رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 655257

بدون صلح کامل اقتصاد در بحران می ماند

جهان‌صنعت- روز سه‌شنبه ۲۰خرداد۱۴۰۴روز پرتحرکی برای اقتصاددانان و نیز مدیران بنگاه‌های اقتصادی بود تا در دو نشست جداگانه با حمایت دو آکادمی علمی- اقتصادی مشارکت و به حرف‌های سخنرانان گوش کنند. محور هر دو نشست یکی در کلاب‌هاوس برگزار شد و دیگری در سالن اجتماعات بانک سامان.

بدون صلح کامل اقتصاد در بحران می ماند

سخنران محوری در کلاب‌هاوس عباس آخوندی وزیر اسبق راه‌وشهرسازی و تحلیلگر مسائل ایران و سخنران اصلی در آکادمی سامان داود سوری اقتصاددان و مدیر آکادمی بود. هر دو اقتصاددان نیک می‌دانستند چه می‌گویند و چه می‌خواهند و با استفاده از تجربه‌های علمی و سیاسی خود درباره روایت مذاکرات ایران و آمریکا و نیز پیامدهای سناریوهای گوناگون سخن گفتند.

از سوی دیگر مسعود نیلی اقتصاددان شاخص ایران نیز در یک گردهمایی دیگر و با حضور شماری از اقتصاددانان و کارشناسان درباره مذاکرات ایران و آمریکا سخن گفته است. محمدحسین عادلی، اقتصاددان و رییس بانک مرکزی در دولت اول سازندگی نیز در یک همایش‌گونه در اکو ایران درباره مذاکرات و پیامدهای آن دیدگاه‌هایشان را بیان کرده‌اند. علی ماجدی از دیپلمات‌های ارشد دولت‌های پس از انقلاب نیز در کلاب‌هاوس صحبت کرده و درباره پیامدهای این مذاکرات نکاتی را در میان گذاشت. توافق نصفه و نیمه

مسعود نیلی با جمع‌بندی همه سخنرانی‌هایی که در نشست تصویر ایران در ۱۴۰۴ برگزار شد گفت: برآیند همه داوری‌ها درباره مذاکرات این است که ایران و آمریکا در بهترین حالت به «توافق محدود و شکننده» می‌رسند. وی توضیح داد: محدودیت‌گذاری در فرآیند مذاکرات از همان شروع مذاکرات از طرف ایران وضع شده است.

ایران می‌گوید سطح مذاکرات از نظر مقام‌های سیاسی وزیر امور خارجه و تنها مساله مطرح در مذاکرات «پرونده هسته‌ای» در برابر «حذف کامل تحریم‌ها» است. نیلی اضافه کرد: این در حالی است که آمریکا قصد دارد به یک توافق جامع با ایران دست یابد و کار فقط در موضوع پرونده هسته‌ای و رفع و حذف تحریم‌ها باقی نماند.

از سوی دیگر عباس آخوندی نیز در برابر کسانی که باور دارند مذاکرات میان ایران و آمریکا به بن‌بست می‌رسد توضیح داد: به‌نظر می‌رسد نیازهای ایران و آمریکا به صلح حتی صلح نصفه و نیمه راه را برای ادامه مذاکرات باز می‌کند. ایران نیاز دارد بتواند از سیاست خارجی خارج شده و به مسائل داخلی رسیدگی کند.

داود سوری، نیز در جمع‌بندی یک نشست تخصصی درباره نتیجه مذاکرات گفت: آنطورکه از طرف ایران به آمریکا آدرس داده می‌شود نشان می‌دهد توافقی اگر بخواهد اتفاق نیفتد، یک توافق ساده و کم‌عمق است. او نیز همچون نیلی، آخوندی و دیگر اقتصاددانان تصریح کرد: باید توجه کنیم که دیوار قطور بی‌اعتمادی با این سرعت میان دو کشور فرو نمی‌ریزد. پیامدهای توافق ساده

مسعود نیلی باور دارد که اگر ایران و آمریکا به توافق شکننده و محدود برسند اثرات بزرگی در کوتاه‌مدت بر اقتصاد ایران نخواهد داشت و کمی بهتر از حالت نه صلح نه جنگ همه سال‌های پس از۱۳۹۰ است. نیلی گفت: اینکه گفته می‌شود پس از توافق محدود، شرکت‌های آمریکایی با شتاب به بازار ایران برمی‌گردند تا سرمایه‌گذاری‌های کلان کنند یک تحلیل ساده است.سرمایه‌گذاری‌ها نیاز به این دارند که دست‌کم آمریکا در ایران سفارت داشته باشد تا بتواند از مسائل آگاه باشد.

سرمایه‌گذاری یک فعالیت بلندمدت است که نیاز به ثبات شرایط سیاست داخلی و خارجی ایران و آمریکا دارد. وی اضافه کرد: پیش‌بینی من این است که پس از توافق محدود و شکننده تنها اتفاقی که افتاد این است که تحریم صادرات نفت ایران برداشته شود.

در این صورت می‌توان پیش‌بینی کرد ایران بتواند روزانه ۷۰۰‌هزار بشکه بر صادرات خود بیفزاید که با توجه به میانگین قیمت نفت در بازارهای جهانی رقمی در سال اول پس از تحریم شاید رقمی معادل ۱۷‌میلیارد دلار -در هر صورت کمتر از ۲۰‌میلیارد دلار- درآمد ارزی ایران را افزایش می‌دهد.

عباس آخوندی اما می‌گوید به‌نظرم پس از توافق محدود می‌توان امیدوار بود سطح تجارت دو کشور ایران و آمریکا افزایش یابد و اثر توافق بیشتر در این بخش دیده خواهد شد. سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و دیگر فعالیت‌ها در توافق جامع شاید اتفاق بیفتد.

داود سوری نیز می‌گوید در صورتی که توافق ایران و آمریکا در هر سطحی اتفاق بیفتد می‌‌توان پیامدهای آن را بر مقوله رشد تولید ناخالص داخلی دید. اگر ایران و آمریکا به تقابل برسند بدون تردید رشدهای اندک رخداده نیز در معرض ریسک قرار می‌گیرد. رشد ملایم و در حد ۳-۲درصد با توافق محدود ممکن است و همین می‌تواند بر تقاضای کلان اثربخش باشد. نقش چین و اسرائیل

چرا اقتصاددانان و نیز دیگر سیاستمداران باور دارند که ایران و آمریکا برای رسیدن به توافق بلندمدت با دشواری‌های ویژه روبه‌رو هستند. نیلی در این‌باره گفته است: واقعیت این است که آمریکا می‌خواهد مساله بزرگ خود را که مهار چین یا توافق با این کشور به سود آمریکاست سامان دهد.

آمریکایی‌ها اما برای رسیدن به راهبردهای چین باید خیال‌شان از طرف جمهوری اسلامی آسوده باشد. آمریکایی‌ها می‌خواهند جمهوری اسلامی برای خاورمیانه دردسر درست نکند و به همین دلیل انتظار دارند که با ایران به یک صلح قابل‌قبول و درازمدت برسند. نیلی افزود: از طرف دیگر چین نیز علاقه‌‌مند است که با ایران مناسبات راهبردی یک‌طرفه داشته باشد تا از نیروی سیاسی ایران برای توقف تهاجم آمریکا سود ببرد.

از سوی دیگر چین به نفت خاورمیانه نیاز دارد و ایران می‌تواند این نیاز چین را برطرف کند. به همین دلیل امیدوار است ایران و آمریکا به توافق محدود و شکننده دست یابند.

عباس آخوندی نیز می‌گوید: حالت نه جنگ نه صلح ایران و آمریکا برای چین بهترین حالت است. چین در حال حاضر میلیاردها دلار از منابع ارزی را بلوکه کرده و به ایران می‌گوید باید برای این منابع بیمه پرداخت کند و پول‌ها را در صورتی آزاد کند که کالای چینی خریداری یا اینکه به طرح‌های عمرانی چین در ایران داده شود. این وضعیت برای چین مناسب است و تا جایی‌که می‌تواند ایران را در وضعیت فعلی نگه می‌دارد. به سوی صلح کامل

مسعود نیلی می‌گوید: اگر ایران بخواهد اقتصاد خود را از وضعیت فعلی بیرون آورد باید شرایطی برقرار شود که با آمریکا به توافق بلندمدت برسیم. در یک توافق بلندمدت است که می‌توان امیدوار بود سرمایه‌گذاری خارجی‌ها در ایران درباره و البته پس از راستی‌آزمایی راه بیفتد

او می‌گوید ایران نیاز به سرمایه خارجی دارد و علاوه‌بر آن ایران نیاز به خرید دانش فنی روز دنیا در حوزه‌های گوناگون را دارد. در صلح نصفه و نیمه، این انتقال دانش فنی نمی‌توان رقابت‌پذیر باشد و همه فعالیت‌ها به‌سوی خمودگی پیش خواهد رفت. سوری نیز می‌گوید در صورتی که بخواهیم بازارهای دارایی در ایران به سازماندهی درست و حسابی دست یابد و از بی‌ثباتی دور شود نیاز به ثبات سیاسی بلندمدت داریم.

وی به بازار مسکن که یک بازار بزرگ است و خوشبختانه دولت در آن سهم کمتری دارد اشاره کرده و می‌گوید: روندها نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری در این بخش به ثبات سیاسی خارجی نیاز دارد.

عباس آخوندی باور دارد اقتصاد ایران نیاز به اصلاحات نهادی دارد و بیشترین اصلاحات باید در نهادهای اقتصادی رخ دهد. در توافق‌های کوتاه‌مدت و بدتر از آن در حالت افراطی که منجربه درگیری شود وضعیت اقتصاد ایران بسیار آشفته‌تر خواهد شد. حقیقت داستان

واقعیت این است که اقتصاد ایران به‌صورت عمیقی وابسته به تحریم‌ها و سیاست خارجی شده است. ایران در تجربه سال‌های پس از۱۳۹۰ و در هر دوره از شرایط سیاسی نتوانسته تحریم‌ها را ناکارآمد کند. درحالی‌که در سال‌های آخر دولت دهم ایران دارای بیشترین درآمد ارزی بود، رشد اقتصاد ایران نیز در اندازه‌های پایین بود. در دو سال آخر فعالیت دولت احمدی‌نژاد رشد اقتصادی منفی و تورم در ارتفاع بالا رخ داد. در دولت‌های حسن روحانی نیز جز دو سال پس از برجام که شاخص‌های کلان بهبود یافت اما پس از ۱۳۹۷ به تورم شتابان و رشد پایین و تجارت خارجی با تراز منفی و رشد تولید صنعتی پرنوسان رسید. اقتصاد ایران اکنون شرطی شده است و بازار دارایی‌های گوناگون جای تولید و بخش حقیقی اقتصاد را گرفته‌اند. این در حالی است که هر تحول در بازار دارایی‌ها به‌ویژه تغییرات نرخ ارز موجب تلاطم در دیگر بازارها می‌شود. رشد پایین یعنی اینکه ایران در این سال‌ها ثروت تولید نکرده و رشد میانگین یک‌درصدی نیز با رشد جمعیت به صفر رسیده است. نظام سیاسی ایران با کنار گذاردن راهبرد نه صلح نه جنگ و قبول مذاکرات با آمریکا انعطاف نشان داده است و کارشناسان باور دارند این اتفاق باید در ابعاد گسترده‌تر رخ دهد.

هر فعالیت اقتصادی در ایران دریچه‌هایش رو به آمریکا باز می‌شود و هرگاه آمریکا پنجره‌ها را باز نکند اقتصاد ایران در دریایی از مشکلات غوطه‌ور خواهد بود. کارشناسان اقتصادی، فعالان سیاسی و نیز فعالان اقتصادی به‌درستی می‌گویند همه راه‌ها به‌سوی آمریکا باز می‌شود.

می‌گویند باید هرچه زودتر این پنجره‌ باز شود تا اقتصاد ایران از نفس نیفتد. تورم‌های بالا اکنون گلوی ایرانیان را می‌فشارد و گروه‌های کم‌درآمد را در بدترین شرایط نگه داشته است. باید راه‌های رفتن به‌سوی اقتصاد غرب باز شود و توجه کرد بدون این راه باز نمی‌توان به جایی امید داشت.

 

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها