سرقت از منازل با کارت بانکی/سارق بالاسر رو بود/ پدرم که مُرد، سارق شدم
ساعت 24- سرکلانتری هشتم پلیس پیشگیری تهران بزرگ از شناسایی و دستگیری سارق جوانی خبر داد که با شگردی عجیب پس از بازکردن در منازل با کارت بانکی سرقت هایشان را انجام میداد.
سرقتهای عجیب
ماجرا بسیار عجیب به نظر میرسید، سارق بدون اینکه کوچکترین سرنخی از خود برجای بگذارد، دست به سرقت میزد و پا به فرار میگذاشت. سرهنگ محمدی رئیس پایگاه هشتم پلیس پیشگیری تهران بزرگ در این باره گفت: پرونده مربوط به سرقتهای شبانه در محدوده خیابان جیحون بسیار پچیده بود و سارق بدون اینکه حتی کوچکترین سرنخی را از خود برجای بگذارد، چندین سرقت را انجام داده بود.
اولین سرنخ
فقط یک سرنخ کوچک کافی بود تا دست سارق برای پلیس رو شود و این سرنخ زمانی به دست مأموران افتاد که آنها برای تحقیقات بیشتر به آدرس آخرین محل سرقت سارق رفتند. در جریان همین بررسیها بود که مأموران متوجه شدند در نزدیکی محل سرقت که خانهای حیاط دار در خیابان جیحون بود، مغازهای قرار دارد که مجهز به دوربین مداربسته است. در بازبینی فیلمهای ضبط شده توسط دوربین مداربستهی مغازه این بار تیرمأموران به هدف خورد و موفق شدند تصویر چهره سارق را به دست آورند.
دستگیری سارق
در ادامه مأموران با در دست داشتن چهره متهم به سراغ بانک اطلاعاتی مجرمان سابقهدار رفتند و متوجه شدند سارق جوانی حدودا ۲۵ ساله به نام شهروز و از سارقان سابقهدار است. به این ترتیب شهروز تحت تعقیب قرار گرفت و مأموران موفق شدند او را در آخرین روزهای مهرماه امسال در مخفیگاهش محاصره و دستگیر کنند.
گفتگو با متهم
بار سوم است که دستگیر شده، قد بلند و خوشتیپ، اما اعتیاد چهرهای دیگر از او ساخته، دست به دست به دیوار تکیه داده است. آرام است و گویا میداند امروز قرار است روانه زندان شود و تا زمانی که رضایت شاکیان را نگیرد و مدت حبس قانونی اش را تحمل نکند، خبری از آزادی نیست. وقتی با او صحبت میکنم خیلی آرام صحبت میکند و بعد از چند دقیقه که از صحبتهایمان میگذرد با این جمله نشان میدهد که دیگر حال و حوصله مصاحبه را ندارد. «اشتباه کردم، همین»
چند سال داری؟
۲۵ سال
به چه جرمی دستگیر شدی؟
سرقت منزل.
سابق دار هم هستی؟
بله دو سابقه کیفری دارم.
چندسال زندان بودی؟
جمعا دوسال زندان بودم.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
حدودا هفت یا هشت ماه پیش بود که از زندان آزاد شدم.
چرا پس از آزادی دوباره دست به سرقت زدی؟
نمیدانم، احتیاج به پول داشتم.
یعنی هیچ شغل و یا حرفهای در این سالها نیاموختهای که بتوانی خرجت را دربیاوری؟
چرا من مکانیکی و باطری سازی کار کردم، اما از وقتی معتاد شدم دیگر دستم به کار نرفت.
اعتیاد، آن هم در بیست و پنج سالگی. چه موادی مصرف میکنی؟
هروئین.
درس هم خواندهای؟
زیاد نخواندم، تا دیپلم خواندم و بعد هم ترک تحصیل کردم.
علت ترک تحصیلت چه بود؟
پدرم که فوت کرد، مجبور شدم درسم را رها کنم تا خرج مادر و خواهرم را دربیاورم.
شگرد سرقت از منزل چه طور به ذهنت خطور کرد؟
خودم به ذهنم آمد، یک بار پشت در خانه مانده بودم، با کارت بانکی در را باز کردم و واردشدم. همانجا بود که به فکر سرقت از خانه افتادم.
سرقتهایت را چه طور انجام میدادی؟
شبها در خیابان پرسه میزدم، خانههایی که قفل قدیمی داشتند را انتخاب میکردم. سپس با کارت تلفن و یا کارت بانکی زبانه در ورودی را باز میکردم و وارد میشدم.
در خانهها صاحبخانه هم حضور داشت؟
خیلیها بودند و اگر شانس با من یار بود، صاحبخانه حضور نداشت.
نمیترسیدی کسی بیدار شود و لو بروی؟
خیلی آرام و آهسته کار میکردم تا کسی از خواب بیدار نشود.
پس به همین خاطر به تو میگویند سارق بالاسر رو؟
بله.
از خانهها چه چیزهایی سرقت میکردی؟
هرچیزی که به دستم میآمد، گوشی، لپ تاپ، پول، طلا. هرچیزی که میتوانستم با خودم حمل کنم.
در هر بار سرقت چقدر گیرت میآمد؟
فرق داشت، یک بار صد تومان یک بار یک میلیون.
اموال سرقتی را چه طور به پول تبدیل میکردیم؟
یا به دست میفروختم و یا به مالخر.
با این پولها چه کار میکردی؟
مواد میگرفتم، مقداری هم به مادرم میدادم.
مادرت نمیپرسید این پولها را از کجا میآوری؟
نه، بنده خدا فکر میکرد سرکار میروم.
کجا دستگیر شدی؟
درخانه بودم.
مادرت هم متوجه شد؟
بله.
تو بعد از فوت پدرت قرار بود نان آور خانه شوی، حالا چه جوابی داری که به مادرت بدهی؟
هیچی، فقط شرمندگی.
چند فقره سرقت داری؟
چندتایی دارم، اما آمار دقیقش را ندارم.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.