سیاستگذاری انرژی ایران نیازمند چه تغییر و تحولاتی است؟
آینده انرژی در بودجهنویسی ایران
ساعت24- تحریمهای بیسابقه آمریکا علیه ایران، آنهم پس از خروج از برجام، درآمدهای نفتی و بهطورکلی بخش بودجه انرژی را دچار مسائل اصلی کرد؛ بهطوریکه در دو سال گذشته بودجه سالانه کشور با کسریهایی کمسابقه و حتی بیسابقه روبهرو شد.
در این بین البته یکی از خواستههای قدیمی بخشی از کارشناسان یعنی بودجهنویسی با کاهش وابستگی سوختهای فسیلی به اجبار عملی یا دستکم به مسئولان تحمیل شد. حالا و در فضل بودجهنویسی یکبار دیگر بحث ضرورت تغییر و تحول در سیاستگذاری انرژی مطرح شده و کارشناسان از اجبار و ضرورت تغییر در سیاستها میگویند. ابراهیم رضاییراد، پژوهشگر اندیشکده حکمرانی انرژی و منابع ایران در این یادداشت بار دیگر از دلایل ضرورت تغییر سیاستگذاری میگوید و دلایلی را بهطور مبسوط شرح میدهد. او مینویسد که «لازم است وزارت نفت و وزارت اقتصاد و دارایی با تدوین سیاستهای انرژی دقیق و همچنین کاهش وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفت و گاز، تحولی نوین ایجاد کرده و گامی بزرگ در جهت رشد اقتصادی کشور بردارند. از سوی دیگر گامبرداشتن در مسیر انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی که ایران از پتانسیل بالایی در این خصوص برخوردار است و استخراج سریعتر سوختهای فسیلی که اگر در آینده نزدیک شاهد شیفت انرژی در سطح دنیا از سوختهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر باشیم، ایران دچار بحرانهای اقتصادی میشود که چاره آن برنامهریزیهای دقیق و سیاستگذاریهای مناسب در این خصوص است». در ادامه این یادداشت آورده شده است.
چندی پیش بود که خبری مبنیبر توافق کشور عراق با شرکت توتال فرانسه بالغبر ۲۷ میلیارد دلار درخصوص همکاری در پروژههای نفت، گاز و برق منتشر شد؛ اتفاقی که چندین سال است به رویهای ثابت در کشورهای همسایه ایران مبدل شده است. کشورهایی که منابع عظیم نفت و گاز دارند و اغلب این کشورها بهدلیل ناتوانی مالی و همچنین فنی از قراردادهای اینچنینی استقبال میکنند. درواقع چنین قراردادهایی توان تولید کشورهای تولیدکننده نفت و گاز را افزایش و در مقابل باعث افزایش درآمد این کشورها که معمولا اقتصادی تکمحصولی دارند، میشود. علاوه بر این، در چندوقت اخیر ما شاهد اکتشافات و کشف میدانهای جدید نفت و گاز در سراسر دنیا مانند میدان گازی تازه کشفشده چالوس ایران هستیم که این نوع اکتشافات میتوانند جایگاه سنتی برخی کشورهای تولیدکننده نفت و گاز را دچار تهدیدی جدی کند.
ایران نیز بهدلیل مشکلاتی مانند تحریم و همچنین کاهش توان مالی از گسترش میدانهای نفت و گاز خود تا حدودی عقب مانده است. درواقع تحریمها سبب شده که از حضور شرکتهای بزرگ حوزه نفت و گاز در ایران جلوگیری شود. تحریمها از سویی علاوهبر ممانعت از حضور برخی شرکتها موجب فرسودگی و ازکارافتادگی بسیاری از ادوات مرتبط با صنعت نفت و گاز میشود. از طرفی دیگر تحریمها سبب شده است که ایران به اطلاعات فنی، چه درخصوص اکتشاف و چه درخصوص بهرهبرداری دسترسی کافی نداشته باشد و این موضوع سبب کاهش توان تولید ایران میشود. این کاهش توان تولید را وقتی در کنار افزایش تولید کشورهای همسایه و همچنین تمایل سایر کشورها و استقبال آنها به سمت انرژیهای تجدیدپذیر قرار میدهیم، تاحدودی این موضوع بسیار نگرانکننده است.
برخی محققان و همچنین تحلیلگران معتقدند که دوره پیک یا اوج مصرف سوختهای فسیلی تا سال ۲۰۳۰ یا ۲۰۵۰ است که البته این اظهارنظرها پیشبینی است و شاهد آن هستیم که حوادثی مانند پاندمی کرونا سبب تغییر در تحلیلها و بررسیها میشود. اگر ما به فرض سال ۲۰۳۰ را سال افول انرژیهای فسیلی در سطح دنیا در نظر بگیریم، تنها ۱۰ سال تا موعد آن در پیش داریم. کشور ایران که دارای منابع عظیم نفت و مخصوصا گاز است که با کشف میدان گازی چالوس و ذخایر اثباتشده جدید برخی ایران را بهعنوان رتبه اول دارنده ذخایر گاز طبیعی در دنیا معرفی میکنند، جای بسیار نگرانی دارد؛ توان تولید ما درخصوص سوختهای فسیلی مخصوصا گاز بسیار پایین است، چنانچه وزیر نفت اخیرا عنوان کرده است که احتمال قطع گاز در زمستان وجود دارد! تصور کنید کشوری را با داشتن ذخایر عظیم گاز و قطعی آن در زمستان؟ مشکل کجاست؟
دراینباره میتوان برخی عوامل را عنوان کرد. اول و مهمتر از همه مسئله تحریم و عدم ورود شرکتهای بزرگ نفت و گاز چه در صنایع بالادستی(upstream) و چه در صنایع پاییندستی (downstream) است که هرکدام نیازمند سرمایهگذاری گسترده در جهت نوسازی و تصویری ورود ادوات و تجهیزات جدید در این خصوص است. از طرفی دیگر استراتژی اشتباه ایران در زمینه ایفای نقش در منطقه و دربرابر کشورهای همسایه است. همانطورکه مستحضر هستید، کشورهای آسیای مرکزی پس از اعلام استقلال از اتحاد جماهیر شوروی بهنوعی در خشکی محصور شدهاند و نیازمند راههای ارتباطی برای صادرات محصولات خود هستند. برای مثال کشور ترکمنستان دارای منابع عظیم گاز است و ایران میتواند بهخوبی نقش ترانزیتی را برای آن ایفا کرده و جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خود را تقویت کند. این بیتوجهی و عدمتمایل به همکاری با کشورهای منطقه سبب شده است که این کشورها مسیرهای دیگری مانند خط لوله تاپی(TAPI) یا خط لوله ترانس خزر (TRANS-CASPIAN PIPELINE) را دنبال کنند که بهنوعی ایران را از تحولات انرژی منطقه دور کرده و جایگاه آن را متزلزل میکند. پتانسیل بالای ایران در زمینه سوآپ (SWAP) نفت و گاز از طریق دریای خزر که توان بالایی برای کشور ایجاد میکنند نیز مورد بیتوجهی و بیمیلی سیاستمداران قرار گرفته است که اوج آن را میتوان زمان وزیر نفت وقت دولت احمدینژاد با لغو قرارداد سوآپ با کشور قزاقستان دانست که سبب دادگاهیشدن ایران و پرداخت غرامت به کشور قزاقستان شد.
کشور ایران سالهای طولانی است که درگیر بیماری هلندی (Dutch disease) شده است و بهنوعی وابستگی خاصی به درآمدهای نفت و گاز دارد. اگرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای کاهش وابستگی به درآمد سوختهای فسیلی صورت گرفته ولی تاحدودی موفقیتآمیز نبوده است. لازم است وزارت نفت و وزارت اقتصاد و دارایی با تدوین سیاستهای انرژی دقیق و همچنین کاهش وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفت و گاز تحولی جدید ایجاد کرده و گامی بزرگ در جهت رشد اقتصادی کشور بردارند. از سوی دیگر در زمینه گامبرداشتن در مسیر انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، ایران پتانسیل بالایی دارد و استخراج سریعتر سوختهای فسیلی که اگر در آینده نزدیک شاهد شیفت انرژی در سطح دنیا از سوختهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر باشیم، ایران دچار بحرانهای اقتصادی میشود که چاره آن برنامهریزیهای دقیق و سیاستگذاریهای مناسب در این خصوص است.