آنچه در معرض حراج قرار دارد، تمام هویت ایرانی ها است.
نوید رئیسی سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد نوشته است : در نخستین ساعات کاری روز گذشته خبری با این مضمون منتشر شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالاتمتحده بنا دارد در سفر پیشروی خود به عربستان، بهطور رسمی نامی جعلی را جایگزین نام خلیجفارس کند. این خبر بلافاصله با واکنش عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران مواجه شد و تا زمان نگارش این یادداشت نیز تایید و تکذیبها در مورد آن همچنان ادامه داشت.
-
این البته نخستینبار نیست که دونالد ترامپ با تصمیمهای اینچنینی جهان را شوکه میکند؛ او در بدو ورود به کاخ سفید به عنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالاتمتحده اعلام کرد که نام خلیج مکزیک را به «خلیجآمریکا» تغییر میدهد.
-
این تصمیم طبیعتا با مخالفت بسیاری از جمله مکزیکیها همراه شد. در این میان، خبرگزاری آسوشیتدپرس اعلام کرد به استفاده از عنوان خلیج مکزیک در پوشش خبری خود ادامه میدهد. در واکنش به این تصمیم، کاخ سفید اجازه دسترسی خبرنگاران آسوشیتدپرس به دفتر بیضی، هواپیمای ایر فورس وان و رویدادهای برگزار شده در کاخ سفید را لغو کرد.
-
این جدال، زمانی پایان یافت که یک قاضی فدرال، دستور لغو محدودیتهای دسترسی اعمال شده را صادر کرد. مقایسه چالشها بر سر نام خلیج مکزیک در داخل ایالاتمتحده با آنچه برای نمونه در کشمکشهای منطقهای بر سر نام خلیجفارس جریان دارد، بهروشنی نشان میدهد که بازی قدرت در سطح جهانی تا چهاندازه میتواند متفاوت از قوانین حاکم در داخل کشورها به پیش رود به ویژه آنکه با سیاستمدار پوپولیستی طرف باشیم که اصولا فرصتهای سیاسی را در نفی گذشته جستوجو میکند.
اغلب از ترامپ به عنوان یک معاملهگر یاد شده و فراموش میشود در نقطه مقابل تاجران خوشنامی که نمونههای فراوانی در فرهنگ و تاریخ ما دارند، تاجران بدنام حاضرند بر سر هر چیز معامله کنند. چنانچه خبر منتشر شده در رسانهها در مورد تغییر نام خلیجفارس در اسناد رسمی ایالاتمتحده صحت داشته باشد، دونالد ترامپ تنها چیزی را که از نگاه او هزینه بالایی برای منافع ملی آمریکا نداشته، به بهایی احتمالا گران به مشتریان منطقهای آن فروخته است.
در واقع، جدل بر سر نام خلیجفارس موضوعی تازه نیست و ایرانیان در مقاطع مختلف حساسیت خود به هرگونه تغییر در این نام را به نمایش گذاشتهاند. آنچه از دیدگاه منافع ملی اهمیت دارد بحث و گفتوگو در مورد نگرشها و روندهای حکمرانی در دهههای پیشین است که ایران را تا بدین حد به انزوا کشانده است. زمانی که نام خیابانها، میدانها و بناهای تاریخی کشور بهآسانی تغییر داده میشد، زمانی که با مظاهر ملی مقابله شده و تلاش میشد تنها یک جنبه از فرهنگ پررنگ شود، زمانی که سیاست خارجی تهاجمی، منافع ملی را به حاشیه میراند و اقتصاد ملی را به گروگان میگرفت، در همه آن زمانها میشد آیندهای را پیشبینی کرد که هر کس بخشی از داشتههای ما را به نام خود بزند.
-
در عصری که همه کشورها تلاش کرده و میکنند تا حتی از مسیر جعل میراث فرهنگی، به هویت ملی خود شکل دهند، ساختار سیاسی در ایران در روندی معکوس بر جایگزینی ملت با امت پافشاری میکرده است. نتیجه این شد که با افول قدرت اقتصادی و هژمونی منطقهای ایران، حفرههای قدرت در اختیار دولتهای توسعهگرایی قرار گیرد که با فراهم کردن رفاه در داخل و ایجاد روابط پویا و متنوع با خارج، جایگاه ملی خود را در سطح جهان ارتقا میدهند.
حتی چنانچه بپذیریم نهاد دولت در ایران بهدلیل حکمرانی نامطلوب به سمت ورشکستگی پیش رفته، باز همه دلسوزان ایران باید با عناصر زوال ملیت مقابله کنند. چنانچه بخواهیم کشور را در ورطه خطرناک موجود حفظ کنیم باید بر سر هر آنچه با ایران و ایرانی بودن مرتبط است مستحکم بایستیم. آنچه در معرض حراج قرار دارد، تمام هویت ما است.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.