دایره المعارف می آمدند اما در بخش هنر، و زمانی که اوج بمباران های کیهان علیه جماعتی بود که فرضا خبط و خطایی هم داشتند و پیغمبر همه آنها را در فتح مکه بخشیده بود اما اینها نه، کسی از آنان حمایت نکرد.
وقتی می بینم که مرحوم دکتر محمد حسن گنجی، از بزرگترین چهره های علمی دانش جغرافی در جهان، دار و ندار علمی خود را با یک نامه وقف کتابخانه دایره المعارف اسلامی می کند، حس می کنم اعتماد به مراکز دولتی، به هیچ وجه با گذشته فرقی نکرده است. در چهار و سال اندی که کتابخانه مجلس بودم، هیچ گاه شخص قابل اعتنایی از رجال فکر، حاضر به اهداء کتابخانه اش به مجلس نشد و تنها چند مورد دست دوم و سوم خریداری گردید و برای حرمت آنها به عنوان واگذاری اعلام شد. خاطرمان هست که مرحوم ایرج افشار هم همه ـ که خودش بیش از ده سال کتابخانه دانشگاه تهران را تأسیس و اداره کرده بود ـ کتابها و اسنادش را که فقط عسکهایش بالغ بر چند ده هزار بود به دایره المعارف داد. اگر کسی بخواهد فهرستی از این آدمها را که نه به مراکز دولتی بلکه به دایره المعارف اعتماد کرده اند و آن هم به خاطر رگی غیرتی است که در این سالها در مرکز مزبور در حمایت از پژوهشگران دیده اند، باید سری به کتابخانه آن مرکز بزند که امروز بهترین و عالی ترین کتابخانه به روز تهران است، و نامشان را در کتابخانه ملاحظه کند.
در این میان کتابخانه ملی که سرنوشت آن را در این دو دوره آگاهیم، کتابخانه مجلس هم همان طور که گفتم تفاوت زیادی با آن نداشت، زیرا به عنوان یک مرکز دولتی محل اعتماد نبود. کتابخانه مرکزی دانشگاه که روزگاری محل اهدای بهترین کتابخانه ها و اسناد بود، و امروزه محل مراجعه هزاران دانشجوی محتاج کتاب است، باز به عنوان یک مرکز دولتی، اعتباری نزد فرهیختگان ندارد و کسی از این شمار در آنجا رفت و آمد جدی نمی کند.
حال باید پرسید:
اساسا آیا می خواهیم اعتماد این نسل را به دولت جلب کنیم؟ اگر می خواهیم چه کسی مسوول این کار است و باید از کجا شروع کرد؟ آیا وزارت ارشاد یا مراکز علمی دیگر، این رویکرد را در دولت جدید خواهند داشت؟ این کار چه لوازمی دارد؟ به نظرم از وجود یک مدیر آگاه گرفته، تا نوع تعامل با این جماعت، تا فضای کلی جامعه، تا دیدگاه هایی که نسبت به دانشگاه و کتاب و کتابخانه هست، همه یک مجموعه را برای بازگرداندن این اعتماد تشکیل می دهد.
به نظر بنده بدون ایجاد این اعتماد که اساس ایجاد همبستگی در جامعه علمی کشور برای گره زدن نسلهای پژوهشگر و هنرمند و فرهیخته به یکدیگر است، کاری از پیش نخواهیم برد، چرا که این اعتماد و همبستگی ناشی از آن یکی از شرط های اصلی پیشرفت علمی ماست.
در اینجا متن نامه آقای گنجی را که آموزنده است می آورم. لطفا دو سه بار بخوانید.
جناب آقای سید کاظم موسوی بجنوردی
رئیس محترم مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
بعد از سلام
من در عمر درازم بیشتر از 70 سال با کتاب و کتابخانه سروکار داشته ام و کتابخانه های فراوانی از کتابخانه فقیر مدرسه شوکتیه بیرجند که بیاد دارم فقط چندصد جلد تاریخ اسلامی جرجی زیدان داشت که عند اللزوم به دانش آموزان جایزه می دادند تا کتابخانه چند میلیونی کنگره آمریکا را دیده ام که بعد از اتمام تحصیلات تکمیلی در آن کشور من حدود 500 جلد کتاب جغرافیائی از انبار انبوه کتاب های مکررآن برای دانشگاه تهران به ارمغان آوردم.
اکنون صمیمانه اعتراف می کنم در عمرم به هیچ کتابخانه ای مانند کتابخانه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دلبستگی نداشته ام و این دلبستگی به خاطر غنای کتابخانه که به عقیده من یکی از بزرگ ترین در نوع خود است، بخصوص در منابع پژوهش، آماده بودن در ودیعه دادن کتاب و بالاخره برخورد دوستانه رئیس و کارمندان آن است.
من آرزو داشتم که بتوانم کمک چشم گیری به کتابخانه مورد ستایشم بکنم ولی متاسفانه کتابخانه 5000 جلدی من شامل 1500 نقشه جغرافیایی در سال های اول بعد از انقلاب به علل معلوم بفروش رسیده و از دو سه هزار کتابی که بعد از فروش آن به دستم رسیده 1200 جلد کتب درسی دانشگاهی را به کتابخانه دانشگاه بیرجند که وجود علمی خود را مرهون معارف آن حدود می دانم اهداء کرده ام، و اکنون در همان حدود کتابهای نخبه مانده را که بیشتر به زبان های خارجی است، همراه مقداری اسناد و مدارک که در طول سالها جمع آوری شده را با ذکر اینکه «چه کند بی نوا همین دارد» با صمیمیت قلبی و احساس اینکه اندکی از آرزوی مرا برآورد به کتابخانه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی تقدیم می کنم و امیدوارم مورد قبول جنابعالی قرر گیرد. (20/2/89)
استاد ممتاز دانشگاه تهران
محمد حسن گنجی
سالهاست شاهد بی اعتمادی نسلی از فرهیختگان کهن به مراکز دولتی هستیم، فرهیختگانی که اصحاب کتاب و قلم هستند و مع الاسف هیچ گاه نتوانستیم اعتماد آنان را به مراکز دولتی جلب کنیم.
بنده قبول دارم که انقلاب، به ضرورت، گسستی میان نسل قدیم و جدید ایجاد کرد، اما قبول ندارم که باید این گسست ادامه می یافت. یک دهه نخست که جدال میان گروه ها و بعد هم جنگ بود و فرصتی پدید نیامد. دهه دوم که آغاز شد، بازمانده نگره های قبلی همچنان وجود داشت، آن چنان که زدودن آنها بسیار سخت بود، چون بدبینی ها عمیق و جدی بود. در دوره اصلاحات، نوعی دوگانگی وجود داشت. نسلی از اصلاح طلبان همان افراطی های سابق بودند که در این زمینه نمی توانستند تلاشی داشته باشند، اما گروهی دیگر تلاش کردند تا این پیوند را برقرار کنند، تلاشی که با روی کار آمدن دولت بعدی، بکل ناکام ماند. در دولت نهم و دهم کسانی بودند که دیدگاه هایی در این باره داشتند، اما آن قدر تصمیمات و کارهای آنان سیاسی و صوری و تند و افراطی بود و به خصوص به دلیل خاستگاه آن دولت و رفتارهای نامعقول مکرر، نیروهای فرهیخته قدیمی حاضر به مشارکت نبودند. اندک افرادی هم از اصحاب کتاب و هنر که به سمت آنان رفتند، عاقبت خود یا خانواده شان به گریه افتادند که همه چیزشان را از دست داده اند. آخر در این دولت، کدام آدم متفکری حضور داشت که بتواند تکیه گاه افرادی باشد که خودشان هزار سروگردن در پژوهش و هنر و ادب، از آنها بالاتر بودند. آنان که دیگران را خس و خاشاک نامیدند چطور می خواستند نسلی از فرهیختگان اینچنینی را به خود جلب کنند؟
در باره کلیت این موضوع دو نکته را هم یادآور شوم:
نخست آن که ممکن است کسانی بگویند همین بهتر که این افراد به سمت مراکز دولتی نیامدند و نمی آیند. این ها کسانی هستند که برای رفتن افراد فرهیخته و مستعد به خارج ا زکشور هم که مراکز علمی و تخصصی کانادا و امریکا را پر کرده اند، هم همین استدلال را دارند و خوشحال می شوند که اینها از دسترس خارج شوند و برای آنان مزاحمتی نداشته باشند.
نکته دوم آن است که بنده قبول دارم انقلاب اسلامی نسل تازه ای را پرورش داد، نسلی که داشت های قابل ملاحظه ای دارد و اکنون تجربه های فراوان، اما باید بیفزایم که بسیاری از نیروهای تربیت شده انقلاب هم که رویش های همین دوره بودند، کم کم ارتباطشان را با مراکز دولتی قطع کرده به سمت و سوی فرهیختگان قدیمی رفتند یا خود محفل هایی را برپا کرده و امروزه و به تدریج راه و رسم خاصی را برای خود دست و پا کرده و حتی با فقر هم شده، حاضر به همکاری با مراکز دولتی نیستند. در واقع این پدیده به صورت یک رویه درآمده است. بسیاری از کسانی که در سال 88 از صد و سیما فاصله گرفتند، و افراد قابلی هم بودند، امروز در نهایت سختی و مشقت و عسرت، اما با افتخار مسیر خود را دارند در حالی که بسیاری از آنها از افراد وفادار به دین و انقلاب و امام هستند.
این را هم بیفزاییم که در میان نسل انقلابی، یک نمونه شگفت بود که در این زمینه باید قدر او را دانست و آن آقای بجنوردی بود که نه فقط در دهه دوم و سوم انقلاب، بلکه از دهه اول، تلاش کرد تا نیروهای علمی و پژوهشی قدیمی را حفظ کند و چتر حمایتی برای آنان ایجاد کند. در این باره باید مدال افتخار به آقای بجنوردی داد که نسلی عظیم از آن قبیله را که بسیاری در فقر و فاقه بودند و در حالی که هیچ کس به فکر آنها نبود و دایما کسانی به قطع حقوق و مزایای آنها و اخراجشان فکر می کردند، دست حمایتی بر سرشان کشید. البته به تناسب کار ایشان، این تنها منحصر به پژوهشگران دانشگاهی بود که به کار دایره المعارف می آمدند اما در بخش هنر، و زمانی که اوج بمباران های کیهان علیه جماعتی بود که فرضا خبط و خطایی هم داشتند و پیغمبر همه آنها را در فتح مکه بخشیده بود اما اینها نه، کسی از آنان حمایت نکرد.
وقتی می بینم که مرحوم دکتر محمد حسن گنجی، از بزرگترین چهره های علمی دانش جغرافی در جهان، دار و ندار علمی خود را با یک نامه وقف کتابخانه دایره المعارف اسلامی می کند، حس می کنم اعتماد به مراکز دولتی، به هیچ وجه با گذشته فرقی نکرده است. در چهار و سال اندی که کتابخانه مجلس بودم، هیچ گاه شخص قابل اعتنایی از رجال فکر، حاضر به اهداء کتابخانه اش به مجلس نشد و تنها چند مورد دست دوم و سوم خریداری گردید و برای حرمت آنها به عنوان واگذاری اعلام شد. خاطرمان هست که مرحوم ایرج افشار هم همه ـ که خودش بیش از ده سال کتابخانه دانشگاه تهران را تأسیس و اداره کرده بود ـ کتابها و اسنادش را که فقط عسکهایش بالغ بر چند ده هزار بود به دایره المعارف داد. اگر کسی بخواهد فهرستی از این آدمها را که نه به مراکز دولتی بلکه به دایره المعارف اعتماد کرده اند و آن هم به خاطر رگی غیرتی است که در این سالها در مرکز مزبور در حمایت از پژوهشگران دیده اند، باید سری به کتابخانه آن مرکز بزند که امروز بهترین و عالی ترین کتابخانه به روز تهران است، و نامشان را در کتابخانه ملاحظه کند.
در این میان کتابخانه ملی که سرنوشت آن را در این دو دوره آگاهیم، کتابخانه مجلس هم همان طور که گفتم تفاوت زیادی با آن نداشت، زیرا به عنوان یک مرکز دولتی محل اعتماد نبود. کتابخانه مرکزی دانشگاه که روزگاری محل اهدای بهترین کتابخانه ها و اسناد بود، و امروزه محل مراجعه هزاران دانشجوی محتاج کتاب است، باز به عنوان یک مرکز دولتی، اعتباری نزد فرهیختگان ندارد و کسی از این شمار در آنجا رفت و آمد جدی نمی کند.
حال باید پرسید:
اساسا آیا می خواهیم اعتماد این نسل را به دولت جلب کنیم؟ اگر می خواهیم چه کسی مسوول این کار است و باید از کجا شروع کرد؟ آیا وزارت ارشاد یا مراکز علمی دیگر، این رویکرد را در دولت جدید خواهند داشت؟ این کار چه لوازمی دارد؟ به نظرم از وجود یک مدیر آگاه گرفته، تا نوع تعامل با این جماعت، تا فضای کلی جامعه، تا دیدگاه هایی که نسبت به دانشگاه و کتاب و کتابخانه هست، همه یک مجموعه را برای بازگرداندن این اعتماد تشکیل می دهد.
به نظر بنده بدون ایجاد این اعتماد که اساس ایجاد همبستگی در جامعه علمی کشور برای گره زدن نسلهای پژوهشگر و هنرمند و فرهیخته به یکدیگر است، کاری از پیش نخواهیم برد، چرا که این اعتماد و همبستگی ناشی از آن یکی از شرط های اصلی پیشرفت علمی ماست.
در اینجا متن نامه آقای گنجی را که آموزنده است می آورم. لطفا دو سه بار بخوانید.
جناب آقای سید کاظم موسوی بجنوردی
رئیس محترم مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
بعد از سلام
من در عمر درازم بیشتر از 70 سال با کتاب و کتابخانه سروکار داشته ام و کتابخانه های فراوانی از کتابخانه فقیر مدرسه شوکتیه بیرجند که بیاد دارم فقط چندصد جلد تاریخ اسلامی جرجی زیدان داشت که عند اللزوم به دانش آموزان جایزه می دادند تا کتابخانه چند میلیونی کنگره آمریکا را دیده ام که بعد از اتمام تحصیلات تکمیلی در آن کشور من حدود 500 جلد کتاب جغرافیائی از انبار انبوه کتاب های مکررآن برای دانشگاه تهران به ارمغان آوردم.
اکنون صمیمانه اعتراف می کنم در عمرم به هیچ کتابخانه ای مانند کتابخانه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دلبستگی نداشته ام و این دلبستگی به خاطر غنای کتابخانه که به عقیده من یکی از بزرگ ترین در نوع خود است، بخصوص در منابع پژوهش، آماده بودن در ودیعه دادن کتاب و بالاخره برخورد دوستانه رئیس و کارمندان آن است.
من آرزو داشتم که بتوانم کمک چشم گیری به کتابخانه مورد ستایشم بکنم ولی متاسفانه کتابخانه 5000 جلدی من شامل 1500 نقشه جغرافیایی در سال های اول بعد از انقلاب به علل معلوم بفروش رسیده و از دو سه هزار کتابی که بعد از فروش آن به دستم رسیده 1200 جلد کتب درسی دانشگاهی را به کتابخانه دانشگاه بیرجند که وجود علمی خود را مرهون معارف آن حدود می دانم اهداء کرده ام، و اکنون در همان حدود کتابهای نخبه مانده را که بیشتر به زبان های خارجی است، همراه مقداری اسناد و مدارک که در طول سالها جمع آوری شده را با ذکر اینکه «چه کند بی نوا همین دارد» با صمیمیت قلبی و احساس اینکه اندکی از آرزوی مرا برآورد به کتابخانه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی تقدیم می کنم و امیدوارم مورد قبول جنابعالی قرر گیرد. (20/2/89)
استاد ممتاز دانشگاه تهران
محمد حسن گنجی
نظرات کاربران
تیتر داغ
-
انتقاد رییس اتاق ایران از بانک مرکزی
۱۵ ساعت پیش -
تندروها و مردم در دوراه متضاد
۱۶ ساعت پیش -
بابک زنجانی زیر رصد بی بی سی
۲ روز پیش -
تفحص مجلس از سازمان بورس با ۱۰۴ امضا
۲ روز پیش -
دلایل ناکامی در سیاستگذاری اقتصادی
۲ روز پیش -
ترامپ: ایران باید سریع تصمیم بگیرند
۲ روز پیش -
داستان جذاب بودن ایران برای سرمایه گذاری
۲ روز پیش -
هزینههای درمان دوبرابر شد
۳ روز پیش
تازهترین خبرها
-
تلگرام درخواست سانسور را نپذیرفت
۲ ساعت پیش -
ایران زیر فشار برگشت تحریم های گسترده
۳ ساعت پیش -
تیراندازی در تخت جمشید
۱۰ ساعت پیش -
مصرف نان و برنج در بیماران دیابتی باید قطع شود؟
۱۰ ساعت پیش -
چگونه یک وکیل خوب انتخاب کنیم: 6 معیار اصلی
۱۰ ساعت پیش -
با 7 کاربرد شگفتانگیز ژئوتکستایل آشنا شوید!
۱۰ ساعت پیش -
قیمت برنج در ژاپن ۲ برابر شد
۱۱ ساعت پیش -
پذیرش دانشجویان اتباع مهاجر ممنوع شد
۱۱ ساعت پیش -
نویسنده پیشکسوت درگذشت
۱۲ ساعت پیش -
حذف چهار صفر از پول ملی روی میز آقای رئیس
۱۲ ساعت پیش -
تبلیغات خرید طلا در فضای مجازی مشکل آفرین است
۱۳ ساعت پیش -
۱۰۵ هزار تومان سقف قیمت هرکیلو گوشت مرغ
۱۳ ساعت پیش -
تذکر برای تصمیمگیری درباره مشکل نانوایان
۱۳ ساعت پیش -
پشت صفهای هزارنفری برای وام ازدواج
۱۳ ساعت پیش -
مستاجران به شهرهای دورتر کوچ می کنند
۱۳ ساعت پیش -
گوشت قرمز دام عشایر قربانی واسطهها
۱۴ ساعت پیش -
انتقاد آقاتهرانی از ابلاغ نشدن قانون عفاف و حجاب
۱۴ ساعت پیش -
ابهام در قرارداد تامین واگن از چین
۱۴ ساعت پیش -
احتمال افزایشی شدن شیوع کرونا
۱۴ ساعت پیش -
بازار نفت و تمرکز مجدد بر ریسکهای ژئوپلیتیکی
۱۵ ساعت پیش -
محدودیتهای سرمایهگذاری در استان تهران
۱۵ ساعت پیش -
کشورهای عربی در مسیر تصاحب نیراث تاریخی ایران
۱۵ ساعت پیش -
انتقاد رییس اتاق ایران از بانک مرکزی
۱۵ ساعت پیش -
پایان حجاب پلیسی از زبان قالیباف
۱۵ ساعت پیش -
گفت وگو با آمریکا باید حمایت شود
۱۵ ساعت پیش -
سه نرخی شدن گازوییل
۱۵ ساعت پیش -
انتشار اوراق بهادار سقف داردیا بی نهایت است
۱۶ ساعت پیش -
پرسش از وزیر در باره واردات خودرو
۱۶ ساعت پیش -
حال نساجی با گلایه و ناله خوش نمیشود
۱۶ ساعت پیش -
آمریکا می خواهد ایران در کنار چین نباشد
۱۶ ساعت پیش -
حذف تشخیص سلیقهای مالیات ستانی
۱۶ ساعت پیش -
ترامپ دوشنبه به پوتین زنگ میزند
۱۶ ساعت پیش -
تعجب مسئولان خارجی از سطح زندگی مسئولان ایرانی
۱۶ ساعت پیش -
دلایل افشاگری میدری در باره مدیران پروازی
۱۶ ساعت پیش -
کارآگاه خصوصی نداریم
۱۶ ساعت پیش -
تندروها و مردم در دوراه متضاد
۱۶ ساعت پیش -
۴۰ درصدی کمتر باران بارید
۱۶ ساعت پیش -
بازار برنج را چه کسانی ملتهب کردند
۱۸ ساعت پیش -
کلان پروژه هوش مصنوعی رهبری عربستان
۱۸ ساعت پیش -
از جیب محرومان برای «سید محرومان»؟!
۱۹ ساعت پیش -
ادعاهای جدید درباره مذاکرات هستهای
۱۹ ساعت پیش -
فرار مغزها به دلیل نبود امکانات آموزشی
۲۰ ساعت پیش -
برگشت به دوره تعلیق دربرابرتعلیق
۲۰ ساعت پیش -
اعتراض به مخابرات آذربایجان شرقی
۱ روز پیش -
سرنوشت سازان صنعت خود رو
۱ روز پیش -
ایران و آمریکا؛ توافق یا تهدید؟
۱ روز پیش -
معرفی وزیر اقتصاد بعد از ۷ خرداد
۱ روز پیش -
تشکیل ۱۹پرونده احتکار برنج
۱ روز پیش -
بلیت استقلال مقابل صنعت نفت نیمبها شد
۱ روز پیش -
اخراج معلم خاطی
۱ روز پیش -
وقوع زلزله نسبتا قوی در مرکز پرو
۱ روز پیش -
ثبتسفارش حبوبات آغاز شد
۲ روز پیش -
ریشه قطعیهای برق کجاست؟
۲ روز پیش -
تهران گرمتر میشود
۲ روز پیش -
وزیر امورخارجه طالبان به ایران آمد .
۲ روز پیش -
آیا تجارت خارجی ایران قفل شده است؟
۲ روز پیش -
بابک زنجانی زیر رصد بی بی سی
۲ روز پیش -
واردات گوشت مرغ از برزیل ممنوع شد
۲ روز پیش -
تامین اجتماعی: ۴۰۰ همت کسری داریم
۲ روز پیش -
راه اندازی یک بازار تازه برای ارز
۲ روز پیش -
تجمع اعتراضی بازنشستگان فروشگاههای رفاه
۲ روز پیش -
گره کور یارانه بنزین هرروز کورتر می شود
۲ روز پیش -
عوامل بازدارنده سرمایه خارجی به ایران
۲ روز پیش
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.