کد خبر
2580
آیا اعتماد فرهیختگان به دولت باز می گردد؟
بسیاری از نیروهای تربیت شده انقلاب هم که رویش های همین دوره بودند، کم کم ارتباطشان را با مراکز دولتی قطع کرده به سمت و سوی فرهیختگان قدیمی رفتند یا خود محفل هایی را برپا کرده و امروزه و به تدریج راه و رسم خاصی را برای خود دست و پا کرده و حتی با فقر هم شده، حاضر به همکاری با مراکز دولتی نیستند. در واقع این پدیده به صورت یک رویه درآمده است. بسیاری از کسانی که در سال 88 از صد و سیما فاصله گرفتند، و افراد قابلی هم بودند، امروز در نهایت سختی و مشقت و عسرت، اما با افتخار مسیر خود را دارند در حالی که بسیاری از آنها از افراد وفادار به دین و انقلاب و امام هستند.
رسول جعفریان در وبلاگش نوشت:
سالهاست شاهد بی اعتمادی نسلی از فرهیختگان کهن به مراکز دولتی هستیم، فرهیختگانی که اصحاب کتاب و قلم هستند و مع الاسف هیچ گاه نتوانستیم اعتماد آنان را به مراکز دولتی جلب کنیم.
بنده قبول دارم که انقلاب، به ضرورت، گسستی میان نسل قدیم و جدید ایجاد کرد، اما قبول ندارم که باید این گسست ادامه می یافت. یک دهه نخست که جدال میان گروه ها و بعد هم جنگ بود و فرصتی پدید نیامد. دهه دوم که آغاز شد، بازمانده نگره های قبلی همچنان وجود داشت، آن چنان که زدودن آنها بسیار سخت بود، چون بدبینی ها عمیق و جدی بود. در دوره اصلاحات، نوعی دوگانگی وجود داشت. نسلی از اصلاح طلبان همان افراطی های سابق بودند که در این زمینه نمی توانستند تلاشی داشته باشند، اما گروهی دیگر تلاش کردند تا این پیوند را برقرار کنند، تلاشی که با روی کار آمدن دولت بعدی، بکل ناکام ماند. در دولت نهم و دهم کسانی بودند که دیدگاه هایی در این باره داشتند، اما آن قدر تصمیمات و کارهای آنان سیاسی و صوری و تند و افراطی بود و به خصوص به دلیل خاستگاه آن دولت و رفتارهای نامعقول مکرر، نیروهای فرهیخته قدیمی حاضر به مشارکت نبودند. اندک افرادی هم از اصحاب کتاب و هنر که به سمت آنان رفتند، عاقبت خود یا خانواده شان به گریه افتادند که همه چیزشان را از دست داده اند. آخر در این دولت، کدام آدم متفکری حضور داشت که بتواند تکیه گاه افرادی باشد که خودشان هزار سروگردن در پژوهش و هنر و ادب، از آنها بالاتر بودند. آنان که دیگران را خس و خاشاک نامیدند چطور می خواستند نسلی از فرهیختگان اینچنینی را به خود جلب کنند؟
در باره کلیت این موضوع دو نکته را هم یادآور شوم:
نخست آن که ممکن است کسانی بگویند همین بهتر که این افراد به سمت مراکز دولتی نیامدند و نمی آیند. این ها کسانی هستند که برای رفتن افراد فرهیخته و مستعد به خارج ا زکشور هم که مراکز علمی و تخصصی کانادا و امریکا را پر کرده اند، هم همین استدلال را دارند و خوشحال می شوند که اینها از دسترس خارج شوند و برای آنان مزاحمتی نداشته باشند.
نکته دوم آن است که بنده قبول دارم انقلاب اسلامی نسل تازه ای را پرورش داد، نسلی که داشت های قابل ملاحظه ای دارد و اکنون تجربه های فراوان، اما باید بیفزایم که بسیاری از نیروهای تربیت شده انقلاب هم که رویش های همین دوره بودند، کم کم ارتباطشان را با مراکز دولتی قطع کرده به سمت و سوی فرهیختگان قدیمی رفتند یا خود محفل هایی را برپا کرده و امروزه و به تدریج راه و رسم خاصی را برای خود دست و پا کرده و حتی با فقر هم شده، حاضر به همکاری با مراکز دولتی نیستند. در واقع این پدیده به صورت یک رویه درآمده است. بسیاری از کسانی که در سال 88 از صد و سیما فاصله گرفتند، و افراد قابلی هم بودند، امروز در نهایت سختی و مشقت و عسرت، اما با افتخار مسیر خود را دارند در حالی که بسیاری از آنها از افراد وفادار به دین و انقلاب و امام هستند.
این را هم بیفزاییم که در میان نسل انقلابی، یک نمونه شگفت بود که در این زمینه باید قدر او را دانست و آن آقای بجنوردی بود که نه فقط در دهه دوم و سوم انقلاب، بلکه از دهه اول، تلاش کرد تا نیروهای علمی و پژوهشی قدیمی را حفظ کند و چتر حمایتی برای آنان ایجاد کند. در این باره باید مدال افتخار به آقای بجنوردی داد که نسلی عظیم از آن قبیله را که بسیاری در فقر و فاقه بودند و در حالی که هیچ کس به فکر آنها نبود و دایما کسانی به قطع حقوق و مزایای آنها و اخراجشان فکر می کردند، دست حمایتی بر سرشان کشید. البته به تناسب کار ایشان، این تنها منحصر به پژوهشگران دانشگاهی بود که به کار دایره المعارف می آمدند اما در بخش هنر، و زمانی که اوج بمباران های کیهان علیه جماعتی بود که فرضا خبط و خطایی هم داشتند و پیغمبر همه آنها را در فتح مکه بخشیده بود اما اینها نه، کسی از آنان حمایت نکرد.
وقتی می بینم که مرحوم دکتر محمد حسن گنجی، از بزرگترین چهره های علمی دانش جغرافی در جهان، دار و ندار علمی خود را با یک نامه وقف کتابخانه دایره المعارف اسلامی می کند، حس می کنم اعتماد به مراکز دولتی، به هیچ وجه با گذشته فرقی نکرده است. در چهار و سال اندی که کتابخانه مجلس بودم، هیچ گاه شخص قابل اعتنایی از رجال فکر، حاضر به اهداء کتابخانه اش به مجلس نشد و تنها چند مورد دست دوم و سوم خریداری گردید و برای حرمت آنها به عنوان واگذاری اعلام شد. خاطرمان هست که مرحوم ایرج افشار هم همه ـ که خودش بیش از ده سال کتابخانه دانشگاه تهران را تأسیس و اداره کرده بود ـ کتابها و اسنادش را که فقط عسکهایش بالغ بر چند ده هزار بود به دایره المعارف داد. اگر کسی بخواهد فهرستی از این آدمها را که نه به مراکز دولتی بلکه به دایره المعارف اعتماد کرده اند و آن هم به خاطر رگی غیرتی است که در این سالها در مرکز مزبور در حمایت از پژوهشگران دیده اند، باید سری به کتابخانه آن مرکز بزند که امروز بهترین و عالی ترین کتابخانه به روز تهران است، و نامشان را در کتابخانه ملاحظه کند.
در این میان کتابخانه ملی که سرنوشت آن را در این دو دوره آگاهیم، کتابخانه مجلس هم همان طور که گفتم تفاوت زیادی با آن نداشت، زیرا به عنوان یک مرکز دولتی محل اعتماد نبود. کتابخانه مرکزی دانشگاه که روزگاری محل اهدای بهترین کتابخانه ها و اسناد بود، و امروزه محل مراجعه هزاران دانشجوی محتاج کتاب است، باز به عنوان یک مرکز دولتی، اعتباری نزد فرهیختگان ندارد و کسی از این شمار در آنجا رفت و آمد جدی نمی کند.
حال باید پرسید:
اساسا آیا می خواهیم اعتماد این نسل را به دولت جلب کنیم؟ اگر می خواهیم چه کسی مسوول این کار است و باید از کجا شروع کرد؟ آیا وزارت ارشاد یا مراکز علمی دیگر، این رویکرد را در دولت جدید خواهند داشت؟ این کار چه لوازمی دارد؟ به نظرم از وجود یک مدیر آگاه گرفته، تا نوع تعامل با این جماعت، تا فضای کلی جامعه، تا دیدگاه هایی که نسبت به دانشگاه و کتاب و کتابخانه هست، همه یک مجموعه را برای بازگرداندن این اعتماد تشکیل می دهد.
به نظر بنده بدون ایجاد این اعتماد که اساس ایجاد همبستگی در جامعه علمی کشور برای گره زدن نسلهای پژوهشگر و هنرمند و فرهیخته به یکدیگر است، کاری از پیش نخواهیم برد، چرا که این اعتماد و همبستگی ناشی از آن یکی از شرط های اصلی پیشرفت علمی ماست.
در اینجا متن نامه آقای گنجی را که آموزنده است می آورم. لطفا دو سه بار بخوانید.
جناب آقای سید کاظم موسوی بجنوردی
رئیس محترم مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
بعد از سلام
من در عمر درازم بیشتر از 70 سال با کتاب و کتابخانه سروکار داشته ام و کتابخانه های فراوانی از کتابخانه فقیر مدرسه شوکتیه بیرجند که بیاد دارم فقط چندصد جلد تاریخ اسلامی جرجی زیدان داشت که عند اللزوم به دانش آموزان جایزه می دادند تا کتابخانه چند میلیونی کنگره آمریکا را دیده ام که بعد از اتمام تحصیلات تکمیلی در آن کشور من حدود 500 جلد کتاب جغرافیائی از انبار انبوه کتاب های مکررآن برای دانشگاه تهران به ارمغان آوردم.
اکنون صمیمانه اعتراف می کنم در عمرم به هیچ کتابخانه ای مانند کتابخانه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دلبستگی نداشته ام و این دلبستگی به خاطر غنای کتابخانه که به عقیده من یکی از بزرگ ترین در نوع خود است، بخصوص در منابع پژوهش، آماده بودن در ودیعه دادن کتاب و بالاخره برخورد دوستانه رئیس و کارمندان آن است.
من آرزو داشتم که بتوانم کمک چشم گیری به کتابخانه مورد ستایشم بکنم ولی متاسفانه کتابخانه 5000 جلدی من شامل 1500 نقشه جغرافیایی در سال های اول بعد از انقلاب به علل معلوم بفروش رسیده و از دو سه هزار کتابی که بعد از فروش آن به دستم رسیده 1200 جلد کتب درسی دانشگاهی را به کتابخانه دانشگاه بیرجند که وجود علمی خود را مرهون معارف آن حدود می دانم اهداء کرده ام، و اکنون در همان حدود کتابهای نخبه مانده را که بیشتر به زبان های خارجی است، همراه مقداری اسناد و مدارک که در طول سالها جمع آوری شده را با ذکر اینکه «چه کند بی نوا همین دارد» با صمیمیت قلبی و احساس اینکه اندکی از آرزوی مرا برآورد به کتابخانه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی تقدیم می کنم و امیدوارم مورد قبول جنابعالی قرر گیرد. (20/2/89)
استاد ممتاز دانشگاه تهران
محمد حسن گنجی
سالهاست شاهد بی اعتمادی نسلی از فرهیختگان کهن به مراکز دولتی هستیم، فرهیختگانی که اصحاب کتاب و قلم هستند و مع الاسف هیچ گاه نتوانستیم اعتماد آنان را به مراکز دولتی جلب کنیم.
بنده قبول دارم که انقلاب، به ضرورت، گسستی میان نسل قدیم و جدید ایجاد کرد، اما قبول ندارم که باید این گسست ادامه می یافت. یک دهه نخست که جدال میان گروه ها و بعد هم جنگ بود و فرصتی پدید نیامد. دهه دوم که آغاز شد، بازمانده نگره های قبلی همچنان وجود داشت، آن چنان که زدودن آنها بسیار سخت بود، چون بدبینی ها عمیق و جدی بود. در دوره اصلاحات، نوعی دوگانگی وجود داشت. نسلی از اصلاح طلبان همان افراطی های سابق بودند که در این زمینه نمی توانستند تلاشی داشته باشند، اما گروهی دیگر تلاش کردند تا این پیوند را برقرار کنند، تلاشی که با روی کار آمدن دولت بعدی، بکل ناکام ماند. در دولت نهم و دهم کسانی بودند که دیدگاه هایی در این باره داشتند، اما آن قدر تصمیمات و کارهای آنان سیاسی و صوری و تند و افراطی بود و به خصوص به دلیل خاستگاه آن دولت و رفتارهای نامعقول مکرر، نیروهای فرهیخته قدیمی حاضر به مشارکت نبودند. اندک افرادی هم از اصحاب کتاب و هنر که به سمت آنان رفتند، عاقبت خود یا خانواده شان به گریه افتادند که همه چیزشان را از دست داده اند. آخر در این دولت، کدام آدم متفکری حضور داشت که بتواند تکیه گاه افرادی باشد که خودشان هزار سروگردن در پژوهش و هنر و ادب، از آنها بالاتر بودند. آنان که دیگران را خس و خاشاک نامیدند چطور می خواستند نسلی از فرهیختگان اینچنینی را به خود جلب کنند؟
در باره کلیت این موضوع دو نکته را هم یادآور شوم:
نخست آن که ممکن است کسانی بگویند همین بهتر که این افراد به سمت مراکز دولتی نیامدند و نمی آیند. این ها کسانی هستند که برای رفتن افراد فرهیخته و مستعد به خارج ا زکشور هم که مراکز علمی و تخصصی کانادا و امریکا را پر کرده اند، هم همین استدلال را دارند و خوشحال می شوند که اینها از دسترس خارج شوند و برای آنان مزاحمتی نداشته باشند.
نکته دوم آن است که بنده قبول دارم انقلاب اسلامی نسل تازه ای را پرورش داد، نسلی که داشت های قابل ملاحظه ای دارد و اکنون تجربه های فراوان، اما باید بیفزایم که بسیاری از نیروهای تربیت شده انقلاب هم که رویش های همین دوره بودند، کم کم ارتباطشان را با مراکز دولتی قطع کرده به سمت و سوی فرهیختگان قدیمی رفتند یا خود محفل هایی را برپا کرده و امروزه و به تدریج راه و رسم خاصی را برای خود دست و پا کرده و حتی با فقر هم شده، حاضر به همکاری با مراکز دولتی نیستند. در واقع این پدیده به صورت یک رویه درآمده است. بسیاری از کسانی که در سال 88 از صد و سیما فاصله گرفتند، و افراد قابلی هم بودند، امروز در نهایت سختی و مشقت و عسرت، اما با افتخار مسیر خود را دارند در حالی که بسیاری از آنها از افراد وفادار به دین و انقلاب و امام هستند.
این را هم بیفزاییم که در میان نسل انقلابی، یک نمونه شگفت بود که در این زمینه باید قدر او را دانست و آن آقای بجنوردی بود که نه فقط در دهه دوم و سوم انقلاب، بلکه از دهه اول، تلاش کرد تا نیروهای علمی و پژوهشی قدیمی را حفظ کند و چتر حمایتی برای آنان ایجاد کند. در این باره باید مدال افتخار به آقای بجنوردی داد که نسلی عظیم از آن قبیله را که بسیاری در فقر و فاقه بودند و در حالی که هیچ کس به فکر آنها نبود و دایما کسانی به قطع حقوق و مزایای آنها و اخراجشان فکر می کردند، دست حمایتی بر سرشان کشید. البته به تناسب کار ایشان، این تنها منحصر به پژوهشگران دانشگاهی بود که به کار دایره المعارف می آمدند اما در بخش هنر، و زمانی که اوج بمباران های کیهان علیه جماعتی بود که فرضا خبط و خطایی هم داشتند و پیغمبر همه آنها را در فتح مکه بخشیده بود اما اینها نه، کسی از آنان حمایت نکرد.
وقتی می بینم که مرحوم دکتر محمد حسن گنجی، از بزرگترین چهره های علمی دانش جغرافی در جهان، دار و ندار علمی خود را با یک نامه وقف کتابخانه دایره المعارف اسلامی می کند، حس می کنم اعتماد به مراکز دولتی، به هیچ وجه با گذشته فرقی نکرده است. در چهار و سال اندی که کتابخانه مجلس بودم، هیچ گاه شخص قابل اعتنایی از رجال فکر، حاضر به اهداء کتابخانه اش به مجلس نشد و تنها چند مورد دست دوم و سوم خریداری گردید و برای حرمت آنها به عنوان واگذاری اعلام شد. خاطرمان هست که مرحوم ایرج افشار هم همه ـ که خودش بیش از ده سال کتابخانه دانشگاه تهران را تأسیس و اداره کرده بود ـ کتابها و اسنادش را که فقط عسکهایش بالغ بر چند ده هزار بود به دایره المعارف داد. اگر کسی بخواهد فهرستی از این آدمها را که نه به مراکز دولتی بلکه به دایره المعارف اعتماد کرده اند و آن هم به خاطر رگی غیرتی است که در این سالها در مرکز مزبور در حمایت از پژوهشگران دیده اند، باید سری به کتابخانه آن مرکز بزند که امروز بهترین و عالی ترین کتابخانه به روز تهران است، و نامشان را در کتابخانه ملاحظه کند.
در این میان کتابخانه ملی که سرنوشت آن را در این دو دوره آگاهیم، کتابخانه مجلس هم همان طور که گفتم تفاوت زیادی با آن نداشت، زیرا به عنوان یک مرکز دولتی محل اعتماد نبود. کتابخانه مرکزی دانشگاه که روزگاری محل اهدای بهترین کتابخانه ها و اسناد بود، و امروزه محل مراجعه هزاران دانشجوی محتاج کتاب است، باز به عنوان یک مرکز دولتی، اعتباری نزد فرهیختگان ندارد و کسی از این شمار در آنجا رفت و آمد جدی نمی کند.
حال باید پرسید:
اساسا آیا می خواهیم اعتماد این نسل را به دولت جلب کنیم؟ اگر می خواهیم چه کسی مسوول این کار است و باید از کجا شروع کرد؟ آیا وزارت ارشاد یا مراکز علمی دیگر، این رویکرد را در دولت جدید خواهند داشت؟ این کار چه لوازمی دارد؟ به نظرم از وجود یک مدیر آگاه گرفته، تا نوع تعامل با این جماعت، تا فضای کلی جامعه، تا دیدگاه هایی که نسبت به دانشگاه و کتاب و کتابخانه هست، همه یک مجموعه را برای بازگرداندن این اعتماد تشکیل می دهد.
به نظر بنده بدون ایجاد این اعتماد که اساس ایجاد همبستگی در جامعه علمی کشور برای گره زدن نسلهای پژوهشگر و هنرمند و فرهیخته به یکدیگر است، کاری از پیش نخواهیم برد، چرا که این اعتماد و همبستگی ناشی از آن یکی از شرط های اصلی پیشرفت علمی ماست.
در اینجا متن نامه آقای گنجی را که آموزنده است می آورم. لطفا دو سه بار بخوانید.
جناب آقای سید کاظم موسوی بجنوردی
رئیس محترم مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
بعد از سلام
من در عمر درازم بیشتر از 70 سال با کتاب و کتابخانه سروکار داشته ام و کتابخانه های فراوانی از کتابخانه فقیر مدرسه شوکتیه بیرجند که بیاد دارم فقط چندصد جلد تاریخ اسلامی جرجی زیدان داشت که عند اللزوم به دانش آموزان جایزه می دادند تا کتابخانه چند میلیونی کنگره آمریکا را دیده ام که بعد از اتمام تحصیلات تکمیلی در آن کشور من حدود 500 جلد کتاب جغرافیائی از انبار انبوه کتاب های مکررآن برای دانشگاه تهران به ارمغان آوردم.
اکنون صمیمانه اعتراف می کنم در عمرم به هیچ کتابخانه ای مانند کتابخانه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دلبستگی نداشته ام و این دلبستگی به خاطر غنای کتابخانه که به عقیده من یکی از بزرگ ترین در نوع خود است، بخصوص در منابع پژوهش، آماده بودن در ودیعه دادن کتاب و بالاخره برخورد دوستانه رئیس و کارمندان آن است.
من آرزو داشتم که بتوانم کمک چشم گیری به کتابخانه مورد ستایشم بکنم ولی متاسفانه کتابخانه 5000 جلدی من شامل 1500 نقشه جغرافیایی در سال های اول بعد از انقلاب به علل معلوم بفروش رسیده و از دو سه هزار کتابی که بعد از فروش آن به دستم رسیده 1200 جلد کتب درسی دانشگاهی را به کتابخانه دانشگاه بیرجند که وجود علمی خود را مرهون معارف آن حدود می دانم اهداء کرده ام، و اکنون در همان حدود کتابهای نخبه مانده را که بیشتر به زبان های خارجی است، همراه مقداری اسناد و مدارک که در طول سالها جمع آوری شده را با ذکر اینکه «چه کند بی نوا همین دارد» با صمیمیت قلبی و احساس اینکه اندکی از آرزوی مرا برآورد به کتابخانه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی تقدیم می کنم و امیدوارم مورد قبول جنابعالی قرر گیرد. (20/2/89)
استاد ممتاز دانشگاه تهران
محمد حسن گنجی
نظرات کاربران
تیتر داغ
-
تعیین نرخ رجیستری گوشی همراه الزامی شد
۱۵ ساعت پیش -
سکه ۱۳۱ میلیون تومان ودلار 123 هزارتومان
۱۵ ساعت پیش -
مذاکرات در گرو رویکرد آمریکا
۱ روز پیش -
همینجوری بمانیم افغانستان می شویم
۱ روز پیش -
نرخ رشد اقتصاد بدون نفت منفی 0.5 درصد شد
۲ روز پیش -
در کیش چه میگذرد
۲ روز پیش -
زمان دقیق برگزاری بازیهای تیم ملی
۲ روز پیش -
تازهترین خبر از فراری دختر نعمت زاده
۳ روز پیش -
اولین نشست مقامات لبنان و اسرائیل
۳ روز پیش
تازهترین خبرها
-
حمله کیهان به بیانیه اقتصاددانان و کنشگران
۱۰ دقیقه پیش -
تصویب آییننامه جبران قدرت خرید اقشار متوسط
۸ ساعت پیش -
3 میلیون و 500 هزار متقاضی برای خرید هایما
۸ ساعت پیش -
مظاهری از دست وزیر اقتصاد رییسی به خدا پناه برد
۱۰ ساعت پیش -
عدالت معکوس از سوی پزشکیان
۱۱ ساعت پیش -
راهکارهای عبور از بحران دارو
۱۳ ساعت پیش -
پولی برای سرمایهگذاری در کریدورها نداریم
۱۳ ساعت پیش -
وضعیت شبکه انتقال گاز پایدار و امن اعلام شد
۱۴ ساعت پیش -
زلزله در خراسان رضوی
۱۴ ساعت پیش -
تعیین نرخ رجیستری گوشی همراه الزامی شد
۱۵ ساعت پیش -
سکه ۱۳۱ میلیون تومان ودلار 123 هزارتومان
۱۵ ساعت پیش -
رونمایی از خط تولید جدید خودروهای هیبریدی
۱۵ ساعت پیش -
هشدار: جولانی تروریسم را به عراق برمی گرداند
۱۵ ساعت پیش -
پاسخ به ابهامات حسابرسی در بورس
۱۵ ساعت پیش -
بازنشستگان کارگری در چند شهر تجمع کردند.
۱۶ ساعت پیش -
اهپیمایی اعتراضی بازنشستگان فولاد در اصفهان
۱۶ ساعت پیش -
سه سوال از وزیر اطلاعات
۱۸ ساعت پیش -
دلار 120 هزار تومانی؛ محصول تیم اقتصادی دولت؟
۱۸ ساعت پیش -
نجات سالمندان از کلاهبرداریهای تلفنی
۱۸ ساعت پیش -
جدیدترین متدها در جراحی لاغری تکنیکهای 2025
۱۸ ساعت پیش -
دستور دادم سیمکارتهای سفید را سیاه کنند
۱۹ ساعت پیش -
اقتصاد دستور نمیپذیرد
۱۹ ساعت پیش -
نباید بنزین با قیمت 60 سنت 1500 تومان عرضه شود
۲۱ ساعت پیش -
تورم 100درصدی لبنیات
۲۱ ساعت پیش -
قالیباف : 20 درصد درآمد صادرات نفت محقق نشد
۲۱ ساعت پیش -
مهارقیمت دلار ناشدنی است
۲۱ ساعت پیش -
توضیح درباره عکس فرزین با صرافان هرات
۲۱ ساعت پیش -
رنج برنج گران هم اضافه شد
۲۱ ساعت پیش -
اعتیاد خطرناک تولید ملی به رشد پایین
۲۱ ساعت پیش -
تبعیض ارزی در توزیع ارز برای دارو
۲۲ ساعت پیش -
تفسیر روس دوستان از سند ملی آمریکا
۲۲ ساعت پیش -
پویایی تیپاتها در سایه دیپلماسی ایستا
۲۳ ساعت پیش -
سهمیههای بناحق دانشگاهی و سقوط نهاد علم
۲۴ ساعت پیش -
بوروکراسی سد راه بهرهوری
۱ روز پیش -
مذاکرات در گرو رویکرد آمریکا
۱ روز پیش -
همینجوری بمانیم افغانستان می شویم
۱ روز پیش -
چرا با گران فروشی لبنیات برخورد نمیشود؟
۱ روز پیش -
نرخ رشد اقتصاد بدون نفت منفی 0.5 درصد شد
۲ روز پیش -
حضور 5 وزیر در مجلس
۲ روز پیش -
ارز ترجیحی واردات برنج حذف شد
۲ روز پیش -
درگیری مرزی نیروهای طالبان و پاکستان
۲ روز پیش -
مهار تورم با نگاه به مدل ترکیه
۲ روز پیش -
زورگویی به اقتصاد دلار در ایران
۲ روز پیش -
در کیش چه میگذرد
۲ روز پیش -
آیین نامهای برای بهتر شدن کیفیت خودرو
۲ روز پیش -
آخرین وضعیت رضا عطاران در بیمارستان
۲ روز پیش -
سقوط گفتمان سیاسی در خانه ملت
۲ روز پیش -
سفره مازندرانیها میزبان برنج هندی
۲ روز پیش -
کالابرگ شارژ شد اما قیمتها بالاست
۲ روز پیش -
خطر راهاندازی بانک خانوادگی
۲ روز پیش -
انتشار «راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵» کاخ سفید
۲ روز پیش -
رکورد ۸۰ ساله تورم در ایران شکست
۲ روز پیش -
پزشکیان: از جیب مردم برای دولت خرج نکنیم
۲ روز پیش -
جلوگیری از فروش تراشه به چین و ایران
۲ روز پیش -
زمان دقیق برگزاری بازیهای تیم ملی
۲ روز پیش -
مرغداران نگران تامین نهاده نباشند
۲ روز پیش -
کاهش دامنه دار نرخ تورم در نرکیه
۳ روز پیش -
درخواست پزشکیان از رسانهها
۳ روز پیش -
سه شرط خداحافظی بودجه با ناترازی
۳ روز پیش -
تداوم دور تسلسل گرانی- یارانه- گرانی؛
۳ روز پیش -
تازهترین خبر از فراری دختر نعمت زاده
۳ روز پیش -
8 وزیر در صف استیضاح
۳ روز پیش -
کشاورزی ایران در لبه بحران
۳ روز پیش -
پرسش از ۱۷۲ عضو مجلس
۳ روز پیش -
رایزنی کالاس و گروسی درباره ایران
۳ روز پیش -
اولین نشست مقامات لبنان و اسرائیل
۳ روز پیش -
ماکرون: نظم جهانی در خطر فروپاشی است
۳ روز پیش -
سکه همچنان در مدار ۱۲۷ میلیون تومانی
۴ روز پیش -
فشار کسری بودجه به دولت و بانک مرکزی
۴ روز پیش -
افزایش نرخ ارز تحت تاثیر هیجانات روانی
۴ روز پیش -
حمایت از تولید یا توزیع رانت
۴ روز پیش
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.