رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 465244

ناطق نوری؛ کاتالیزور وحدت یا افتراق اصولگرایان؟

ساعت 24-حضور چندی پیش «علی اکبر ناطق نوری» عضو تشخیص مصلحت نظام در جلسه «جامعه روحانیت مبارز»، به تقویت احتمال احیای شیخوخیت و محوریت یابی طیف های سنتی اصولگرایی در اردوگاه راست سیاسی انجامید؛ مساله ای که برای بار چندم در ماه های اخیر، تفاوت و تعارض رویکرد، اهداف و روش میان طیف های سنتی و جدید اصولگرایی را برجسته کرد.

خبر
امروز طیف گسترده ای از اصولگرایان سنتی تا معتدل و نسل نو، اردوگاه اصولگرایی را شکل می دهند؛ هفتاد و دو ملتی که هر یک چیزی می جویند و هر کدام به رهی متفاوت می روند و جمع کردنشان زیر یک لوا اگر نگوییم غیر ممکن، که بسیار پرچالش و صعب الوصول است.

حضور چندی پیش ناطق نوری در جلسه «جامعه روحانیت مبارز» پس از 10 سال دوری از این تشکل سنتی و تاثیرگذار در جناح اصولگرایی را شاید بتوان تازه ترین رویدادی دانست که یک بار دیگر در ماه های اخیر اختلافات عمیق میان طیف های مختلف اصولگرایی را به تصویر کشید.

اعلام خبر وجود مخالفت برخی اعضای جامعه روحانیت با اقدام آیت الله «محمدعلی موحدی کرمانی» رییس این تشکل در دعوت از ناطق برای شرکت در نشست این نهاد سنتی و محوری، از همان ابتدا دودستگی اصولگرایان را نمایان کرد.

تعابیر و برداشت های متفاوتی چون حضور «مهمان وار» یا «صاحبخانه وار» ناطق در جامعه روحانیت، طیفی گسترده از گمانه زنی ها در مورد بازگشت او به عرصه سیاست، احیای شیخوخیت در میان اصولگرایان، محوریت یابی دوباره جامعه روحانیت، تمایل این تشکل به سمت طیف سنتی اصولگرایان، کمرنگ شدن طیف های جدید در این تشکل و ... را به دنبال داشت.

پس از آن بود که خبرهایی در مورد دیدار پایداری ها با رییس جامعه روحانیت منتشر شد و به گمانه زنی ها در مورد تکاپوی طیف های نوپای اصولگرایی برای مقاومت در برابر قوت یابی طیف های سنتی تر در این تشکل دامن زد؛ مساله ای که فارغ از صحت و قابل استناد بودنش، اذهان عمومی را متوجه تفاوت های گسترده طیف های مختلف اصولگرایی و مسیر سخت این جریان برای دست یابی به سازوکار فراگیر حزبی کرد.

تفاوت طیف های سنتی و جدید اصولگرایی

مخالفت با دعوت از ناطق برای حضور مجدد در جلسات جامعه روحانیت را می توان با جدال لفظی چندی پیش یکی از نمایندگان جبهه پایداری با رییس مجلس متناظر دانست؛ مسایلی با درونمایه مشترک که بر واقعیت های گریزناپذیر در اردوگاه اصولگرایی دلالت دارد؛ طیف های جدید و نسل نوی اصولگرایی با طیف میانه رو و عقلانیت محور این جریان از زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند.

نسل نوی اصولگرایی که از سال های میانی دهه 80 خود را به عنوان کنشگری جدید در عرصه سیاسی کشور معرفی کرد و حتی در بازه زمانی چند ساله زمام مدیریت در اردوگاه اصولگرایی را به دست داشت، روز به روز بیشتر از طیف های سنتی و میانه روی این جریان فاصله گرفت و تفاوت هایش با جریان غالب اصولگرایی در اهداف، رویکردها، روش و منش سیاست ورزی را در عمل نمایان کرد.

جبهه پایداری و جریان بهاری به عنوان دو شق از نسل نوی اصولگرایی و رفیق گرمابه و گلستانی که در نیمه راه از یکدیگر فاصله گرفتند، هنوز در یک چیز با یکدیگر شباهت دارند و آن برنتابیدن رویکرد عقلانیت محور طیف های میانه اصولگرایی است.

نسل نوپای اصولگرایی بر خلاف طیف های سنتی این جریان که بیشتر کنش سیاسی خود را بر مبنای گفتمان سازی بر اساس احیای ارزش های اصولی انقلاب، لابی گری، رایزنی و تعامل پیش می برند، سیاست ورزی خود را بر روش های پوپولیستی و ابزارهای سلبی و غوغاسالارانه مبتنی می کنند و در این مسیر از رسانه ها و تریبون های یکطرفه خود بهره می برند.

پاسخ «علی لاریجانی» به «نصرالله پژمانفر» که روز نهم مهرماه و در جریان تصویب کلیات طرح تشکیل وزارت تجارت و خدمات بازرگانی رییس مجلس را «دیکاتور» خطاب کرده بود، جالب توجه و حاوی نکاتی قابل تامل است، جایی که گفت: عادت کرده‌اید با فریاد کارهایتان را جلو ببرید. دیکتاتور شما هستید که این بساط را در کشور راه انداخته‌اید. تریبون یک‌طرفه شما هستید که همه تریبون‌ها دستتان است و هر چه می‌خواهید به همه می‌گویید. کسی هم هیچ‌چیز به شما نمی‌گوید که این مملکت اینگونه شده است.

افرادی چون لاریجانی و ناطق نوری را می توان در طیف میانه رو و معتدل اصولگرایی طبقه بندی کرد. نظام فکری، منش و روش معتدل،عقلانیت محور و قانون گرای میانه روهای اصولگرایی، با رویکردهای طیف پایداری همخوانی ندارد. تشدید تقابل میان ۲ طیف اصولگرایی، در چارچوب انتخاباتی شدن فضای سیاسی کشور قابل تحلیل است.

با توجه به این تفاسیر، نگرانی اصولگرایان در مورد ایجاد همگرایی حزبی میان شاخه های گسترده این جریان به جا و منطقی است.

بازگشت ناطق و معمای پایداری در گعده اصولگرایان

پیشینه تقابلی پایداری ها و بهاری ها با ناطق در جریان مناظرات انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حتی پیش از آن، خوش نیامدن بازگشت شیخ نور به مذاق نسل نوی اصولگرایی را توجیه می کند.

پایداری ها سال ها با کنار زدن چهره های میانه روی اصولگرایی، توانستند جایگاه خود را به عنوان طیفی تاثیرگذار بر تصمیمات این جریان تثبیت کنند. «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» یا «جمنا» به عنوان تشکیلات فراگیر اصولگرایی در سال 96، زیر تاثیر و نفوذ پایداری ها، انتخابات ریاست جمهوری را به رقیب باخت.

حدود یک سال پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بود که انتقادات گسترده از نحوه تصمیم سازی در جمنا، واقعیت آنچه در جبهه اصولگرایی می گذرد را آشکار کرد. حرف از وزن نامتناسب جبهه پایداری در تصمیم سازی های درون جریانی بود و تصمیماتی که از سوی این جناح به مجموعه اصولگرایان تحمیل شد و به ضرر همه شان تمام شد.

در شرایطی که اصولگرایان در تکاپوی تشکیلات سازی جمعی این بار «شورای وحدت» را ایجاد کرده اند و از هم اکنون خبرهای جسته و گریخته ای در مورد سهم خواهی های زودهنگام پایداری ها از شورای وحدت به گوش می رسد، مسلم است مسایلی چون احتمال احیای شیخوخیت با محوریت چهره ای معتدل چون ناطق به مذاق نسل نوی اصولگرایان خوش نیاید.

حضور ناطق در جامعه روحانیت اگر تداوم یابد، گزاره محوریت و قوت گرفتن طیف میانه رو در این تشکل سنتی، احیای شیخوخیت و عقلانیت در جریان اصولگرایی را تقویت می کند و این چیزی نیست که پایداری ها را خوشحال کند؛ پایداری هایی که در نبود طیف های میانه روی اصولگرایی است که می توانند خود را به عنوان بازیگری اثرگذار در جریان راست سیاسی معرفی کنند.

این در حالی است که حضور چهره میانه رویی چون ناطق نوری در عرصه سیاست، نه تنها می تواند به بحران مرجعیت و وحدت در اردوگاه اصولگرایی پایان دهد، بلکه شخصیت فراجناحی شیخ نور می تواند زمینه های نزدیکی و تعامل جریان های سیاسی و اصلاح طلبان و حکومت را فراهم کند و روزنه هایی امیدوار کننده برای عبور از چالش های کنونی پیش روی کشور بگشاید.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها