انسان ایرانی مثل الماس سخت است
ساعت 24 - نحوه برخورد و واکنش مردم و جامعه ایران با تجاوز اسرائیل و در ادامه آمریکا و همچنین بدرقه دیروز شهدای این جنگ در تهران میتواند برای همه دولتها و تحلیلگران خارجی و داخلی درسآموز باشد؛ بدرقهای که هم از نظر کمیت و هم به جهت کیفیت و تنوع مشایعتکنندگان در گذشته نزدیک نمونه نداشته است.
از این رخداد، چه درسی میتوان گرفت که به کار فردای این کشور بیاید؟ بدون تردید دستگاههای اطلاعاتی ایالات متحده و اسرائیل قوی هستند و در این جنگ هم نشان دادند که به لحاظ اطلاعات میدانی و حتی هماهنگی عملیاتی قدرتمند هستند؛ پس چرا در ارزیابی در پیشبینی رفتار و واکنش مردم ایران دچار اشتباه محاسباتی فاحشی شدند؟
رفتاری که حتی نیاز به اطلاعات و جمعآوریهای محرمانه ندارد و کافی است با قدری مطالعه به همراه عقل سلیم به نتیجه درستی میرسیدند و مرتکب این ارزیابی اشتباه نمیشدند؛ اشتباهی که اگر مرتکب آن نشده بودند؛ یا از ابتدا به فکر تجاوز نمیافتادند، یا هدف اصلی خود را این اندازه دورپروازانه تعریف نمیکردند؛ و در خوشبینانهترین حالت به یک درگیری محدود بسنده میکردند.
واقعیت این است که رفتارهای انسانی با کارکردهای اجسام بهکلی متفاوت است. اگر کسی یک خودرو بخرد و کس دیگری نیز خودرویی مشابه را بدزدد، در هر دو صورت خودرو کارکرد مشابهی را با مالک و سارق خواهد داشت. درحالیکه رفتار انسانی بستگی کاملی به هدف و مشروعیت موضوع رفتار دارد. به همین دلیل، نباید رفتار مردم در یک موضوع و زمینه خاص را بر همه حالات دیگر نیز تعمیم و تسری داد.
با این ملاحظه، به نظر میرسد که دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل به علت دو سوگیری و خطای تحلیلی در ارزیابی واکنش مردم ایران پس از حمله اولیه، دچار اشتباه شدهاند.
اولین آن، سوگیری در اهداف است. شواهد نشان میدهد که نتانیاهو برای خلاص کردن خودش از فشارهای داخلی و محاکمه او به علت فساد، دست به چنین تجاوزی زده است. بنابراین، کوشیده که اطلاعات مربوط به رفتار ایرانیان را به گونهای تحلیل کند و به نتیجه برساند که توجیهگر این هدف او باشد.
اشتباه دوم هم ناشی از تحلیلهایی است که مبتنی بر اطلاعات نادرست و تعمیمهای غلط است. در واقع، اعتراضات و انتقادات مردم به وضع جاری یا قهر با انتخابات در عین وجود، ربطی به این ندارد که از عامل جنایت غزه استقبال شود. یا حتی در برابر تجاوز به میهن، خودخواهانه و منفعل رفتار و بیتفاوتی پیشه کنند.
نتیجهای که میتوان از این حضور گسترده مردم و وضعیت رفتاری آنان گرفت؛ جهل به تقریب عمومی، حتی در سطح پیشرفتهترین دستگاههای امنیتی از رفتارهای انسانی است. این ناآگاهی از واقعیت انسان ایرانی به زیان همه از جمله خود ما شده است. حتی مدیریت داخلی کشور هم نسبت به این واقعیت آگاهی نداشته است، به همین دلیل هیچگاه نتوانسته رفتارهای انتخاباتی مردم و اعتراضات آنان را مطابق واقعیتهای رخداده پیشبینی و چاره کند. حتی منتقدان و مخالفان را هم دچار اشتباه محاسباتی کرده است.
چنین اشتباههایی که همه مرتکب آن میشوند، یک پدیده اجتماعی است و نه یک پدیده اتفاقی و موردی. جهل به جامعه از آنجا ناشی میشود که تاکنون نخواستهایم انسان ایرانی در این مقطع زمانی را خوب بشناسیم و هر کس در داخل یا خارج گمان کرده که انسان ایرانی موجود منفعلی است که هر صاحب قدرتی میتواند او را آنگونه که دوست دارد، تربیت کند و در خدمت اهداف خود درآورد.
انسان ایرانی موجودی پیچیده و چندوجهی و اتفاقاً چون الماس سخت و چون آب زلال و منعطف است. نباید گمان کرد که همیشه دمدست و حاضر به یراق در خدمت این و آن است. با اتکا به همین ویژگی ایرانیان است که در تاریخ خود همه مهاجمان را در نهایت درون فرهنگ خود هضم کردند. نتیجه رودررویی با چنین انسانی پیشاپیش روشن است.
باید این امکان را فراهم کرد که با انجام پژوهشهای معتبر این پدیده شناخته و در داخل و خارج بهخوبی معرفی شود. اتحاد و همبستگی کنونی را که وجه سلبی آن علیه متجاوزان است، به وضعیت ایجابی حمایت از این و آن نباید تعمیم داد. باید امیدوار بود که از مصادره به مطلوب واقعیت پرهیز شود و مردم آنطور که هستند، شناخته شوند.
هم میهن
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.