از دههها پیش خیابان انقلاب دو عرصه رسمی و غیررسمی داشته که همواره در کشمکشِ با یکدیگر بودهاند. در این خیابان و نواحی اطرافش بسیاری از مراکز مهم شهر قرار گرفتهاند و اینها تشکیلدهنده عرصه رسمی خیاباناند. اما خیابان انقلاب پر از حاشیهها و نقاط خارج از متنی هم هست که اگرچه بارها دچار دگردیسی شده اما هیچگاه از بین نرفته است. کتابفروشیهای داخل فرعیها و درون پاساژها و مغازههای تودرتوی دستدومفروشی در کنار بساطهای کنار پیادهرو، تصویری از یک خیابان با تمام حاشیهها و نقاط کناریاش به دست میدهند و سازنده بخشی از عرصه غیررسمی این خیاباناند. کتابهای کهنه و نایاب و افستی، همواره جزئی جداناشدنی از خیابان انقلاب بودهاند. کتابهایی که یا در کنار پیادهرو یا در زیرپلهها و مغازههای تعدادی از پاساژهای انقلاب فروخته میشوند. دستفروشی کتاب در آغاز دهه شصت دچار نوعی دگردیسی شد و عرصه رسمی بر فضای خیابان غالب شد. در سالهای اخیر نیز نوع دیگری از دگردیسی در دستفروشی کتاب پدید آمده و حالا دیگر دستفروشی کتاب دیگر فقط محدود به خیابان انقلاب نیست و در مکانهای رسمی هم وجود دارد که در آنجا دیگر خبری از فروش کتابهای نایاب و ممنوع نیست.
معیشت و خیابان
دورهگردی و دستفروشی اگرچه از ویژگیهای شهرهای ماقبل مدرن است اما در دوره معاصر هم تداوم پیدا کرده و بهخصوص در سالهای اخیر گسترش هم داشته است. در گزارشهای سیاحانی که از ایران دیدن کردهاند، میتوان دید که دستفروشی با عنوان فروشندگان دورهگرد سابقهای قدیمی دارد و در گزارشهایشان نوشتهاند که میزان زیادی از دادوستد در ایران در خارج از بازارها انجام میشود و همهجا میتوان فروشندگان دورهگردی دید که اجناسی بار الاغ کرده و میچرخند و میفروشند. جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» به زندگی و کسبوکارهای تهران آن دوره پرداخته و در جایی از کتابش که به شغل سلمانی مربوط است، نوشته که در تهران حتی سلمانی دورهگرد هم وجود داشته است:
«سلمانیها دسته سومی هم داشتند که آنها را دورهگردهای کیفبهدست تشکیل میدادند. در کیف دستیای مانند کیف دکترها که البته نه به نویی و تمیزی آنها بلکه کیفکهنههای رنگورو رفتهای که از سمساریها و دستفروشیها به دست آورده بودند، در محتوی دو سه ماشین تهزن و نمره دو و یکی دو شانه و یکی دو تیغ و یک سنگ تیغ و یک لنگ قرمز و یک نصفه لنگ یا حولهپاره و یک قیچی و یک شانه و روی کیف آیینه دستیِ کوچکی که به علامت سلمانیبودن میآویختند و قمقه آبی که به طرف راست و چرم تیغی که به طرف چپ کمربند آویخته دور کوچه بازار به راه افتاده گاهی ملایم در نقاطی که احتمال مشتری میدادند (اصلاحچی) میگفتند. این سلمانیها اکثرا از کارگران از ریخت و کار افتاده اخراجشده سلمانیها و پیردلاکهای حمامها بودند که آخرین راه معاششان را در سلمانی دورهگرده شدن دیده کیف و مختصر ابزاری فراهم کرده به زحمت میتوانستند نان خود را درآورند...».
دستفروشی از جمله مشاغل غیررسمی است که با خیابان پیوند دارد. خیابان عرصه حیاتی نظم مسلط است و از اینرو همواره دستفروشی با مسائل متعددی روبهرو بوده است. تا چندسال پیش دستفروشی بهعنوان شغلی کاذب که سد معبر میکند و نظم خیابان را به هم میزند، شناخته میشد اما در سالهای اخیر دستفروشان چنان در همهجای شهر پراکنده شدهاند که دیگر امکانی برای مقابله مستقیم با آنها وجود ندارد. به نظر میرسد برای خیل گسترده بیکاران یا ورشکستگان دستفروشی چاره آخری است که میتوانند با آن امرار معاش کنند. البته این فقط مسئله امروز نیست و در دهههای اخیر همواره وجود داشته اما میتوان گفت در چند سال اخیر و همزمان با بحران اقتصادی ابعاد گستردهتری پیدا کرده است. آصف بیات در «سیاستهای خیابانی» درباره سابقه دستفروشی نوشته:
«دستفروشی، دورهگردی و گاریچیگری در تمام سالهای قبل از انقلاب چه پیش و چه پس از استقرار دولت تمرکزگرای رضاشاه در دهه 1310 ادامه حیات داد. دستفروشی و کارهای ساختمانی راه آسان دسترسی به کار برای مهاجران روستایی و کارگران غیرماهر شهری بود. در حقیقت، در تمام این قرن، بخش اعظم فرایند زندگی خیابانی، با فعالیتهای دورهگردان و دستفروشانی تعیین شد که کنار هم در معابر شلوغ و بازارهای محلی به کار پرداختند».
دگردیسیهای دستفروشی سیاسی
در روزهای انقلاب که نظم مسلط شهر به چالش کشیده شده بود، دستفروشی با تغییرات عمدهای روبهرو شد. از یکسو گسترش کمی پیدا کرد و از سوی دیگر نوع دیگری از دستفروشی سیاسی شکل گرفت که البته مدتی پس از انقلاب از بین رفت. آصف بیات میگوید در بازه زمانی بهمن 57 تا اواسط سال 1360، دستفروشی سیاسی چشمگیرترین نوع این فعالیت بود و «تحصیلکردههای جوانی که اکثرا از هواداران گروههای سیاسی مخالف بودند، کالاهای فرهنگی چون کتاب، روزنامه و نوار کاست را به مشتریان عرضه میکردند». دستفروشی سیاسی در آن ایام چنان گسترش یافت که حتی به فکر تشکیل یک انجمن هم بودند. بیات نوشته که در خرداد سال 1358، حدود سی نفر از جوانانی که دستفروش کتاب بودند در پارک تئاتر شهر دور هم جمع شدند تا درباره راههای برخورد با تهدیدهای رسمی علیه کتابفروشان خیابانی تصمیمگیری کنند. آنها شیوههای تأسیس یک انجمن خیابانی و مکان استقرار آن را مورد بحث قرار دادند و آییننامه داخلی آن را به رأی گذاشتند. چهار مرد و یک زن نیز بهعنوان اعضای کمیته اجرائی انتخاب شدند. بیات نوشته است:
«انجمن کتابفروشان خیابانی، در جهت تضمین و تأمین موقعیت کتابفروشان در مقابل حملات شهرداری مبارزه میکرد و درعینحال در نظر داشت تا به مقامات جهت ایجاد شغل برای اعضای انجمن فشار آورد. یک زن کتابفروش توضیح میداد که ما درحقیقت کارگران خیابانی فصلی هستیم، شهرداری و وزارت کار بایستی در قبال ما احساس مسئولیت کنند. در طول بهار و زمستان، بدی هوا مانع از کار ما میشود... شهرداری باید جایی را به ما اختصاص بدهد (برای انجمن) و وزارت کار باید شغلی در اختیار ما بگذارد».
در آن روزهای پرتلاطم، دستفروشی خیابانی بهعنوان مسئلهای سیاسی مطرح بود و جوانان بیکاری که گرایشهای سیاسی داشتند یا فارغالتحصیلان دبیرستانها و دانشگاهها با استفاده از آزادیهای آشفتهای که شکل گرفته بود در بساط و دکههایی که درست کرده بودند، کالاهای فرهنگی مانند کتاب و نوار و نشریاتشان را عرضه میکردند. اما عمر دستفروشی سیاسی کوتاه بود و از سال 60 به بعد به مرور از بین رفت. دستفروشی کتاب اما با وقفههای مختلف تداوم پیدا کرد و بسیاری از کتابهایی را که دیگر اجازه انتشار نداشتند یا به شکل ناقص چاپ میشدند، میشد در دستفروشیهای کتاب پیدا کرد. درواقع همیشه این تصور درباره دستفروشیهای کتاب وجود داشته که کتابهایی که به هر دلیل امکان چاپ یا فروش رسمی ندارند، از این طریق به فروش میرسند. با گذر زمان بساطهای کتابفروشی کنار پیادهروهای انقلاب تبدیل به بخشی از فرهنگ خیابان شدهاند و دستکم از نظر مردم حاضر در خیابان بهعنوان یک معضل شناخته نمیشوند. اما در سالهای اخیر دستفروشی کتاب دچار تغییرات دیگری شده و نگاهی گذرا به دستفروشیها نشان میدهد که خیلی از کتابهای کنار خیابان بههیچوجه نایاب یا ممنوع نیستند. امروز در بسیاری از میدانها و خیابانهای پرجمعیت و شلوغ میتوان دستفروشان کتاب را دید که در گوشهای کتابهایشان را روی زمین چیدهاند و میفروشند. بسیاری از آنها بهجای فروش کتابهای نایاب و ممنوع، کتابهای موجود در بازار را با تخفیف عرضه میکنند و میخواهند از این طریق مشتریهایشان را به خرید تشویق کنند.
شرق
نظر شما