رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 659092

مرغ سیاست در دنیا یک پا ندارد

ساعت 24 - عباس عبدی در اعتماد نوشته است: دیدار اخیر و به ظاهر صمیمانه پوتین و احمدالشرع، رهبران سوریه و روسیه را چگونه می‌توان فهمید؟ شاید این دیدار برای جامعه ایران عجیب باشد ولی برای ناظران سیاسی جهان، رویدادی عادی و متعارف است. از نظر روسیه اینکه چه کسی در سوریه یا هر کشور دیگری حکومت می‌کند، موضوعی حیثیتی نیست.

در نهایت او دنبال تامین منافع کشور خودش است. حتی اگر لازم بداند اسد را هم تحویل می‌دهد و چندان در بند پرستیژ و این جور چیزها نیست، ‌اگر چه بسیار بعید است چنین اتفاقی رخ بدهد، ولی قصدم این است که بگویم حیثیتی کردن سیاست خارجی و موضوعات آن موجب می‌شود که دست سیاستگذار بسته شود.

این اصل نه فقط برای روسیه که برای سوریه و برای امریکا و غرب و اسراییل هم صادق است. کشوری جز ایران نیست که چنین تصلبی را در عرصه خارجی داشته باشد. امریکایی‌ها و غربی‌ها نیز احمدالشرع را تروریست می‌نامیدند و برای سرش جایزه تعیین کرده بودند، ولی اکنون به راحتی با او رابطه برقرار و حتی حمایت هم می‌کنند.

امریکا تا چندی پیش خواهان نابودی حماس بود، ولی اکنون با آن‌ها توافق کرده. شاید بگوییم این بی‌شخصیتی سیاسی است؛ این گونه ارزیابی‌ها و داوری‌ها بر اساس ارزش‌ها و اخلاق فردی است، در حالی که ارزش‌های ملی چنین گزاره‌ای را تایید نمی‌کند.

اگر قرار باشد موضوع سیاست خارجی ناموسی و به قول معروف مرغ سیاست کشورها یک پا داشته باشد، جز جنگ بی‌پایان و گسترده چشم‌انداز دیگری پیش روی جهان نخواهد بود. جهان برای عبور از این بحران پذیرفته که دشمنان قدیمی به راحتی با یکدیگر دست بدهند و یکدیگر را در آغوش بکشند و بر گذشته‌ها صلوات بفرستند. کوتاه آمده، سازش و عقب‌نشینی کنند، حقوق خود را اهم و مهم کنند، 

جالب است که اگر در برابر خارجی‌ها هم بتوان از تصلب صحبت کرد، در برابر مردم که قطعا نمی‌توان چنین کرد. نه به لحاظ اخلاقی و نه حقوقی و نه سیاسی و نه از منظر نتیجه‌بخشی. متاسفانه در داخل هم امور را ناموسی و حیثیتی کرده‌اند. در مورد حجاب، درباره فضای مجازی، درباره مشارکت عمومی سیاسی و به رسمیت شناختن دیگران، درباره فرزندآوری و...

خلاصه هر عرصه دیگری را که می‌بینیم، بیش از اینکه عقلانیتی در آن‌ها دیده شود، طبق گزاره «همین است و جز این نیست»، رفتار می‌کنند. جالب است که بگویم اتفاقا این سیاست نتیجه عکس می‌دهد. با ارجاع به موضوع حجاب، نظرم را توضیح می‌دهم. اصولگرایان حتی نیروهای میانه آنان هم از دیدن وضع پوشش زنان ـ به ویژه در مجامع غیررسمی که فیلم‌های آن دیده می‌شود، شوکه شده‌اند. برخی از آنان باور ندارند که این روندی طبیعی است، در نتیجه معتقدند که رواج این فرهنگ، سازماندهی شده علیه حکومت است.

این وضعیت را می‌توان از منظر دیگری دید. پیش‌تر می‌گفتند که ما به داخل خانه‌ها کار نداریم ولی در خیابان باید حجاب رعایت شود. من همان زمان متذکر شدم که این سیاست نتیجه‌بخش نیست، زیرا شکاف فرهنگ پوشش و سبک زندگی میان خانه و خیابان تا حدی مقدور است و بیش از آن ممکن نیست.

هنگامی که شما به خانه و محیط‌های خصوصی کار ندارید، (البته حکومت در عمل نمی‌تواند دخالت کند) مردم در آنجا با آزادی کامل و با سرعت به سوی یک فرهنگ و رفتار می‌روند، ولی هنگام حضور در خیابان با این سبک پوشش، با سدی محکم مواجه می‌شوند.

این عدم توازن خطرناک است و اگر این سد تخلیه نشود، دیر یا زود سرریز و کل سد تخریب می‌شود که شد. در حالی که اگر این شکاف بزرگ و عدم توازن نباشد، جامعه متعادل‌تر رفتار می‌کند و ساز و کار درونی آن سعی در مهار رفتارهای نامتعارف می‌کند. وضعیت امروز - چه عادی و چه سازماندهی شده باشد - در صورت مساله تغییری نمی‌دهد. حکومت با مقررات سفت و سخت خود تعداد زیادی را به داخل اماکن خصوصی و خانه فرستاد و آنان در آنجا به دور از نظارت اجتماعی آزاد بودند و حتی بیگانه با حکومت و اغلب و به ناچار دشمن و مخالف آن شدند، چون حکومت آنان را دشمن و مخالف تلقی کرد.

در جمع محدود و محیط‌های خصوصی هر گونه که خواستند بار آمدند و از لج حکومت با سرعت بیشتری به سوی فرهنگ مخالف نظر حکومت رفتند. این وضعیت نشان داد هر گاه مرغ سیاست یک پا داشته باشد، چگونه از هدف دور می‌شود. حالا دنبال پیدا کردن تشکیلات پشت این رفتار و تشکیل اتاق وضعیت حجاب هستند، در حالی که همین‌ها ماجرا را بدتر می‌کند. حتی اگر چنین سازمانی هم باشد مساله اصلی قابلیت قابل در جامعه است و نه فاعلیت سازمان‌دهنده.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها