بحران سوم در انتظار کشورهای عرب حوزه خلیجفارس
توافق مصنوعی میان قطر و همسایگان
ساعت 24-نشست ماه جاری کشورهای عرب حوزه خلیجفارس که در العلای عربستان برگزار شد، به واقع تاریخی بود. عربستان، امارات، بحرین و مصر بالاخره به حصر قطر که در 5 ژوئن 2017 آغاز شده بود، پایان دادند. در ازای لغو حصر نیز قطر اعلام کرد اقدامات قضایی علیه این کشورها را از دستور کار خارج میکند. لغو حصر با شرایطی انجام شد که کاملا به نفع قطر بود، چراکه این کشور در نهایت به هیچ یک از 13 خواسته چهار کشور عربی تن نداد.
کینه میان قطر و امارات شاید حتی از اختلاف دوحه با بحرین و عربستان هم عمیقتر باشد. بدیهی است که دوحه و ابوظبی همچنان جنگهای منطقهای از جمله در یمن، سوریه، لیبی و شرق مدیترانه را از زاویههای مختلفی میبینند. به علاوه نقش ایران و ترکیه در منطقه خلیجفارس و خاورمیانه بزرگ همچنان مانعی در برابر نزدیکی دو کشور به یکدیگر محسوب میشود. مشخص است که قطر و امارات به بنبست رسیدهاند، چراکه هیچ تلاش ملموسی برای بازسازی کانالهای ارتباطی میان دو کشور یا ترمیم آسیبهای ناشی از حصر انجام نشده است. این اختلاف میان قطر و امارات بسیار بیسابقه بود، به ویژه از این منظر که هر دو از رسانههای مختلف برای تخریب دیگری استفاده کردند.
رسانهها، مطبوعات و فعالان شبکههای اجتماعی امارات به اعضای خانواده سلطنتی قطر حمله کردهاند. چه در جریان بحران سه و نیم ساله در شورای همکاری خلیجفارس و چه حتی پس از نشست العلا، جنگ اطلاعاتی میان رسانههای اماراتی و قطری به شدت داغ بوده است. رسانههای امارات قطریها را متهم به تامین مالی گروههای افراطگرا و رسانههای مورد حمایت قطر نیز به اقدامات نظامی امارات در شاخ آفریقا حمله میکنند. سیاست خارجی واگرای دو کشور و مداخله آنها در امور داخلی یکدیگر باعث شده موانع جدی به وجود بیاید و اعتماد متقابل بیش از پیش از بین برود. همچنین در حالی که مرز میان عربستان و قطر باز شده و مردم و کالاها از آن عبور میکنند، هنوز خبری از سفر اماراتیها و قطریها به کشور یکدیگر دیده نمیشود.
آشتی مصنوعی باعث حل و فصل اختلافات
حل نشده نمیشود
با اینکه همه جا صحبت از آشتی میان کشورهای عرب حوزه خلیجفارس است و خیلیها آن را جشن گرفتهاند، اما باید پرسید نشست العلا چقدر توانسته اوضاع منطقه خلیجفارس را تغییر دهد. پایان حصر قطعا باعث ایجاد فرصتهای جدید برای همکاری بیشتر میان کشورهای عضو شورای همکاری در بازیابی اقتصادی پساکرونا، تنوعبخشی به اقتصاد، گردشگری و دیگر حوزهها میشود. با این وجود هیچ کس نمیتواند انکار کند که هنوز ریشههای اصلی تنش میان پادشاهیهای عرب در هر دو طرف منازعه حل نشده باقی مانده است. در نهایت، این حصر تنها یک نشانه از این اصطکاکها بود، نه عامل و علت اصلی آن. بدون پرداختن به مشکلی که منجر به آغاز اختلافات در سال 2017 شد، این خطر وجود دارد که در آینده منطقه خلیجفارس وارد بحران سوم شود.
اگر بخواهیم کینه میان کشورهای حوزه خلیجفارس را موشکافانه بررسی کنیم، باید به سوالات و دغدغههای مهمی در خصوص آینده منطقه عربنشین پاسخ دهیم. آیا کشورهای عربی باید در فضای سیاسی خود به احزاب اسلامگرا فرصت حضور بدهند؟ کشورهای عرب حوزه خلیجفارس به مراکز قدرت اسلامگرایی که پس از بهار عربی ظهور کردند چگونه باید نگاه کنند؟ رسانههای عرب باید تا چه حد استقلال داشته باشند؟ به علاوه کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در مورد مسائل حساسی مثل نقش ترکیه و ایران در فضای امنیتی خلیجفارس با یکدیگر اتفاق نظر ندارند. کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس باید برای جلوگیری از بحران سوم، به این مسائل رسیدگی کنند.
تغییر در قراردادهای اجتماعی و تاثیر آن
بر اصلاحات سیاسی
مساله تحول در قراردادهای اجتماعی میان حاکمان کشورهای حوزه خلیجفارس و مردم عادی همچنان منبع تنش میان پادشاهیهای این منطقه است. این مساله به ویژه در مورد اصلاحات سیاسی که با شدتهای مختلف در کشورهای حوزه خلیجفارس در حال انجام است، صدق میکند. سالهاست که اصلاحات سیاسی به محلی برای اختلاف میان عربستان و کشورهای کوچکتر این منطقه تبدیل شده است، چراکه این کشورها مایلند چنین اصلاحاتی را انجام دهند یا تاکنون برخی از آنها را اعمال کردهاند.
نظام سیاسی نیمه دموکراتیک کویت همواره اعصاب مقامات سعودی را خرد کرده، چراکه ریاض میترسد شهروندان سعودی نیز با مشاهده رویکرد حکمرانی کویت، خواستار پایان دادن به پادشاهی مطلقه شوند و نظام کویت را بخواهند. موسسه بروکینگز اخیرا در مقالهای نوشت حکومت عمان باید ابتدا برخی قراردادهای اجتماعی شبهرانتی خود با مردم را مورد بازنگری قرار دهد و اصلاحات سیاسی را تا اندازهای بپذیرد. البته عمان به دلیل ثروت هیدروکربنی کمتر خود نسبت به همسایگان، فشار کمتری را متحمل میشود، اما همه کشورهای پادشاهی حوزه خلیجفارس بالاخره در آینده یک روز با این معضل روبهرو خواهند شد.
پیش از حصر قطر در سال 2017، رهبر این کشور اغلب از شتاب بخشیدن به کارزار اصلاحات سیاسی دوحه که در دهه 1990 آغاز شده بود، طفره میرفت. بنابراین مقامات قطر در عمل از حصر این کشور سود هم بردهاند. دولت قطر اکنون با اعتماد به نفس و راحتی بیشتر به اصلاح سیاستهای خود میپردازد و در این راستا از نفوذ عربستان نیز خلاص شده است. از جمله این اصلاحات میتوان به اصلاح قوانین اعطای اقامت به خارجیها، لغو نظام کفالت و حرکت به سمت اعلام انتخابات شورا در نوامبر 2021 اشاره کرد. اکنون صرف نظر از نتیجه نشست العلا، استقبال قطر از آزادیهای نسبی و گشایش هر چه بیشتر به خاری در چشم عربستان تبدیل خواهد شد. این عوامل به احتمال زیاد در آینده باعث ادامه اختلافات میان ریاض و دوحه میشود.
استفاده از رسانه به عنوان سلاح
و تاثیر مخرب آن بر وحدت العلا
فضای رسانههای متفاوت در 6 کشور عضو شورای همکاری خلیجفارس نیز مشکل دیگری است که در روابط میان این کشورها وجود دارد. بلافاصله پس از نشست العلا، منامه بیانیهای را صادر و در آن رسانههای دولتی قطر را به وارونه جلوه دادن واقعیتها در خصوص یک مساله حقوق بشری در بحرین متهم کرد. هنوز خیلی زود است که بخواهیم بگوییم آیا شبکههای مستقر در دوحه مثل الجزیره حاضر میشوند مسائل حساس دیگر کشورهای عضو شورای عمکاری و مصر را کمتر پوشش دهند و با لحن بهتری در مورد آنها گزارش دهند یا خیر. اما اگر این کار را نکنند، آن وقت میتوان با اطمینان گفت رسانههای قطری قصد دارند به انتقاد از کشورهایی که در ابتدای بحران برای آشتی با قطر خواستار تعطیلی الجزیره شده بودند، ادامه دهند.
به علاوه پوشش بیرحمانه مسائل قطر و اتهاماتی که از سوی رسانههای مورد حمایت چهار کشور مطرح میشد، تا مدتها بر فضای رسانهای منطقه خلیجفارس تاثیر مخرب و ماندگاری خواهد داشت. در منطقهای مثل خلیجفارس که دچار چنددستگی شدید است، میزان استفاده کشورهای تحریمگر از رسانههای خود به عنوان سلاحی برای تخریب اعتبار قطر در سطح منطقه و جهان تاثیر درازمدتی بر فضای رسانهای میگذارد. امضای بیانیه العلا قرار نیست به صورت خودکار این زخمها را بهبود بخشد.
همچنین آسیبی که این بحران سه و نیم ساله بر مردم منطقه وارد کرده تا مدتها بر روابط میان این کشورها فشار وارد میکند. بر خلاف بحران نخست میان کشورهای حوزه خلیجفارس در سال 2014، بحران دوم تاثیر عمیقی بر خانوادهها و افراد در سطح شهروند به شهروند گذاشت.
نظارت ناکافی بر عمل به تعهدات
میتواند باعث ایجاد شک و شبهه شود
با اینکه نشست العلا در نهایت به حاکمان منطقه این فرصت را میدهد تا اختلافات خود را به شیوهای دیپلماتیک و به دور از تقابل حل و فصل کنند، اما اختلاف میان دو طرف عمیق باقی میماند. یکی از نگرانیهای منطقی این است که در آینده مشخص شود بیانیه بیش از حد مبهم است و سازوکار لازم برای نظارت بر پایبندی کشورها به تعهدات خود را ندارد. یک خطر واقعی این است که توافق العلا به سرنوشت توافقی دچار شود که کشورهای عضو شورای همکاری در سال 2014 در ریاض امضا کردند. با توجه به این عوامل این احتمال وجود دارد که بحران سومی در خلیجفارس آغاز شود. احتمالا زمانی این اتفاق میافتد که در نتیجه سیاست خارجی امریکا، شرایطی مشابه آنچه پس از سفر تاریخی ترامپ به ریاض در اواسط 2017 ایجاد شده بود، به وجود بیاید.
در این چارچوب، این احتمال وجود دارد که قطر و کشورهای چهارگانه همچنان نسبت به یکدیگر هوشیار و مشکوک بمانند. عربستان، بحرین، امارات و مصر در سال 2017 برای آشتی با قطر خواستار عمل کردن این کشور به 13 شرط شده بودند، اما در جریان نشست العلا دیگر روی آن اصرار نکردند. با این حال، این شروط 13گانه اختلافات واقعی میان چهار کشور و قطر محسوب میشود. نشست العلا تغییری در این اختلافات به وجود نیاورده است. خلاصه اینکه با وجود برخی پیشرفتها در آشتی میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در نشست العلا، مفهوم وحدت میان این کشورها همچنان مفهومی متوهمانه است.
منبع: انجمن بینالمللی خلیجفارس
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.