حکمرانی بد، زمینهساز خیال بد دشمن
...
ساعت 24 - حسن فروزانفرد، رئیس کمیسیون حکمرانی سازمانی اتاق بازرگانی تهران، با اشاره به جنگ تحمیلی 12روزه رژیم غاصب صهیونیستی با مشارکت ایالات متحده، به این مساله میپردازد که افزایش و تعمیق نقاط ضعف مدیریتی و اجرایی در نظام حکمرانی کشور نیز در تشدید انگیزه اسرائیل برای تهاجم سهیم است.
علاوه بر تقویت توان دفاعی باید با حکمرانی سالم، بازگرداندن اعتماد مردم، بهبود ساختار اقتصادی، ترمیم روابط خارجی و کاهش شکافهای داخلی، کشور را در برابر خیالپردازیهای خصمانه محافظت کرد.
در عرصه سیاست بینالملل، قدرت نهفقط به زرادخانه نظامی بلکه به کیفیت حکمرانی داخلی نیز بستگی دارد. کشورها در رقابتهای ژئوپلیتیکی، بیش از هر چیز نقاط ضعف یکدیگر را رصد میکنند و از شکافهایی که در مدیریت داخلی نمایان میشود، بهره میجویند. در این راستا، پرسش اساسی آن است که آیا ضعف در حکمرانی در ایران، زمینهساز نگاه تهاجمیتر اسرائیل نسبت به کشور ما شده است؟
افول حکمرانی و تاثیر آن بر امنیت ملی
حکمرانی مطلوب متضمن شفافیت، مشارکت، پاسخگویی، کارآمدی و عدالت است. در غیاب این مولفهها، مشروعیت حاکمیت تضعیف شده و انسجام اجتماعی دچار فرسایش میشود. از دیدگاه صاحبنظرانی چون دکتر موسی غنینژاد، اقتصاددان ایرانی، هرگاه اقتصاد کشور با فساد ساختاری، تورم مزمن، و ناتوانی در ایجاد فرصتهای شغلی پایدار مواجه شده، امنیت اجتماعی نیز در معرض تهدید قرار گرفته است.
در چنین شرایطی، بازیگران منطقهای مانند اسرائیل ممکن است وضعیت را فرصتی برای پیشبرد اهداف خود در نظر بگیرند؛ بهویژه اگر نظام حکمرانی نتواند تصویری یکپارچه، مقتدر و قابلاتکا از خود به نمایش بگذارد.
سیاست منطقهای اسرائیل و نقش فرصتطلبی ژئوپلیتیکی
اسرائیل به عنوان یک کنشگر امنیتمحور، همواره نسبت به تحولات ایران بسیار حساس بوده است. با کاهش اعتماد جهانی به مدیریت داخلی ایران، رژیم اسرائیل توانسته است با موفقیت بیشتری افکار عمومی جهانی و نهادهای بینالمللی را متقاعد کند که ایران تهدیدی برای امنیت منطقهای است. به گفته یووال اشتاینیتز، وزیر پیشین اطلاعات اسرائیل، «بیثباتی اقتصادی و نارضایتی اجتماعی در ایران، این کشور را در وضعیتی قرار داده که کمتر میتواند به اقدامات نظامی ما واکنش نشان دهد. » از دیدگاه تحلیلگرانی مانند تریتا پارسی، استاد روابط بینالملل، اسرائیل در سالهای اخیر با بهرهگیری از ضعفهای حاکمیتی در ایران، مسیر سیاستگذاری در ایالات متحده را نیز علیه تهران هموار کرده است.
ناکارآمدی دیپلماسی و انزوای بینالمللی
از دیگر آثار حکمرانی ضعیف، تضعیف دستگاه دیپلماسی است. در سالهای اخیر، سیاست خارجی ایران با چالشهای جدی از جمله قطع ارتباط موثر با کشورهای همسایه، کاهش مشارکت در نهادهای چندجانبه، و ناتوانی در تدوین استراتژی ارتباطی موثر مواجه بوده است. این شرایط فضا را برای دیپلماسی تهاجمی اسرائیل آمادهتر کرده است. در چنین فضایی، رژیم صهیونیستی موفق شده است با ایجاد ائتلافهایی در منطقه خلیج فارس و عادیسازی روابط با کشورهای عربی، عملاً حلقه فشار را بر ایران تنگتر کند. برخی تحلیلگران مانند مهدی ذاکریان، استاد حقوق بینالملل، معتقدند که ناکارآمدی در سیاست خارجی موجب شده است ابتکار عمل در حوزه ژئوپلیتیک منطقهای از دست ایران خارج شود.
ایدئولوژیزدگی در برابر واقعگرایی راهبردی
بخشی از چالش در نظام حکمرانی کشور را میتوان به غلبه نگاه ایدئولوژیک بر تصمیمگیری راهبردی نسبت داد. هنگامی که منافع ملی در پس ایدئولوژیها رنگ میبازد، تصمیمهایی اتخاذ میشود که پیامدهای آن هزینهزا است. اسرائیل با درک این موضوع، گاه سیاستهای خود را بر تحریک بیشتر این احساسات استوار کرده و میکوشد با ایجاد فضای هیجانی، گزینههای عقلانی را از روی میز حذف کند.
از درمان ریشهای تا بازتعریف جایگاه
برای مقابله با تهدیدات خارجی مانند اسرائیل، تنها اتکا به ابزار نظامی کافی نیست. حکمرانی سالم، با بازگرداندن اعتماد مردم، بهبود ساختار اقتصادی، ترمیم روابط خارجی و کاهش شکافهای داخلی، میتواند بهگونهای ایران را در برابر خیالپردازیهای خصمانه محافظت کند. در دنیای امروز، امنیت ملی بیش از هر چیز از دل مشروعیت داخلی و عقلانیت راهبردی بیرون میآید.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.