همدستی کمونیستها با مدیران فاسد
ساعت 24 - محمدصادق جنانصفت دررزونامه جهان صنعت نوشته است: نگارنده پیش از این و از روزی که اصلاح قانون اتاق بازرگانی ایران در مجلس طرح شد، یادآور شدم نیروهای انقلاب که پس از مجلس توانستند سنگر دولت را نیز تسخیر کنند از نظر اندیشهای و ذهنی نمیتوانند با بخش خصوصی اصیل و ترقیخواه سازگار شوند و به نابودی این بخش میاندیشند.

وی ادامه داده است: دلیل این ذهنیت نهادینهشده چند چیز است: نخست اینکه نمیخواهند هیچ ذرهای از انواع قدرت از چنگشان بیرون شود و دیگر اینکه از ماهیت نقدکنندگی بخش خصوصی و افشای ناکارآمدیها هراس دارند. حالا مجلس و دولت انقلابی با نابودی ماهیت دموکراتیک اتاق بازرگانی به بهانه حذف رییس اتاق که رای اکثریت را به دست آورده است، هشدار لازم را داده و تصور میکنند میتوانند آتش نقد را در این نهاد خاموش کنند. البته آنهایی که به دولت پاس دادند تا انگیزههای شگفتانگیز خود را پشت حرفهای زیبا بپوشانند و حالا تصور میکنند فاتح شدهاند، باید چشم به راه روزهایی بدتر از امروز باشند. با این همه یورش به بخش خصوصی هنوز در این طیف، مردان و زنان دلاوری هستند که بدون لکنتزبان نیتهای مخالفان بخش خصوصی را افشا میکنند. محمد مرتضوی یکی از اعضای هیات نمایندگان دیروز با دلاوری و با شهامتی کمیاب گفت: «موضوع دولت با اتاق ایران شخص حسین سلاحورزی نیست. در واقع موضوع اختلاف مدیرانی هستند که طرفدار تمرکز اقتصاد در دست افرادی هستند که فهم درستی از اقتصاد ندارند. متاسفانه منابع کشور در دست افرادی است که اقتصاد کمونیستی را ترویج میکنند. بخش خصوصی معتقد است اقتصاد ایران باید به اقتصاد جهانی وصل شود، اما عدهای اقتصاد متمرکز، سودجو و رانتی میخواهند که ثروت کشور را از بین میبرد. » پیش از این افشاگری دلاورانه محسن جلالپور رییس اسبق اتاق ایران نیز از فساد سازمانیافته تازهای نوشت که بخش خصوصی را به مسلخ تبهکاری میکشاند و آنها را بیچاره میکند. او نوشته است شواهد از ظهور سطح جدیدی از فساد سازمانیافته در نظام اداری حکایت دارد که میشود به آن فساد «سازمان سوم» اطلاق کرد. فساد سازمان سوم بسیار خطرناک و نگرانکننده است و میتواند مثل موریانه، پایههای نظام اداری را تخریب کند. سازمان سوم، منحصر به یک اداره یا نهاد دولتی یا بخش عمومی نیست، بلکه کارکنان ناسالم نهادها و ادارههای مختلف را بهصورت یک شبکه، در ارتباط با هم قرار میدهد. در سازمان سوم، کارمند یک نهاد دولتی، مشکلی را برای فرد ایجاد میکند و این مانع در نهاد دیگری باید حل شود که بعد به نهادها و ادارههای دیگر هم کشیده میشود و در نهایت اگر پرداختی در میان باشد بین همه افراد این شبکه تقسیم میشود. سازمان سوم، سازمان خطرناکی است که میتواند از نظام اداری یک شهر به نظام اداری مرکز تسری پیدا کند یا حتی از شهری به چند شهر دیگر گسترش یابد. این سازمان خطرناک ضمن اینکه قادر است مسیر خلق ثروت را مسدود کند، انگیزههای کارآفرینان را از بین میبرد و میتواند ریشه این بخش را بخشکاند. » وای به حال اقتصادی که این اندیشهها در آن زادور شد را با آزادی و مکیدن خون شهروندان وفعالان بخش خصوصی تجربه میکنند. آیا آنهایی که پاس گل به چنین افکاری دادند تا اتاق را به این روز بیندازند تاوان نمیدهند؟