کد خبر
77285
متیندفتری از نخستوزیری برکنار شد
ساعت24-در روز ۴ تیر ۱۳۱۹ احمد متین دفتری، توسط رضاشاه از نخستوزیری برکنار و به بازداشتگاه شهربانی منتقل شد.
احمد متین دفتری جوانترین نخستوزیر رضاشاه بود. وی همزمان با فعالیت در مشاغل اصلی، مشاغل فرعی دیگری همچون ریاست دبیرخانه جامعه ملل در ایران، رئیس جمعیت طرفداران ملل متحد، نماینده سازمان بینالمللی حقوق بشر در ایران، عضو فرهنگستان ایران، عضو دائمی دیوان بینالمللی لاهه، رئیس شورای عالی بینالمجالس و چندین شغل و عنوان جنبی دیگر را برعهده داشت.
احمد متین دفتری در شعبان ۱۳۱۴ هجری قمری برابر با بهمن ۱۲۷۵ هجری شمسی در تهران متولد شد. در کودکی به تقاضای جدش میرزا حسینخان وزیر دفتر و از طرف مظفرالدین شاه ملقب به اعتضاد خاقان شد و شغل لشکرنویسی فوجهای دماوند و فیروزکوه و آتریاد پیاده سیستان و فوج منطقه تبریز ارثاً به او واگذار شد. پس از چندی نیز متینالدوله لقب گرفت. وی در این مورد میگوید: «وقتی که من [آموختن] الفبا را شروع کردم، دارای لقب و منصب بالنسبه مهمی بودم که عبارت بود از لشکرنویسی فوجهای دماوند و فیروزکوه و پیاده سیستان و مظفر تبریز که قبلاً شغل پدرم بوده و پس از آنکه آن مرحوم از لشکرنویسی به مقام مستوفی ارتقاء یافت، به فرمان مظفرالدین شاه با عنوان "جناب" ارثاً به من رسیده بود...»
احمد متین دفتری تحصیلات ابتدایی را به شیوه مرسوم آن ایام در مکتبخانه آغاز کرد و پس از آموختن خواندن و نوشتن به مدرسه «ایران و آلمان» - که با هزینه دولت آلمان تأسیس شده بود - رفت و در آنجا به فراگیری دروس به شیوه جدید اشتغال ورزید. وی مدت هشت سال در این مدرسه مشغول تحصیل بود و زبانهای آلمانی، فرانسه و انگلیسی را فرا گرفت و زبان عربی و درسهای اسلامی را در محضر شیخ محمد عبده آموخت. آنگاه به استخدام دولت درآمد و همانند اکثر فرزندان اشراف و رجال آن ایام در وزارت خارجه به کار پرداخت. البته پدرش دوست داشت که او پزشک شود، خودش هم به این حرفه علاقهمند بود، اما به دلایلی نتوانست این هدف را دنبال کند. وی عمدهترین دلیل این ناکامی را آغاز جنگ جهانی اول معرفی میکند و مینویسد: «پس از فراغت از دوره متوسطه بنا بود در آلمان تحصیلات دانشگاهی را شروع نمایم. دو بورس [هم] به من تکلیف شده بود. یکی را کارخانههای آلمانی میدادند که من «شیمیست» بشوم و دیگری برای ایرانشناسی. یعنی به اصطلاح مستشرق شدن در رشته زبان ایران باستان و ادبیات فارسی. تقریباً همان تحصیلاتی که استاد پورداوود در آلمان کردهاند. اما پدرم که از خدمت دولت حقا سرخورده بود، میل داشت من طبیب بشوم و به همین مناسبت در مقدمات علم طب، به خصوص در شیمی زحمت کشیده بودم، لیکن با اشتعال نائره جنگ جهانی اول، همه این نقشهها سوخت و من مجبور شدم راه دیگری را بپیمایم...»
او همزمان به فعالیت مطبوعاتی روی آورد و در روزنامه «عصر طلایی» مسئولیت ترجمه اخبار انگلیسی را برعهده گرفت. وی در همین ایام یک دوره کامل فقه و اصول و ادبیات عرب را در محضر آیتالله سیداسدالله خارقانی - که از روحانیون باسواد و مسلط به آرا و نظریات اندیشمندان جدید و روز بود - گذراند. احمد متین دفتری در مورد شروع فعالیتش در وزارت امور خارجه میگوید: «... راه منحصر در آن روزگار استخدام دولت بود. [من] به «کاریر» موروثی خود، یعنی خدمت در مالیه چندان رغبت نداشتم. تصمیم گرفتم وارد وزارت امور خارجه و به اصطلاح دیپلمات بشوم. اما درب این وزارتخانه به روی اشخاصی که مدرسه علوم سیاسی تهران را طی نکرده بودند... به آسانی باز نمیشد... تا اینکه مرحوم حاج محتشمالسلطنه وزیر امور خارجه شدند و به بیتکلیفی من خاتمه دادند و در ادارهای که در آن زمان موسوم به اداره تحریرات روس بود مشغول کار شدم. ابتدا به عنوان «استاژ» یعنی کارآموز و خدمت مجانی که دو سال طول کشید.... ضمناً برای اینکه نقایص خود را در معلومات ایرانی به اصطلاح آن زمان در عربیت رفع کرده باشم، عربی و فقه و اصول[را] نزد بعضی علما از جمله مرحوم آقا سیداسدالله خارقانی که ملای روشنفکری بود، تحصیل میکردم...»
متین دفتری پس از پایان گرفتن جنگ جهانی اول، هنگامی که عموی پدرش دکتر محمد مصدق و نظامالسلطنه مافی و نصرتالدوله فیروز و ذکاءالدوله غفاری نشریهای با نام «مجله علمی» ایجاد کردند و مدتی آن را انتشار دادند، به آنان پیوست و از نخستین شماره تا پایان حیات این نشریه با آن همکاری داشت: «برای بعضی از روزنامههای آن زمان از جمله روزنامه «عصر جدید» متعلق به متینالسلطنه ثقفی اخبار رویتر را که به زبان انگلیسی منتشر میشد، ترجمه میکردم و بعد هم مقاله مینوشتم. در آن اوان مجلهای به نام «مجله علمی» تأسیس شده بود، از طرف یک عده رجال تحصیل کرده تازه رسیده از اروپا مانند مصدقالسلطنه (آقای دکتر مصدق) و نصرتالدوله (پرنس فیروز) و ذکاءالملک غفاری و نظامالسلطنه مافی که بسیار آبرومند بود و متأسفانه دیگ شرکت نجوشید و بیش از یکی دو سال دوام نکرد. در آن مجله از من چندین مقاله منتشر شد که بالنتیجه نامم را جزء همقلمان رسمی مجله در همه شمارههای آن درج میکردند...»
با تأسیس مدرسه حقوق در ۱۲۹۷ توسط فیروز میرزا نصرتالدوله در تهران، متین دفتری وارد مدرسه حقوق شد و در ۱۳۰۰ از آن فارغالتحصیل شد. در آن موقع که بعد از کودتای ۱۲۹۹ بود، مصدقالسلطنه که به سمت والی آذربایجان تعیین شده بود، نوه برادرش متینالدوله یا متین دفتری را به سمت نماینده خود در تهران تعیین کرد. آشنایی متین دفتری با رضاخان از همین زمان آغاز شد و متین دفتری که در آن زمان، جوانی ۲۵ ساله بود، ضمن بردن پیغامها و تلگرافهای رمزی دکتر مصدق و حبیباللهخان شیبانی فرمانده لشکر آذربایجان برای رضاخان و تهیه جواب تلگرافهای با رمز والی آذربایجان، توجه سردار سپه را به خود جلب کرد.
متین دفتری در اوایل فعالیتهای سیاسی علیاکبر داور به حزب او پیوست و در روزنامه «مرد امروز» داور هم مقالاتی مینوشت. پس از آنکه داور در اوایل سلطنت شاه، وزیر عدلیه شد، متین دفتری را هم به وزارت عدلیه برد. او کار ترجمه قوانین کشورهای اروپایی را انجام داد و به پاداش این خدمت جهت انجام مأموریتی از طرف دولت به دفتر جامعه ملل در ژنو رفت و ضمن خدمت دکترای خود را اخذ کرد. وی از حامیان دولت رضاخان بوده و حتی در خارج از کشور نیز این وظیفه را دنبال میکرد؛ از جمله گزارشاتی راجع به مذاکراتش با مسئولین وزارت خارجه آلمان جهت جلوگیری از انتشار روزنامه پیکار در برلن و تعقیب و محاکمه عاملین انتشار این روزنامه که ظاهراً مطالبی ضد سلطنت مینوشت، موجود است.
در سال ۱۳۱۰ به معاونت وزارت عدلیه معرفی شد. در همین زمان تیمورتاش وزیر دربار مغضوب رضاشاه شد و متین دفتری او را محاکمه کرد و رضایت رضاشاه را جلب کرد. متین دفتری در این دوران با دختر دکتر مصدق که دختر عموی پدرش محسوب میشد، ازدواج کرد و به این ترتیب علاوه بر نسبت فامیلی از سوی پدر، داماد او هم شد. البته دکتر مصدق در این زمان مغضوب بود و در ملک احمدآباد زندگی میکرد و ازدواج متین دفتری با دختر او از نظر سیاسی نقطه مثبتی برای او به شمار نمیرفت. وی در مهرماه ۱۳۱۵ در کابینه محمود جم به وزارت دادگستری رسید و قریب سه سال تا احراز مقام نخستوزیری این سمت را به عهده داشت. از وقایع مهم این دوره میتوان به دستگیری و محاکمه ۵۳ نفر حزب کمونیست به دست او نام برد.
مهمترین نقش متین دفتری در دوران وزارت دادگستری تفسیر اصل ۳۷ متمم قانون اساسی برای رفع اشکال ازدواج ولیعهد با فوزیه خواهر ملک فاروق بود، زیرا به موجب این اصل متمم قانون اساسی میبایست مادر ولیعهد، ایرانیالاصل باشد و وصلت محمدرضا پهلوی با یک دوشیزه مصری از لحاظ ولیعهد آینده ایران منع قانونی داشت، اما متین دفتری چاره کار را پیدا کرد و با تقدیم ماده واحدهای به مجلس با استفاده از اصلی که حق تفسیر قانون اساسی را به مجلس شورای ملی میداد، این مانع را از میان برداشت. سرانجام در ۱۴ آبان ۱۳۱۷ لایحهای در تفسیر اصل متمم قانون اساسی تقدیم مجلس شد که به موجب فرمان پادشاه، به فوزیه صفت ایرانی اعطا شد. متین دفتری در خاطرات خود تأکید میکند که نقش وی در تهیه مقدمات ازدواج ولیعهد با فوزیه و کارگردانی هیاتی که برای انجام مراسم عقد و عروسی به قاهره رفته بود، از جمله عوامل مؤثر در انتخاب او به نخستوزیری بوده است. در جریان کشف حجاب نیز متین دفتری از جمله مهرههای رضاشاه در اجرای فرامینش بود.
از دیگر فعالیتهای متین دفتری میتوان به ایجاد سازمان پرورش افکار نام برد. این سازمان از مهمترین سازمانهای فرهنگی متمرکز در دوره رضاشاه بود که متین دفتری بنیانگذار آن بود. اساسنامه این سازمان در جلسه ۱۲ دی ۱۳۱۷ به تصویب هیات وزیران رسید. با تصویب این سازمان، روزنامههای وابسته به دربار با استقبال از این امر، تشکیل سازمان پرورش افکار را به مثابه آغاز نهضتی جدید در کشور قلمداد کردند. اهداف این سازمان در ادامه سیاستهای حکومت رضاشاه بود. این سازمان دارای شش کمیسیون بود.
بعد از شروع جنگ جهانی دوم، ایران که بیطرفی خود را اعلام کرده بود، عملاً با انتخاب متین دفتری که به ژرمانوفیلی شهرت داشت، خود را طرفدار آلمان نشان داد. در سوم آبان ۱۳۱۸ (۲۵ اکتبر ۱۹۳۹) محمود جم از مقام نخستوزیری برکنار و احمد متین دفتری وزیر دادگستری کابینه به نخستوزیری منصوب شد. علت این تغییر ظاهراً ارتباط نزدیک متین دفتری با آلمانیها بود و رضاشاه که از پیروزیهای نظامی هیتلر در آغاز جنگ جهانی دوم به وجد آمده بود و میخواست با آلمانیها روابط نزدیکتری برقرار کند، با انتخاب یک نخستوزیر طرفدار آلمان راه دوستی و اتحاد با آلمان را هموارتر ساخت. متین دفتری سابقه منشیگری سفارت آلمان را داشت. روابط ایران و آلمان از آغاز زمامداری هیتلر در حال گسترش بود و بسیاری از پروژههای عمرانی و صنعتی در ایران به وسیله مهندسین و کارشناسان آلمانی اجرا میشد. رضاشاه به علت بغضی که از انگلیسیها و روسها داشت به آلمانیها متمایل شده بود و بعد از انعقاد پیمان دوستی و اتحاد بین هیتلر و استالین و تقسیم لهستان بین آلمان و شوروی نیز، برای جلوگیری از سازش پنهان بین آنها درباره ایران، بیشتر به آلمان نزدیک شد.
متین دفتری در دوران تصدی پست حساس نخستوزیری و در آن شرایط حساس و تاریخساز چند اقدام مهم در پیشبرد اهدافش انجام داد. اول آنکه او سعی میکرد ایران را به نوعی در این معرکه جنگ وارد نماید و البته به نفع انگلیس و بر ضد آلمان، اما بر عکس آن را تبلیغ کند و شرکت موثر در دادن اجازه عبور کاملاً محرمانه به هواپیمای اکتشافی متفقین، از فراز ایران (بدون اطلاع رضاشاه، تحت پوشش باشگاه هواپیمایی کشوری و به نام هواپیماهای این باشگاه) به منظور رفتن به آذربایجان شوروی برای شناسایی و عکس برداری تأسیسات نفتی باکو و تهیه مقدمات اجرای نقشه بمباران آن تأسیسات از طریق ایران. به هر حال متین دفتری توانست قسمتی از اهداف خویش را در این موارد عملی سازد اما همین اهداف موجب برکناری وی از مسند نخستوزیری گردید و این اتفاق تعجب اکثر مورخین را نیز برانگیخت، به علت شهرتی که وی در طرفداری تعصبآمیز از آلمان داشته است و این حرکت را به عنوان شکستی برای دولت تلقی کردند.
رضاشاه پس از آگاهی از عبور غیرمجاز هواپیماهای شناسایی انگلیسی از فراز ایران، بلافاصله قرارداد وام پنج میلیون پوندی که با دولت انگلیس منعقد ساخته بودند را لغو کرد ولی با وجود این اطمینان که احمد متین دفتری از آن پروازها اطلاع داشته و نیز اینکه وی دیگر مورد حمایت دولت آلمان نیست، باز هم تا حدود یک هفته هیچ گونه اقدامی بر ضد او به عمل نیاورد اما در تمام این مدت کارآگاهان شهربانی به انجام تحقیقات و جمعآوری اطلاعات در مورد این موضوع اشتغال داشتهاند و مرتباً نتایج حاصله توسط شهربانی به اطلاع رضاشاه میرسید. تا اینکه در صبح روز چهارم تیرماه ۱۳۱۹، رضاشاه در حالی که به شدت عصبانی و برافروخته بوده است، احمد متین دفتری و علیاصغر حکمت (وزیر کشور) را احضار میکند. از آنچه در آن روز بین این سه نفر گذشت کسی اطلاع ندارد ولی در پایان آن جلسه که با توجه به شناختی که از شخصیت رضاشاه موجود میباشد، به احتمال قوی با فریاد و فحش و شاید هم با کتک توأم بوده است. رضاشاه دستور اخراج این دو تن را میدهد که در نوع خودش بیسابقه بود و دستور میدهد در خانههایشان تحت نظر و بازداشت قرار گیرند.
این چنین بود که حضور متین دفتری در کابینه بیش از هشت ماه به طول نیانجامید و در شب چهارم تیرماه ۱۳۱۹ مغضوب رضاشاه و از کار برکنار شد و به دستور رضاشاه و توسط سرپاس مختار به شهربانی برده شد. فردای آن روز به دستور رضاشاه، دکتر مصدق پدر زن دکتر متین دفتری بازداشت و به زندان شهربانی منتقل شد و پس از یازده روز به بیرجند تبعید گردید. متین دفتری چندی در زندان باقی ماند، سپس به منزل خود انتقال یافت و تحت نظر قرار گرفت. وی پس از برکناری فقط به تدریس در دانشگاه مشغول بود.
بعد از متین دفتری حسنعلی منصور به جای وی نخستوزیر شد و وزارت پیشه و هنر را نیز خود برعهده داشت. بعد از شهریور ۱۳۲۰ متین دفتری در پناه دکتر مصدق وارد فعالیتهای سیاسی شد و کاندیدای نمایندگی مجلس از تهران شد، اما قبل از انتخابات به جرم طرفداری از آلمان توسط متفقین دستگیر شد. یک سال تحت نظر انگلیسیها و یک سال تحت نظر روسها بود، اما بعد از جنگ جهانی دوم آزاد شد. دکتر مصدق نیز در این زمان که در دولت فروغی جزو زندانیان سیاسی بود، آزاد شده بود.
بعد از اینکه در ۱۳۲۴ مجلس چهاردهم، قوامالسلطنه به عنوان نخستوزیر انتخاب شد، قوام میخواست که متین دفتری را به سمت وزیر مشاور به شاه معرفی کند؛ اما فراکسیون حزب توده در مجلس به مخالفت پرداختند و سرانجام قوام ناچار شد هنگام معرفی وزیران به مجلس او را همراه نبرد که متین دفتری از همین جا کینه قوام را به دل گرفت. در آغاز فعالیتهای انتخاباتی دوره چهاردهم که دکتر متین دفتری خود را از تهران کاندیدا کرده بود، دانشجویان دانشگاه تهران در خیابانهای تهران علیه او تظاهرات راه انداخته و وی را از عمال دیکتاتوری رضاخان معرفی کرده و شعارهایی چون «شریک جرم قاتلان مبارزان ایران»، «ستایشگر رژیم دیکتاتوری» و... علیه وی سر دادند که همین تظاهرات سبب شکست وی در انتخابات دوره چهاردهم گردید.
در انتخابات دوره پانزدهم با وجودی که سرلشکر رزمآرا رئیس ستاد و ارتش و قوامالسلطنه نخستوزیر و رهبر حزب دموکرات با انتخاب متین دفتری مخالف بودند، وی از حوزه مشکینشهر به نمایندگی انتخاب شد. اعتبارنامه وی در مجلس با مخالفت یکی از ۵۳ نفر که به وکالت انتخاب شده بود، روبرو شد، ولی سرانجام اعتبارنامه وی به تصویب رسید.
متین دفتری برای سقوط دولت قوام از هیچ کوششی فروگذار نکرد و یکی از علل تنزل اعتبار دولت قوام در مجلس حملات او بود. پس از سوء قصد به شاه در بهمن ۱۳۲۷ که شاه با ترتیب جلسهای با حضور حقوقدانان و رجال تصمیم داشت تا قانون اساسی را به نفع خود تغییر دهد، متین دفتری اعتراض کرد و گفت که اختیارات شاه در قانون اساسی زیاد است و باید تقلیل یابد نه اینکه زیاد شود، که موجب عصبانیت شاه شد.
متین دفتری در زمان نخستوزیری رزمآرا، در انتخابات اولین دوره مجلس سنا سناتور دوم تهران شد و در مجلس از منتقدان اصلی رزمآرا بود. متین دفتری در دوران نخستوزیری مصدق، به واسطه نسبت خانوادگی، ناگزیر با دولت همکاری میکرد و آشکار و پنهان در کنار پدر زن خود قرار داشت. وی پس از روی کار آمدن زاهدی در مقابل انتخاباتی که دولت وی برگزار کرده بود، ایستاد و در اعتراض از نامزدی سناتوری انصراف داد؛ اما از طرف شاه سناتور انتصابی تهران شد و در دورههای دوم، سوم، چهارم و پنجم به عنوان سناتور انتصابی به مجلس سنا رفت. در حکومت حسنعلی منصور نیز مخالفتهایی داشت، ولی از ۱۳۴۲ به بعد سکوت سیاسی اختیار کرد. به خصوص فعالیتهای سیاسی فرزندش هدایتالله متین دفتری در تهران و فرزند دیگرش در لندن علیه رژیم شاه ادامه کار او را در سنا با مشکل مواجه میکرد.
متین دفتری در کنار مشاغل سیاسی خود، از بدو تأسیس دانشگاه تهران، به کار تدریس نیز اشتغال داشت. وی به زبانهای آلمانی، انگلیسی، فرانسه و عربی مسلط بود. چندین کتاب حقوقی تألیف کرد که در دانشکده حقوق تدریس میشد. از جمله آثار وی میتوان به روابط بینالمللی از قدیمالایام تا سازمان ملل متحد، روابط و حقوق بینالملل، خاطرات یک نخستوزیر و... اشاره کرد. احمد متین دفتری سرانجام در تیر ۱۳۵۰ در حالی که ۷۵ سال داشت، در تهران درگذشت و در باغچه علیجان شاه عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
احمد متین دفتری در شعبان ۱۳۱۴ هجری قمری برابر با بهمن ۱۲۷۵ هجری شمسی در تهران متولد شد. در کودکی به تقاضای جدش میرزا حسینخان وزیر دفتر و از طرف مظفرالدین شاه ملقب به اعتضاد خاقان شد و شغل لشکرنویسی فوجهای دماوند و فیروزکوه و آتریاد پیاده سیستان و فوج منطقه تبریز ارثاً به او واگذار شد. پس از چندی نیز متینالدوله لقب گرفت. وی در این مورد میگوید: «وقتی که من [آموختن] الفبا را شروع کردم، دارای لقب و منصب بالنسبه مهمی بودم که عبارت بود از لشکرنویسی فوجهای دماوند و فیروزکوه و پیاده سیستان و مظفر تبریز که قبلاً شغل پدرم بوده و پس از آنکه آن مرحوم از لشکرنویسی به مقام مستوفی ارتقاء یافت، به فرمان مظفرالدین شاه با عنوان "جناب" ارثاً به من رسیده بود...»
احمد متین دفتری تحصیلات ابتدایی را به شیوه مرسوم آن ایام در مکتبخانه آغاز کرد و پس از آموختن خواندن و نوشتن به مدرسه «ایران و آلمان» - که با هزینه دولت آلمان تأسیس شده بود - رفت و در آنجا به فراگیری دروس به شیوه جدید اشتغال ورزید. وی مدت هشت سال در این مدرسه مشغول تحصیل بود و زبانهای آلمانی، فرانسه و انگلیسی را فرا گرفت و زبان عربی و درسهای اسلامی را در محضر شیخ محمد عبده آموخت. آنگاه به استخدام دولت درآمد و همانند اکثر فرزندان اشراف و رجال آن ایام در وزارت خارجه به کار پرداخت. البته پدرش دوست داشت که او پزشک شود، خودش هم به این حرفه علاقهمند بود، اما به دلایلی نتوانست این هدف را دنبال کند. وی عمدهترین دلیل این ناکامی را آغاز جنگ جهانی اول معرفی میکند و مینویسد: «پس از فراغت از دوره متوسطه بنا بود در آلمان تحصیلات دانشگاهی را شروع نمایم. دو بورس [هم] به من تکلیف شده بود. یکی را کارخانههای آلمانی میدادند که من «شیمیست» بشوم و دیگری برای ایرانشناسی. یعنی به اصطلاح مستشرق شدن در رشته زبان ایران باستان و ادبیات فارسی. تقریباً همان تحصیلاتی که استاد پورداوود در آلمان کردهاند. اما پدرم که از خدمت دولت حقا سرخورده بود، میل داشت من طبیب بشوم و به همین مناسبت در مقدمات علم طب، به خصوص در شیمی زحمت کشیده بودم، لیکن با اشتعال نائره جنگ جهانی اول، همه این نقشهها سوخت و من مجبور شدم راه دیگری را بپیمایم...»
او همزمان به فعالیت مطبوعاتی روی آورد و در روزنامه «عصر طلایی» مسئولیت ترجمه اخبار انگلیسی را برعهده گرفت. وی در همین ایام یک دوره کامل فقه و اصول و ادبیات عرب را در محضر آیتالله سیداسدالله خارقانی - که از روحانیون باسواد و مسلط به آرا و نظریات اندیشمندان جدید و روز بود - گذراند. احمد متین دفتری در مورد شروع فعالیتش در وزارت امور خارجه میگوید: «... راه منحصر در آن روزگار استخدام دولت بود. [من] به «کاریر» موروثی خود، یعنی خدمت در مالیه چندان رغبت نداشتم. تصمیم گرفتم وارد وزارت امور خارجه و به اصطلاح دیپلمات بشوم. اما درب این وزارتخانه به روی اشخاصی که مدرسه علوم سیاسی تهران را طی نکرده بودند... به آسانی باز نمیشد... تا اینکه مرحوم حاج محتشمالسلطنه وزیر امور خارجه شدند و به بیتکلیفی من خاتمه دادند و در ادارهای که در آن زمان موسوم به اداره تحریرات روس بود مشغول کار شدم. ابتدا به عنوان «استاژ» یعنی کارآموز و خدمت مجانی که دو سال طول کشید.... ضمناً برای اینکه نقایص خود را در معلومات ایرانی به اصطلاح آن زمان در عربیت رفع کرده باشم، عربی و فقه و اصول[را] نزد بعضی علما از جمله مرحوم آقا سیداسدالله خارقانی که ملای روشنفکری بود، تحصیل میکردم...»
متین دفتری پس از پایان گرفتن جنگ جهانی اول، هنگامی که عموی پدرش دکتر محمد مصدق و نظامالسلطنه مافی و نصرتالدوله فیروز و ذکاءالدوله غفاری نشریهای با نام «مجله علمی» ایجاد کردند و مدتی آن را انتشار دادند، به آنان پیوست و از نخستین شماره تا پایان حیات این نشریه با آن همکاری داشت: «برای بعضی از روزنامههای آن زمان از جمله روزنامه «عصر جدید» متعلق به متینالسلطنه ثقفی اخبار رویتر را که به زبان انگلیسی منتشر میشد، ترجمه میکردم و بعد هم مقاله مینوشتم. در آن اوان مجلهای به نام «مجله علمی» تأسیس شده بود، از طرف یک عده رجال تحصیل کرده تازه رسیده از اروپا مانند مصدقالسلطنه (آقای دکتر مصدق) و نصرتالدوله (پرنس فیروز) و ذکاءالملک غفاری و نظامالسلطنه مافی که بسیار آبرومند بود و متأسفانه دیگ شرکت نجوشید و بیش از یکی دو سال دوام نکرد. در آن مجله از من چندین مقاله منتشر شد که بالنتیجه نامم را جزء همقلمان رسمی مجله در همه شمارههای آن درج میکردند...»
با تأسیس مدرسه حقوق در ۱۲۹۷ توسط فیروز میرزا نصرتالدوله در تهران، متین دفتری وارد مدرسه حقوق شد و در ۱۳۰۰ از آن فارغالتحصیل شد. در آن موقع که بعد از کودتای ۱۲۹۹ بود، مصدقالسلطنه که به سمت والی آذربایجان تعیین شده بود، نوه برادرش متینالدوله یا متین دفتری را به سمت نماینده خود در تهران تعیین کرد. آشنایی متین دفتری با رضاخان از همین زمان آغاز شد و متین دفتری که در آن زمان، جوانی ۲۵ ساله بود، ضمن بردن پیغامها و تلگرافهای رمزی دکتر مصدق و حبیباللهخان شیبانی فرمانده لشکر آذربایجان برای رضاخان و تهیه جواب تلگرافهای با رمز والی آذربایجان، توجه سردار سپه را به خود جلب کرد.
متین دفتری در اوایل فعالیتهای سیاسی علیاکبر داور به حزب او پیوست و در روزنامه «مرد امروز» داور هم مقالاتی مینوشت. پس از آنکه داور در اوایل سلطنت شاه، وزیر عدلیه شد، متین دفتری را هم به وزارت عدلیه برد. او کار ترجمه قوانین کشورهای اروپایی را انجام داد و به پاداش این خدمت جهت انجام مأموریتی از طرف دولت به دفتر جامعه ملل در ژنو رفت و ضمن خدمت دکترای خود را اخذ کرد. وی از حامیان دولت رضاخان بوده و حتی در خارج از کشور نیز این وظیفه را دنبال میکرد؛ از جمله گزارشاتی راجع به مذاکراتش با مسئولین وزارت خارجه آلمان جهت جلوگیری از انتشار روزنامه پیکار در برلن و تعقیب و محاکمه عاملین انتشار این روزنامه که ظاهراً مطالبی ضد سلطنت مینوشت، موجود است.
در سال ۱۳۱۰ به معاونت وزارت عدلیه معرفی شد. در همین زمان تیمورتاش وزیر دربار مغضوب رضاشاه شد و متین دفتری او را محاکمه کرد و رضایت رضاشاه را جلب کرد. متین دفتری در این دوران با دختر دکتر مصدق که دختر عموی پدرش محسوب میشد، ازدواج کرد و به این ترتیب علاوه بر نسبت فامیلی از سوی پدر، داماد او هم شد. البته دکتر مصدق در این زمان مغضوب بود و در ملک احمدآباد زندگی میکرد و ازدواج متین دفتری با دختر او از نظر سیاسی نقطه مثبتی برای او به شمار نمیرفت. وی در مهرماه ۱۳۱۵ در کابینه محمود جم به وزارت دادگستری رسید و قریب سه سال تا احراز مقام نخستوزیری این سمت را به عهده داشت. از وقایع مهم این دوره میتوان به دستگیری و محاکمه ۵۳ نفر حزب کمونیست به دست او نام برد.
مهمترین نقش متین دفتری در دوران وزارت دادگستری تفسیر اصل ۳۷ متمم قانون اساسی برای رفع اشکال ازدواج ولیعهد با فوزیه خواهر ملک فاروق بود، زیرا به موجب این اصل متمم قانون اساسی میبایست مادر ولیعهد، ایرانیالاصل باشد و وصلت محمدرضا پهلوی با یک دوشیزه مصری از لحاظ ولیعهد آینده ایران منع قانونی داشت، اما متین دفتری چاره کار را پیدا کرد و با تقدیم ماده واحدهای به مجلس با استفاده از اصلی که حق تفسیر قانون اساسی را به مجلس شورای ملی میداد، این مانع را از میان برداشت. سرانجام در ۱۴ آبان ۱۳۱۷ لایحهای در تفسیر اصل متمم قانون اساسی تقدیم مجلس شد که به موجب فرمان پادشاه، به فوزیه صفت ایرانی اعطا شد. متین دفتری در خاطرات خود تأکید میکند که نقش وی در تهیه مقدمات ازدواج ولیعهد با فوزیه و کارگردانی هیاتی که برای انجام مراسم عقد و عروسی به قاهره رفته بود، از جمله عوامل مؤثر در انتخاب او به نخستوزیری بوده است. در جریان کشف حجاب نیز متین دفتری از جمله مهرههای رضاشاه در اجرای فرامینش بود.
از دیگر فعالیتهای متین دفتری میتوان به ایجاد سازمان پرورش افکار نام برد. این سازمان از مهمترین سازمانهای فرهنگی متمرکز در دوره رضاشاه بود که متین دفتری بنیانگذار آن بود. اساسنامه این سازمان در جلسه ۱۲ دی ۱۳۱۷ به تصویب هیات وزیران رسید. با تصویب این سازمان، روزنامههای وابسته به دربار با استقبال از این امر، تشکیل سازمان پرورش افکار را به مثابه آغاز نهضتی جدید در کشور قلمداد کردند. اهداف این سازمان در ادامه سیاستهای حکومت رضاشاه بود. این سازمان دارای شش کمیسیون بود.
بعد از شروع جنگ جهانی دوم، ایران که بیطرفی خود را اعلام کرده بود، عملاً با انتخاب متین دفتری که به ژرمانوفیلی شهرت داشت، خود را طرفدار آلمان نشان داد. در سوم آبان ۱۳۱۸ (۲۵ اکتبر ۱۹۳۹) محمود جم از مقام نخستوزیری برکنار و احمد متین دفتری وزیر دادگستری کابینه به نخستوزیری منصوب شد. علت این تغییر ظاهراً ارتباط نزدیک متین دفتری با آلمانیها بود و رضاشاه که از پیروزیهای نظامی هیتلر در آغاز جنگ جهانی دوم به وجد آمده بود و میخواست با آلمانیها روابط نزدیکتری برقرار کند، با انتخاب یک نخستوزیر طرفدار آلمان راه دوستی و اتحاد با آلمان را هموارتر ساخت. متین دفتری سابقه منشیگری سفارت آلمان را داشت. روابط ایران و آلمان از آغاز زمامداری هیتلر در حال گسترش بود و بسیاری از پروژههای عمرانی و صنعتی در ایران به وسیله مهندسین و کارشناسان آلمانی اجرا میشد. رضاشاه به علت بغضی که از انگلیسیها و روسها داشت به آلمانیها متمایل شده بود و بعد از انعقاد پیمان دوستی و اتحاد بین هیتلر و استالین و تقسیم لهستان بین آلمان و شوروی نیز، برای جلوگیری از سازش پنهان بین آنها درباره ایران، بیشتر به آلمان نزدیک شد.
متین دفتری در دوران تصدی پست حساس نخستوزیری و در آن شرایط حساس و تاریخساز چند اقدام مهم در پیشبرد اهدافش انجام داد. اول آنکه او سعی میکرد ایران را به نوعی در این معرکه جنگ وارد نماید و البته به نفع انگلیس و بر ضد آلمان، اما بر عکس آن را تبلیغ کند و شرکت موثر در دادن اجازه عبور کاملاً محرمانه به هواپیمای اکتشافی متفقین، از فراز ایران (بدون اطلاع رضاشاه، تحت پوشش باشگاه هواپیمایی کشوری و به نام هواپیماهای این باشگاه) به منظور رفتن به آذربایجان شوروی برای شناسایی و عکس برداری تأسیسات نفتی باکو و تهیه مقدمات اجرای نقشه بمباران آن تأسیسات از طریق ایران. به هر حال متین دفتری توانست قسمتی از اهداف خویش را در این موارد عملی سازد اما همین اهداف موجب برکناری وی از مسند نخستوزیری گردید و این اتفاق تعجب اکثر مورخین را نیز برانگیخت، به علت شهرتی که وی در طرفداری تعصبآمیز از آلمان داشته است و این حرکت را به عنوان شکستی برای دولت تلقی کردند.
رضاشاه پس از آگاهی از عبور غیرمجاز هواپیماهای شناسایی انگلیسی از فراز ایران، بلافاصله قرارداد وام پنج میلیون پوندی که با دولت انگلیس منعقد ساخته بودند را لغو کرد ولی با وجود این اطمینان که احمد متین دفتری از آن پروازها اطلاع داشته و نیز اینکه وی دیگر مورد حمایت دولت آلمان نیست، باز هم تا حدود یک هفته هیچ گونه اقدامی بر ضد او به عمل نیاورد اما در تمام این مدت کارآگاهان شهربانی به انجام تحقیقات و جمعآوری اطلاعات در مورد این موضوع اشتغال داشتهاند و مرتباً نتایج حاصله توسط شهربانی به اطلاع رضاشاه میرسید. تا اینکه در صبح روز چهارم تیرماه ۱۳۱۹، رضاشاه در حالی که به شدت عصبانی و برافروخته بوده است، احمد متین دفتری و علیاصغر حکمت (وزیر کشور) را احضار میکند. از آنچه در آن روز بین این سه نفر گذشت کسی اطلاع ندارد ولی در پایان آن جلسه که با توجه به شناختی که از شخصیت رضاشاه موجود میباشد، به احتمال قوی با فریاد و فحش و شاید هم با کتک توأم بوده است. رضاشاه دستور اخراج این دو تن را میدهد که در نوع خودش بیسابقه بود و دستور میدهد در خانههایشان تحت نظر و بازداشت قرار گیرند.
این چنین بود که حضور متین دفتری در کابینه بیش از هشت ماه به طول نیانجامید و در شب چهارم تیرماه ۱۳۱۹ مغضوب رضاشاه و از کار برکنار شد و به دستور رضاشاه و توسط سرپاس مختار به شهربانی برده شد. فردای آن روز به دستور رضاشاه، دکتر مصدق پدر زن دکتر متین دفتری بازداشت و به زندان شهربانی منتقل شد و پس از یازده روز به بیرجند تبعید گردید. متین دفتری چندی در زندان باقی ماند، سپس به منزل خود انتقال یافت و تحت نظر قرار گرفت. وی پس از برکناری فقط به تدریس در دانشگاه مشغول بود.
بعد از متین دفتری حسنعلی منصور به جای وی نخستوزیر شد و وزارت پیشه و هنر را نیز خود برعهده داشت. بعد از شهریور ۱۳۲۰ متین دفتری در پناه دکتر مصدق وارد فعالیتهای سیاسی شد و کاندیدای نمایندگی مجلس از تهران شد، اما قبل از انتخابات به جرم طرفداری از آلمان توسط متفقین دستگیر شد. یک سال تحت نظر انگلیسیها و یک سال تحت نظر روسها بود، اما بعد از جنگ جهانی دوم آزاد شد. دکتر مصدق نیز در این زمان که در دولت فروغی جزو زندانیان سیاسی بود، آزاد شده بود.
بعد از اینکه در ۱۳۲۴ مجلس چهاردهم، قوامالسلطنه به عنوان نخستوزیر انتخاب شد، قوام میخواست که متین دفتری را به سمت وزیر مشاور به شاه معرفی کند؛ اما فراکسیون حزب توده در مجلس به مخالفت پرداختند و سرانجام قوام ناچار شد هنگام معرفی وزیران به مجلس او را همراه نبرد که متین دفتری از همین جا کینه قوام را به دل گرفت. در آغاز فعالیتهای انتخاباتی دوره چهاردهم که دکتر متین دفتری خود را از تهران کاندیدا کرده بود، دانشجویان دانشگاه تهران در خیابانهای تهران علیه او تظاهرات راه انداخته و وی را از عمال دیکتاتوری رضاخان معرفی کرده و شعارهایی چون «شریک جرم قاتلان مبارزان ایران»، «ستایشگر رژیم دیکتاتوری» و... علیه وی سر دادند که همین تظاهرات سبب شکست وی در انتخابات دوره چهاردهم گردید.
در انتخابات دوره پانزدهم با وجودی که سرلشکر رزمآرا رئیس ستاد و ارتش و قوامالسلطنه نخستوزیر و رهبر حزب دموکرات با انتخاب متین دفتری مخالف بودند، وی از حوزه مشکینشهر به نمایندگی انتخاب شد. اعتبارنامه وی در مجلس با مخالفت یکی از ۵۳ نفر که به وکالت انتخاب شده بود، روبرو شد، ولی سرانجام اعتبارنامه وی به تصویب رسید.
متین دفتری برای سقوط دولت قوام از هیچ کوششی فروگذار نکرد و یکی از علل تنزل اعتبار دولت قوام در مجلس حملات او بود. پس از سوء قصد به شاه در بهمن ۱۳۲۷ که شاه با ترتیب جلسهای با حضور حقوقدانان و رجال تصمیم داشت تا قانون اساسی را به نفع خود تغییر دهد، متین دفتری اعتراض کرد و گفت که اختیارات شاه در قانون اساسی زیاد است و باید تقلیل یابد نه اینکه زیاد شود، که موجب عصبانیت شاه شد.
متین دفتری در زمان نخستوزیری رزمآرا، در انتخابات اولین دوره مجلس سنا سناتور دوم تهران شد و در مجلس از منتقدان اصلی رزمآرا بود. متین دفتری در دوران نخستوزیری مصدق، به واسطه نسبت خانوادگی، ناگزیر با دولت همکاری میکرد و آشکار و پنهان در کنار پدر زن خود قرار داشت. وی پس از روی کار آمدن زاهدی در مقابل انتخاباتی که دولت وی برگزار کرده بود، ایستاد و در اعتراض از نامزدی سناتوری انصراف داد؛ اما از طرف شاه سناتور انتصابی تهران شد و در دورههای دوم، سوم، چهارم و پنجم به عنوان سناتور انتصابی به مجلس سنا رفت. در حکومت حسنعلی منصور نیز مخالفتهایی داشت، ولی از ۱۳۴۲ به بعد سکوت سیاسی اختیار کرد. به خصوص فعالیتهای سیاسی فرزندش هدایتالله متین دفتری در تهران و فرزند دیگرش در لندن علیه رژیم شاه ادامه کار او را در سنا با مشکل مواجه میکرد.
متین دفتری در کنار مشاغل سیاسی خود، از بدو تأسیس دانشگاه تهران، به کار تدریس نیز اشتغال داشت. وی به زبانهای آلمانی، انگلیسی، فرانسه و عربی مسلط بود. چندین کتاب حقوقی تألیف کرد که در دانشکده حقوق تدریس میشد. از جمله آثار وی میتوان به روابط بینالمللی از قدیمالایام تا سازمان ملل متحد، روابط و حقوق بینالملل، خاطرات یک نخستوزیر و... اشاره کرد. احمد متین دفتری سرانجام در تیر ۱۳۵۰ در حالی که ۷۵ سال داشت، در تهران درگذشت و در باغچه علیجان شاه عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.